خاطرهای در باره طیب حاج رضایی به روایت مرحوم عسگراولادی | طیب حاجرضایی از باستانی کارهای تهران از جمله افرادی بود که در ادبیات محاورهای آن زمان به لات یا لوطی مشهور بودند. وی ابتدا از موافقین دودمان شاه بود اما بعدها تغییر رویه داد و به نهضت اسلامی پیوست. او سرانجام به علت جانبداری از امام خمینی(ره) در 11 آبان ماه ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام شد.
مرحوم حبیبالله عسگراولادی در گوشهای از خاطرات خود از دوران بازداشتش و درباره ارادت طیب حاج رضایی به امام خمینی(ره) و روحانیت چنین میگوید:
یک شب در زندان مرا تازه از زیر شکنجه آورده و گوشه اتاق افتاده بودم. ماموری که آنجا بود برای اینکه ما را به دلداری بدهد تا از دردهایم کاسته شود به من گفت:
«اینها که چیزی نیست، حل میشود. دوست داری از طیب چیزی برایت بگویم؟ گفتم بگو. گفت: چند شب قبل از اعدام طیب یک هیئتی آمدند در زندان. چندتایشان نظامی بودند، چند تا ساواکی و یکی دو تا هم از شهربانی. به طیب گفتند: کار تو تمام شده و اعدام می شوی مگر اینکه یا به شاه نامه بنویسی و بگویی در ازای حرکتی که در ۲۸ مرداد کردی تو را ببخشد، یا اینکه از خمینی تبری بجویی. طیب شکم بزرگی داشت دستش را روی شکمش زد و گفت سه ماه است که شکم من از حرام پاک است. دیگر نمیخواهم آلوده بشوم. اما اینکه میگویی من از خمینی تبری بجویم، شاید اگر این کار را بکنم او خوشحال میشود تا اینکه من آلوده با او نسبت داشته باشم و در این باره خیلی گریه کرد. بعد گفت من حاضر نیستم چنین کاری بکنم. آنها به او چند تا فحش دادند و یکی دو تا هم لگد به او زدند و گفتند خاک بر سرت. تو همان نبودی که در روز ۲۸ مرداد آن کارها را کردی و لقب تاجبخش گرفتی؟ حالا اینجوری داری حرف میزنی؟ طیب گفت: ۲۸ مرداد هم یکی از علما به من گفت اسلام در خطر است و تودهایها اسلام را میخورند و مصدق نمیتواند در مقابل تودهایها بایستد. من آن روز هم به فرمان روحانیت حرکت کردم نه برای شاه. پس از آن مأموران بیشتر او را کتک زدند....»
منبع: لوطی انقلابی، زندگی و زمانه شهید طیب حاج رضایی(1291 تا 1342)، محمد جعفر بگلو، انتشارات سوره مهر، 1398، ص 78 و 79
این مطلب تاکنون 1790 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|