ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 180   آبان ماه 1399
 

 
 

 
 
   شماره 180   آبان ماه 1399


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
تندگویان؛ 40 روز وزارت ، 11 سال اسارت

روز 9 آبان 1359 در دومین ماه جنگ تحمیلی آقای محمد جواد تندگویان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران در یکی از جبهه‌های جنوب کشور به اسارت قوای متجاوز عراقی در آمد.
تندگويان در خرداد 1329 شمسی در محله خاني آباد واقع در جنوب تهران، به دنیا آمد. پدرش جعفر در میدان بهارستان مغازۀ كفاشي داشت. شهید تندگويان دوران ابتدايي را در مدرسه شريعت در فواصل سالهای 1332 تا 1341 طی کرد و همزمان قرآن و علوم مقدماتی را نزد پدرش فرا گرفت. او از همان دوران کودکی با حضور در مساجد و هیئت‌های بنی‌فاطمه و فاطمیون با تعالیم دینی آشنا شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، دوره دبیرستان را در سال 1342 در دبیرستان جعفری آغاز کرد.
تندگویان پس از پایان مقطع متوسطه و عبور از سد كنكور در نیمه اول سال تحصیلی 1347-1348 شمسی وارد دانشكده نفت آبادان شد. او از همان بدو ورود به دانشکده نفت در كنار تحصيل، به فعاليت‌هاي مذهبي و سياسي پرداخت و بلافاصله همکاری خود را با انجمن اسلامي آن دانشگاه شروع كرد. در طول دوران فعالیت در انجمن اسلامی دانشکده نفت، از شخصیت‌هایی همچون شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه محمد تقی جعفری برای ایراد سخنرانی در دانشکده نفت آبادان دعوت کرد. او در همان سال‌ها با برخي از انقلابيون ارتباط پیدا کرد و در پخش اعلاميه‌ها و بيانيه‌هاي امام خميني (ره) نقش مؤثري ایفا نمود.
تندگويان در سال 1351 موفق به دریافت دانشنامه کارشناسی مهندسی پتروشیمی از دانشکده نفت آبادان شد و پس از اخذ مدرك ليسانس، به خدمت سربازي رفت و بخشي از دوره سربازي‌اش را نيز در پالايشگاه تهران گذراند. تندگویان در شهریور سال 1352 ازدواج کرد و ۲ ماه بعد برای بار دوم راهی آبادان شد تا فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشکده نفت را گسترش دهد؛ اما تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و در نهایت از پالایشگاه اخراج شد. ارتباط او با انجمن اسلامي دانشگاه آبادان و رفت و آمد او به این دانشکده سبب شد تا ساواک تمام اين رفت و آمدها را تحت كنترل و مراقبت خود قرار دهد. وی در يكي از همين و رفت و آمدها به دانشكده نفت از سوي مأموران ساواك دستگير و زنداني شد و به مدت یک سال، از آبان 1352 تا آبان 1353، در زندان بود. در همین ایام بود که اولين فرزندش به نام مهدي متولد شد. تندگويان پس از آزادی از زندان به دليل پيشينه سياسي‌ از كارهاي دولتي محروم شد و با تنزل درجه به عنوان سرباز صفر به شیراز اعزام گردید و بقیه خدمت را در قسمت پشتیبانی منطقه ۲ شیراز سپری نمود. وی پس از اتمام دوران خدمت سربازی، فعالیت شغلی خود را در گروه صنعتی بوتان آغاز کرد. اما با اعمال فشار ساواک و به بهانه نقص پرونده در 6 تیر 1354مجبور به استعفا از شرکت بوتان شد و مدتی برای گذران زندگی به مسافرکشی روی آورد.
مهندس تندگویان در ادامه برای دوری از نظارت شدید ساواک، پیشنهاد همکاری شرکت پارس توشیبا (پارس خزر) را که در رشت قرار داشت قبول کرد. او این کار را با کمک دوستان خود در انجمن اسلامی دانشکده نفت پیدا کرده ‌بود. وی به مدت دو سال از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ شمسی مدیر تولید شرکت پارس توشیبا بود. در ۱۳۵۶ وی در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی در مدرسه عالی مدیریت (تحت نظارت دانشگاه هاروارد) پذیرفته شد و در ۱۳۵۷ با دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود به شرکت پارس توشیبا بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 مدیر عامل کارخانه پارس توشیبا شد و تا آذر 1358 در این سمت باقی ماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با دعوت آقای معین‌فر وزیر نفت در سال 1358 پای شهید تندگویان به وزارت نفت باز شد. او ابتدا نماینده قائم‌مقام وزیر نفت و عضو اصلی کمیسیون پاکسازی اداره نفت آبادان شد. سپس در تیر 1359 به عنوان سرپرست مناطق نفت‌خیز جنوب انتخاب شد و تا مهر ۱۳۵۹ سکان هدایت بزرگترین تولیدکنندۀ نفت و گاز کشور را در دست داشت. عملکرد موفق تندگویان در مدت کوتاه سرپرستی در مناطق نفت‌خیز جنوب سبب شد تا آقای رجایی رئیس‌جمهور وقت، وی را به عنوان وزیر نفت به مجلس شورای اسلامی پیشنهاد کند. در جلسه رأی اعتماد، علی‌‌اکبر معین‌فر و محمدعلی رجایی دربارۀ سوابق شهید تندگویان، توضیحاتی به نمایندگان دادند. در نهایت مهندس تندگویان از مجموع ۱۷۶ رأی اخذ شده، با ۱۵۵ رأی موافق، ۱۸ رأی ممتنع و ۳ رأی مخالف، از مجلس وقت رأی اعتماد گرفت و رسماً به عنوان وزیر نفت برگزیده شد. چند روز پیش از شروع فعالیت وی به عنوان وزیر نفت، جنگ ایران و عراق آغاز شده بود.
نخستین اقدام مهندس تندگویان در جایگاه وزیر نفت، سازماندهی کارکنان وزارت نفت و شرکت‌های تابعه، برای حفاظت از تأسیسات نفتی مستقر در استان خوزستان بود. به همین منظور وی در طول چهل روز وزارتش سه بار به آبادان رفت. او در تاریخ 9 آبان ۱۳۵۹ و در جریان چهارمین سفرش به آبادان برای بازدید از پالایشگاه آبادان، در جاده ماهشهر به آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش، به اسارت نیروهای ارتش عراق درآمد.
روایتی که در باب اسارت شهید تندگویان وجود دارد بدین شرح است که وقتی وی براي بازديد از پالايشگاه‌هاي جنوب با چهار نفر از معاونان خود به نام‌هاي بوشهري، يحيوي، روح نواز و بخشي پور و با يك راننده به نام اسماعيل به سمت آبادان حركت کردند تا از پالايشگاه‌هاي نفتي بازدید کنند، در بين راه، در مسير جاده اهواز- آبادان وارد یک منطقه جنگي كه مدام زير آتش توپخانه دشمن قرار داشت، شدند. پنج كيلومتر مانده به آبادان دركنار جاده ساختمان مخروبه‌اي قرارداشت. شهید تندگویان و همراهانش به نزديکي آن ساختمان رسیدند كه ناگهان عده‌اي از نظاميان ارتش بعثي عراق كه پشت همان ساختمان كمين كرده بودند، به سمت جاده آمده و به اتومبيل حامل تندگويان و معاونانش فرمان ايست دادند. دو اتومبيلي كه پشت سر خودرو شهید تندگویان حركت مي‌كردند با ديدن اين صحنه به سرعت دور زده و محل حادثه را ترك کردند، اما خودرو حامل تندگویان متوقف شد و سرنشينان آن از جمله تندگويان به اسارت نيروهاي عراقي در ‌آمدند. عراقی‌ها بلافاصله تندگویان و همراهانش را از منطقه انتقال و به جمع اسراي ديگر ملحق کردند. آنان بعد از آگاهی از هویت تندگویان وی را از بقيه جدا و به داخل خاك عراق منتقل کردند.
دولت عراق اسارت تندگویان را خیلی زود رسانه‌ای کرد. فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم بعث عراق در تاریخ 10 آبان 1359 اعلام کرد که «واحدهای کماندویی مقدم ما توانستند روز 13 اکتبر محمد جواد تندگویان وزیر نفت ایران را اسیر کنند و به بغداد منتقل نمایند»، تلویزیون عراق نیز پس از به اسارت درآمدن مهندس تندگویان، در برنامه‌های خود اعلام ‌کرد: «اکنون ایرانی‌ها نه وزیر نفت دارند و نه نفت». با وجود این دولت بعثی عراق پس از گذشت چند روز از اسارت تندگویان ادعا کرد که وی به هنگام دستگیری مجروح بوده است، این ادعا در حالی عنوان شد که شبکه‌های تلویزیونی منطقه و تلویزیون پاریس فیلم تهیه شده بغداد را که در آن تندگویان کاملاً سالم بود نشان داده بود.
دولت ایران برای آزادی شهید تندگویان تلاش‌های گوناگونی از مجاری مختلف صورت داد. در ابتدا هیئت دولت در تاریخ 17 آبان 1359 با هدف رد ادعای دولت عراق مبنی بر زخمی بودن محمد جواد تندگویان به هنگام اسارت اطلاعیه‌ای صادر کرد و با استاد به قوانین و مقررات بین‌المللی از مجامع جهانی به ویژه صلیب سرخ برای آزادی شهید تندگویان استمداد کرد. اما دولت عراق در واکنش به اقدامات ایران در راستای آزاد سازی شهید تندگویان وی را اسیر جنگی دانست.
جمهوری اسلامی ایران درست 14 روز پس از اسیر شدن شهید تندگویان و همزمان با تشکیل کنفرانس کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در تاریخ 24 آبان 1359 در جزیره بالی اندونزی خواستار آن شد تا مسئله تهاجم عراق به ایران و به اسارت گرفته شدن وزیر نفت در دستور کار قرار گیرد، اما با تلاش عراق و کشورهای حامی آن بررسی این مسئله با وجود برنامه‌ریزی قبلی از دستور کار خارج شد و فقط به هیئت ایرانی اجازه داده شد تا در این خصوص بیانه‌ای صادر کند. در آن کنفرانس وزیر نفت ونزوئلا، برای عزیمت به عراق و دیدار با همتای ایرانی خود در زندان، اعلام آمادگی کرد، اما دولت عراق این موضوع را نپذیرفت. دولت ایران تا یک سال به امید بازگشت تندگویان از اسارت، از معرفی وزیر نفت جدید به مجلس، خودداری کرد. در طول این یک سال و تا زمانی که دولت شهید رجایی بر سرکار بود، تمام نامه‌های وزارت نفت به اسم محمد جواد تندگویان صادر می شد.
علاوه بر تلاش‌های دیپلماتیک فوق الذکر یک رشته تلاش‌های غیردیپلماتیک در همان زمان صورت گرفت. دکتر مصطفی چمران به همراه عده‌ای از چریک‌ها و مبارزان همراهش برای آزادی ایشان دست به یکسری عملیات چریکی زدند تا در صورتی که تندگویان را از مرزهای ایران خارج نکرده باشند، از اسارت رهایی دهند. اما نیروهای عراقی خیلی زود از اهمیت موضوع و جایگاه شهید تندگویان آگاه شده و سریع برای خروج ایشان از مرزها و انتقال به بصره اقدام کرده بودند.
بنا بر اظهارات همسر شهید تندگویان، خانواده او در طول دوران اسارت نامبرده تنها دو نامه از ایشان دریافت کردند. نامه اول بسیار مختصر بود. با این وجود خانواده شهید تندگویان به نامه‌نگاری با شهید تندگویان ادامه دادند اما عملاً تا سال 1367 پاسخی از ایشان دریافت نکردند. در سال ۶۷ دومین نامه ایشان را دریافت کردند که در این نامه شهید تندگویان به خانواده خود دلداری و روحیه داده و گفته بود سعی کنید تنها نباشید و با سایر خانواده‌هایی که در این ماجرا اسیر شده‌اند رفت و آمد کنید.
تمام تلاش‌های جمهوری اسلامی اعم از دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک برای نجات شهید تندگویان از بند اسارت نتیجه‌ای نبخشید. رژيم عراق در واکنش به پیگیری‌های مکرر ایران پس از مدتي اعلام كرد مهندس تندگويان در 12خرداد 1361 در سلول خود خودكشي كرده است. اين مساله برای دولت وقت ایران قابل قبول نبود. این بار دولت ایران بر آن شد تا تلاش‌ها و پیگیری‌های خود را از طریق سازمان ملل انجام دهد. با اصرار و تلاش ایران، در سال 1364 صليب سرخ به طور متناوب خواستار ملاقات با مهندس تندگويان شد. اما مقامات عراقي در پاسخ به تقاضاي ملاقات صلیب سرخ اعلام كردند كه مهندس تندگویان اظهار داشته است كه با كسي ملاقات نمي‌كند. در سال 1365 يك نفر از نمايندگان صليب سرخ که ریاست عمليات خاورميانه و شمال آفريقای صلیب سرخ را برعهده داشت هنگام سفر به عراق اجازه یافت با مهندس تندگويان در زندان ملاقات کند. اما عراقي‌ها در آخرین دقایق مانع ورود وی به زندان شدند تا ماجرای اسارت و شهادت او مخفی باقی بماند.
اسارت، زنده بودن و یا شهادت مهندس تندگویان تا 1370 همچنان در هاله‌ای از ابهام بود. تا اینکه در 13 آذر 1370 هيئتی چهار نفره از ایران شامل دو تن از اعضاي خانواده مهندس تندگويان، يعني پدر و برادر خانم ايشان، مهندس يحيوي و اعتمادي دندانپزشك مهندس تندگويان در پاسخ به ادعاهای دولت عراق در مورد شهادت تندگویان و روشن شدن کامل وضعیت آن شهید عازم عراق شدند. علاوه بر آن، پزشك صليب سرخ هم به جمع هيئت ايراني اضافه شد. این هیئت به مدت 11 روز در بغداد مستقربودند.
عراقی‌ها در ابتدا مدعی شدند جسد شهید تندگویان به مدت چهار سال در سردخانه نگهداری شده اما به علت متوقف نشدن جنگ از سردخانه خارج و دفن شده است. اما تیم پزشکی با نبش قبر و انجام کالبد شکافی به این نتیجه رسید كه اطلاعات موجود با جسد ارائه شده توسط عراقی‌ها مطابقت ندارد. هیئت ایرانی به دنبال دروغ پردازی و کارشکنی عراقی‌ها تصمیم به بازگشت گرفت. اما وزارت خارجه عراق ضمن اعتراف به اشتباه از سوی مسئولان گورستان خواستار به تعویق افتادن سفر هیئت ایرانی شدند. در نهایت محل واقعی دفن شهید تندگویان در قبرستان الكرخ واقع در 60 كيلومتري جاده بغداد - رمادي نبش قبر گرديد و معاینات و کالبد شکافی نشان داد که جسد متعلق به شهید محمد جواد تندگویان است. هیئت ایرانی پس از احراز هویت جسد شهید تندگویان خواستار تحویل جسد و وسایل همراه شهید به هنگام شهادت شد، اما مقامات عراقی مدعی شدند که محل اسارت شهید تندگویان مورد حملۀ هوایی هواپیماهای آمریکایی‌ها قرار گرفته و در نتیجه لوازم و وسایل آن شهید نیز در این حمله از بین رفته است. همسر شهید تندگویان درباره این موضوع می‌گوید: «زمانی که رفته بودیم پیکر شهید تندگویان را به تهران بیاوریم، پیکر ایشان را سه نوع مومیایی کرده بودند که وقتی علت را جویا شدم نماینده پزشکی قانونی گفت شاید به این دلیل باشد که زمان شهادت را به راحتی تشخیص ندهیم. هنگام شهادت دست‌ها و پاهای وی بسته بود که نتواند آنها را حرکت دهد. بر اثر فشار به ناحیه قفسه صدری دنده‌های دهم راست و هفتم چپ ایشان شکسته بود. آثار طناب باعث شکستگی استخوان لامی و خون مردگی در ناحیه حلق و حنجره شده بود؛ پزشكي قانوني علت شهادت شهید تندگویان را به احتمال قريب به يقين خفه‌شدگي به وسيله رشته طناب اعلام كرد و بر مبنای مشاهدات و معاینات کالبد شکافی تاریخ شهادت ایشان را در بین سال‌های 1367 تا 1368 شمسی تشخیص داده و سن ايشان در هنگام شهادت را بين 31 تا 37 سال ذكر كردند. پيكر شهيد تندگويان در تاريخ 25 آذر 1370 در عتبات عاليات نجف، كربلا و كاظمين با حضور اعضا هيئت اعزامی از ایران و كاردار سفارت ايران و خانواده ایشان با احترام طواف داده شد و در تاريخ 29 آذر 1370 در مرز منظريه ـ خسروي به وسيله صليب سرخ و هيئت عراقي تحويل هيئت ايراني گرديد. پیکر شهید تندگویان در قطعة 72 تنِ (شهدای 7 تیر 1360) بهشت زهرا به خاک سپرده شد. در خصوص این‌که در ۱۱ سال اسارت بر شهید محمدجواد تندگویان چه گذشت و او سرانجام دقیقاً چگونه و چه زمانی به شهادت رسید هنوز هم سوالاتی بی‌جوابی وجود دارد.
منابع:
- مجلس شورای اسلامی ایران (1359)، مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی از جلسه 41 تا جلسه 60
- آقایی سرپرزه، مجتبی (1380)، نفت در گذر زمان (از پیدایش تا جنگ تحمیلی)، تهران، انتشارات وزارت نفت
- بوشهری، بهروز (1369)، ده سال اسارت، خاطرات بهروز بوشهری، تهران
- پی یر ترزیان (1367)، داستان اوپک، ترجمه عبدالرضا غفرانی، تهران انتشارات فرا اندیش
- جباری، جلیل (1373)، شهید غریب، روایتی از اسارت شهید تندگویان، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، معاونت تبلیغات و روابط عمومی
- جوانبخت، محمود (1380)، حکایت آن مرد غریب ،تهران : انتشارات شاهد
- یکتا، حسین (1393)، مدخل محمد جواد تندگویان، دانش‌نامه جهان اسلام
- ستاد بزرگداشت وزیران و پانزده هزار شهید دولت (1381)، دولت عشق: ویژه‌نامه بزرگداشت وزیران و پانزده هزار شهید دولت، تهران، ستاد بزرگداشت وزیران و پانزده هزار شهید دولت
- رستمی، علی (1389)، وزیر نفت منم!: براساس زندگی و مبارزات شهید مهندس محمدجواد تندگویان، همدان: آل‌احمد
- روز شمار جنگ ایران و عراق (1373)، جلد پنجم، آخرین گام‌های اشغالگر، زمین‌گیر شدن و توقف کامل دشمن، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- روزنامه جمهوری اسلامی شماره 36-37 آذر ماه 1370
- وزارت نفت (1378)، زنده عشق: زندگی‌نامه شهید محمدجواد تندگویان، تهران، وزارت نفت، اداره کل روابط عمومی
- سالمی‌نژاد، عبدالرضا (1390)، ستاره کابینه: خاطرات وزیر شهید محمدجواد تندگویان، تهران: انتشارات نیلوفران ‏‫‬‬‬‬‬‬‬
- وب‌سایت جماران، محمد جواد تندگویان؛ وزیری که تاریخ شهادت ندارد 29 آذر 1394
- کامور بخشایش، جواد (1380)، یاس در قفس، داستان زندگی و شهادت غریبانه محمد جواد تندگویان، تهران: انتشارات سازمان اسناد انقلاب اسلامی
- وب‌سایت مشرق نیوز (1394) شهیدی که توسط بعثی‌ها اسیر شد،12 آبان 1394
- موسسه فرهنگی و هنری شقایق روستا (1381)، نفت و ایثار زندگی نامه و یادوراه شهیدان و مفقودین شرکت ملی نفت ایران، تهران، موسسه فرهنگی و هنری شقایق روستا
- وب‌سایت نکو نیوز (1395)، سالروز بازگشت پیکر شهید تندگویان به وطن از وزارت تا شهادت به روایت تصویر، 29 آذر 1395
- یحیوی، محسن (1367) آزادگان در بند، تهران، بی نا
- وب‌سایت نفت نیوز (1387) زندگی‌نامه شهید محمد جواد تندگویان
- وب‌سایت خبرگزاری فارس (1387) ناگفته هايي از شهيد تندگويان به روايت همسرش

این مطلب تاکنون 1691 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir