نقش سفارتخانه های انگلیس و آمریکا در کشتار خونین 15 خرداد | خبر دستگیری امام خمینی در مدتی اندک در سراسر شهر قم پخش شد و به دنبال آن گروههای نسبتاً عظیمی از مردم به خیابانها ریخته و به دستگیری ایشان اعتراض کردند. بدین ترتیب قیام معروف ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در شهر قم شکل گرفت. در تهران نیز بلافاصله پس از پخش خبر دستگیری حضرت آیت الله امام خمینی اقشار مختلف مردم به خیابانها هجوم آورده و شعارهایی له ایشان و بر ضد دولت سر دادند و برخی از مراکز دولتی نیز مورد تهاجم تظاهرکنندگان قرار گرفت. بدین ترتیب تهران نیز در قیام ضد رژیم با شهر قم همگام شد. در چنین شرایطی بود که علم تنها راه برخورد با بحران پیش آمده را در سرکوب قهرآمیز آن جستجو کرد. بالاخص اینکه شورش فوق به حدی گسترده شده بود که احساس می شد اگر در اسرع وقت با آن مقابله نشود، می تواند خطر سقوط رژیم را هم به دنبال داشته باشد.
علینقی عالیخانی دربارهٔ چگونگی برخورد اسدالله علم نخست وزیر با تظاهرکنندگان ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ می نویسد:
« علم در روزهای حساس قیام ۱۵ خرداد فعالیت خسنگی ناپذیری داشت و با مقام های انتظامی پیوسته در تماس بود و خود از کلانتریهای مناطق حساس شهر سرکشی می کرد و به همه مسئولان هشدار می داد که خود را برای رویارویی با آشوبی بزرگ آماده کنند. به این سان هنگامی که در بامداد روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تظاهرات در اطراف بازار تهران آغاز شد علم آمادگی کامل داشت و به رئیس شهربانی وقت سپهبد نصیری تلفنی دستور تیراندازی داد و در برابر تردید نصیری یادآور شد که این دستور را به عتوان نخست وزیر می دهد و نامهٔ مؤید این دستور را نیز بیدرنگ برای او خواهد فرستاد. خود نیز پس از ساعتی به دقتر نصیری رفت و از نزدیک شاهد وضع روز بود. این خونسردی و قاطعیت علم اثر بسیار مثبتی داشت و مسئولان انتظامی توانستند در چند ساعت به این غائله پایان دهند و تظاهرکنندگان را به شدت سرکوب کنند.»
خود اسدالله علم نیز حدود ده سال پس از واقعهٔ ۱۵ خرداد ۴۲ در تاربخ ۱۵ آذرماه ۱۳۵۲، ضمن یادآوری خاطرات دوران نخست وزیری خود، جریان چگونگی برخوردش با تظاهرکنندگان را چنین شرح می دهد:
«...عرض کردم در جریانات ۱۵ خرداد و اغتشاش تهران و ایران که غلام نخست وزیر بودم جز ارتشید نصیری که آن وقت رئیس شهربانی بود بقیه تقریباً دست و پای خود را گم کرده بودند و بدین جهت من ناچار شدم نخست وزیری را ترک کرده و تقریباً تمام روز را در شهربانی در ستاد عملیات باشم که اینها دستپاچه نشوند. شاه فرمودند: من هم در آن موقع ناچار شدم چندین دفعه به شدت به اویسی که آن وقت فرمانده گارد بود بگویم مجبورید تیراندازی کنید. عرض کردم از نخست وزیر دستور کتبی هم گرفتند و باز هم ترسیدند و دائماً به من می گفتند باید دید ریشه این کار کجاست. در صورتی که نظامی هیچ لازم نیست که ریشه کار را جستجو کند.»
هر چند شاه در رأس هرم قدرت عالی ترین مرجع تصمیم گیری درباره چگونگی برخورد با تظاهرکنندگان بود، امّا در این میان نقش کلیدی را در سرکوب تظاهرکنندگان شخصی اسدالله علم نخست وزیر بر عهده داشت. شاه هر چند تردیدی نداشت که باید به مخالفت روحانیون به نوعی پایان داده شود، و حتی گفته شده است که شاه به عنوان فرمانده کل نیروهای نظامی شخصاً فرماندهی عملیات را بر عهده داشته و افرادی نظیر سرلشکر پاکروان تحت دستورات مستقیم شاه قیام ۱۵ خرداد را سرکوب کرده اند، اما این نظر، با توجه به ویژگیهای شخصی شاه، از سوی اغلب محققین مورد تردید واقع شده و نقش اصلی سرکوبگری به اسدالله علم نخست وزیر نسبت داده شده است.
با توجه به شواهد و قراین نسبتاً فراوان باید گفت که نظر اخیر درست تر می نماید و علم نخست وزیر را باید سرکوبگر تظاهرات روزهای قیام معروف ۱۵ خرداد دانست. داریوش همایون، که خود سالها در دوران محمدرضا شاه از دولتمردان عالی مقام کشور محسوب می شد، نقش قاطع علم در پایان دادن به قیام ۱۵ خرداد را مورد تصدیق قرار می دهد و نتیجه می گیرد که هرگاه در آن هنگام ثبات و قاطعیت شخص اسدالله علم نبود چه بسا رژیم پهلوی با خطر سقوط مواجه می شد.
ویلیام شوکراس نیز به نقل از جعفر بهبهانیان متصدی امور مالی شاه مسئول اصلی کشتار قیام ۱۵ خرداد را اسدالله علم می داند و می نویسد:
«جعفر بهبهانیان متصدی امور مالی شاه به هنگام اغتشاشات ۱۹۶۳ در کنار علم بود. بعدها تعریف کرد که شاه به علم گفته بود مردم را نکشد. علم پاسخ داده بود شما شاه هستید و من نخست وزیرم. من مسئول امنیت هستم و به هر طریقی که بتوانم مردم را ساکت خواهم کرد. اگر موفق شدم شما همچنان شاه خواهید بود. اگر شکست بخورم می توانید مرا به دار بزنید و باز همچنان شاه خواهید بود.»
حتی گفته می شد اسدالله علم به شاه توصیه کرده بود که جهت انتقام کشی سخت از روحانیون اجازه دهد حضرت آیت الله امام خمینی رهبر قیام ۱۵ خرداد را نیز بلافاصله پس از دستگیری اعدام کند. اسدالله علم همچنین برای مرعوب ساختن مخالفین طی مصاحبه ای از احتمال اعدام حضرت آیت الله خمینی در چند روز آینده خبر داده بود. به همین دلیل رهبران روحانی که از این مصاحبه اسدالله علم سخت تکان خورده بودند تلاش گستردهای صورت دادند تا با تاسی به مجامع بین المللی فجایعی را که در فضای سیاسی - اجتماعی ایران حاکم بود به گوش جهانیان برسانند و اسباب استخلاص ایشان را فراهم سازند. آیت الله شریعتمداری بعدها در خاطراتش، در خردادماه ۱۳۵۸، واقعه را چنین شرح داد:
«... من در آن تاریخ اعلامیه ای را در ۱۱ ماده منتشر کردم که طی آن سعی کرده بودیم همه حقایق سیاسی و اجتماعی روز را بیان کرده و مردم را روشن نمائیم، زیرا رژیم حقایق را تحریف می کرد و وارونه نشان می داد. حتی با سعی زیاد موفق شدیم از طریق یکی از مخالفین رژیم که در آمریکا اقامت داشت متن این اعلامیه ۱۱ ماده ای را در سازمان ملل نیز بیان کنیم تا بلکه توجه افکار عمومی جهان را به فجایع رژیم جلب نمائیم. دولت طاغوتی وقت که علم نخست وزیرش بود با استفاده از وسایل ارتباط جمعی که در اختیار داشت وانمود می کرد حرکت جامعه روحانی و خواست آنها که همانا خواست ملت بود یک حرکت ارتجاعی بود و روحانیت نیز مرتجع هستند. علم تبلیغ می کرد که خواست روحانیت سلب آزادی هاست که من در آن اعلامیه صریحاً خاطرنشان کردم خواست ما برقراری آزادی است و نه سلب آن و ما می خواهیم آزادی سلب شده را برگردانیم... در آن روزهای حساس ... علم نخست وزیر وقتی طی مصاحبه ای از محاکمه و احتمال اعدام آیت الله خمینی خبر داده بود، ما که احساس خطر کرده بودیم فوراً تلاش های خود را برای آزادی آیت الله خمینی و رفع تضییقات از ایشان آغاز نمودیم.»
در واقع از همان آغاز نیز لبه تیز حملات روحانیت به رهبری حضرت آیت الله خمینی بیش از هر کس دیگری متوجه اسدالله علم نخست وزیر بود و او را مسئول اصلی اقدامات رژیم پهلوی قلمداد می کردند. امام سالها پس از واقعه ۱۵ خرداد در یادآوری خاطراتشان از آن دوره اظهار داشتند:
«در زمان محمدرضا آن اوایل نهضت (۱۳۴۲) دست و پا می کردند که یک تفاهمی بشود. یک دفعه که آمدند پیش ما که می خواهیم که مثلاً ملاقاتی چیزی طرح شود. من به ایشان گفتم که علم هستش ما وارد مذاکره نمی شویم. شما اول علم را کنار بگذارید و بعد وارد مذاکره بشویم، ببینیم چه می گوئیم.»
بنابراین آشکار می شود که از نظر ایشان نیز شخص اسدالله علم کلیدی ترین مهره به شمار می رفت و همو بود که اصلی ترین نقش را در برخورد قهرآمیز با قیام اقشار مختلف مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بر عهده داشت. سر آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیسی در ایران دوره پهلوی نیز که خود دوستی بسیار نزدیکی با اسدالله علم داشت در خاطراتش از علم به عنوان مسئول اصلی سرکوب قیام ۱۵ خرداد نام می برد و می نویسد:
«...علم شخصاً دستور تیراندازی به طرف مردم را صادر کرده بود و خود او در سال ۱۹۷۵ ضمن صحبت درباره حوادث آن زمان ضمن اعتراف به این مطلب گفت: من چاره ای جز این کار نداشتم...اعلیحضرت خیلی رقیق القلب هستند و از خونریزی خوششان نمی آید.»
از جمله کسانی که در واقعهٔ ۱۵ خرداد از عوامل مؤثر رژیم در سرکوب تظاهرات مردمی بود باید از سپهبد خسروانی نام برد. وی درباره نقش کلیدی اسدالله علم در برخورد قهرآمیز با تظاهرکنندگان ضد رژیم می گوید:
«حقیقت این است که در جریان ۱۵ خرداد این علم بود که محکم ایستاد و به شهربانی رفت و با تلفن دستور داد که به هیچ وجه نترسید و شورشیان را سرکوب کنید. علم می گفت غیر از من دستور احدی را قبول نکنید و ما هم با قاطعیت اقدام کردیم و حتی خرابکاران را که از ورامین و جنوب شهر راه افتاده بودند و در میدان ارگ در حال تصرف رادیو بودند افراد ژاندارمری آنها را به شدت سرکوب کردند.»
یکی از کسانی که در دوران نخست وزیری اسدالله علم از نزدیکان وی بود و نخواسته بود نامش فاش شود بعدها طی گفتگویی با مصطفی الموتی در لندن خاطرنشان ساخت که علت اصلی قاطعیت علم در سرکوب قیام ۱۵ خرداد حمایت و پشتیبانی قابل ملاحظه ای بود که هر دو کشور انگلیسی و آمریکا از اقدام وی به عمل آورده بودند، وی خود شاهد بوده که ساعاتی قبل از آغاز عملیات اسدالله علم، نخست وزیر تماسهای متعددی با سفارتخانه ها و نمایندگی های سیاسی دو کشور انگلیس و آمریکا برقرار کرده و نظر آن کشورها را درباره چگونگی برخورد با تظاهرکنندگان و مخالفان رژیم پهلوی جویا شده بود و پس از تأیید عملیات از سوی آن کشورها اسدالله علم در به خون کشیدن مخالفان رژیم تردیدی به خود راه نداده بود.
اسدالله علم چند سال پس از کشتار ۱۵ خرداد اقدام خود را با عمل رضاشاه در رفع اجباری حجاب مقایسه کرد و هر دو اقدام فوق را برای پیشرفت کشور حیاتی شمرد:
«خاطرم آمد در همین صحن امام رضا سربازان رضاشاه مردم را که علیه رفع حجاب و متحدالشکل شدن لباس تظاهرات می کردند به مسلسل بستند، و دویست نفر کشته شد در سال ۱۳۱۴. حالا این مسائل فراموش شده و حتی عمل رضاشاه هم بخشیده شده است. زیرا حالا همه می فهمند که او این عمل را برای کشور کرد نه برای خودش. شاید دو هزار نفر کشته می شد، چه اهمیت داشت؟ همان تصمیمی که من در ۱۵ خرداد گرفتم. هنگامی که نخست وزیر بودم. آن وقت بیش از ۹۰ نفر کشته نشدند ولی اگر بیشتر هم کشته می شد، جهت وجود و عدم وجود کشور بود. من تصمیم خود را گرفته بودم...»
اسدالله علم نخست وزیر بلافاصله پس از کشتار قیام ۱۵ خرداد طی مصاحبه هایی با مطبوعات خارجی از شدت عمل بیشتر دولت در رابطه با روحانیون و رهبران مخالفان دولت خبر داد و آنان را به اقدامات ضد مردمی متهم کرد:
«نخست وزیر اسدالله علم گفت امروز پانزده نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی که در آشوب ضد دولتی این هفته در شهرهای مختلف دست داشته اند تسلیم محکمه نظامی خواهند شد و گفت: محکمه نظامی ممکن است معنی مجازات اعدام را داشته باشد. آقای علم گفت که در نتیجه تیراندازی مأمورین در حدود بیست نفر کشته شده اند... نخست وزیر گفت: بعضی از سران آشوبگران مخفی شده اند ولی ما رؤسای آنان را دستگیر کرده ایم. ملاها مانند موش در دست ما هستند. آنها در نتیجه اصلاحات ارضی مبالغ هنگفتی از عائدات خود را از موقوفات از دست خواهند داد. همه ملاها معیوب نیستند ولی بسیاری از آنها فاسد و کثیف می باشند.»
دربارهٔ تعداد قربانیان حادثه ۱۵ خرداد ارقام متفاوتی از سوی دو طرف ارائه شده است. مخالفان رژیم گاه این رقم را تا حدود ۱۵۰۰۰ نفر هم ذکر می کنند. اما منبع قابل اعتمادی جهت تأیید این رقم وجود ندارد. یکی از مناطقی که در حادثه ۱۵ خرداد بیشترین تلفات را بر جای گذاشت منطقه ورامین بود. علی دوانی، که خود از شاهدان نزدیک قیام ۱۵ خرداد بوده است، تعداد قربانیان این منطقه را حدود ۱۰۰ نفر حدس می زند. محمد دهنوی که اسامی مجروحین و شهدای قیام ۱۵ خرداد را از آرشیوهای شهربانی استخراج کرده است تعداد تلفات را حدود ۲۰۰ نفر می داند. خود اسدالله علم هم تعداد قربانیان را بین ۹۰ تا ۹۲ نفر و تعداد مجروحین را حدود ۲۰۰ نفر اعلام می کند. با تمام این احوال به خاطر اینکه منبع قابل اعتمادی جهت استخراج دقیق تعداد جان باختگان و مجروحین وجود ندارد، نمی توان در این باره نظر قاطعی ابراز کرد. اما با توجه به گستره وسیع اعتراضات و مخالفت ها چه در تهران و قم و چه در دیگر مناطق کشور نظیر تبریز و فارس و اصفهان و... باید تلفات این حادثه خیلی بیشتر از تعدادی باشد که اسدالله علم قلمداد کرده است. با تمام شدت عملی که اسدالله علم در فرونشاندن قیام ۱۵ خرداد از خود نشان داد، عقب نشینی موقت روحانیت از صحنه مبارزه به مفهوم پایان ماجرا نبود. قیام ۱۵ خرداد حکم آتش زیر خاکستری را داشت که در یک روند تدریجی حدود پانزده سال بعد شعله ور شد و اساسی حاکمیت سلسله پهلوی را به طور اخص و رژیم شاهنشاهی را به طور اعم از ریشه بر کند. منبع:مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، ص 443 تا 450 این مطلب تاکنون 10476 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|