خیانتی به نام کنسرسیوم | یک سال پس از کودتای 28 مرداد 1332 و در نتيجه مذاكره دكتر على امينى وزير دارايى كابينه كودتا كه در كابينه اول دكتر مصدق سمت وزير اقتصاد ملى را داشت و «هوارد پيج» سرپرست هيئت نمايندگى كنسرسيومى از شركتهاى بزرگ نفت، طبق قراردادى، «كنسرسيوم» مزبور، نفت ايران را تصاحب كرد. در اين كنسرسيوم 5 شركت بزرگ آمريكايى و 9 شركت مستقل (اعضاى غير عضو كارتل بينالمللى) جمعاً با 40 درصد، شركت نفت انگليس با 40 درصد، شركت داچ - شِل با 14 درصد و شركت نفت فرانسه با 6 درصد سهم حضور داشتند و طرف قرارداد با ايران بودند. آیتالله كاشانى مقارن با مذاكرات كنسرسيوم طى اطلاعيهاى به مناسبت سومين سالگرد خلعيد از شركت نفت انگليس، بر ايستادگى مردم در برابر استعمار انگليس تأكيد نمود. دکتر امينى که در مهرماه 1333، لايحه قرارداد را به مجلس برد، در مقدمه نطق خود تلويحاً به ذلتبار بودن قرارداد اعتراف كرد؛ وى گفت: «ما موفق شديم قرارداد را به اين شكل تنظيم كنيم ولى در اين شرايط، امكانى جز آنچه تقديم مىشود نبود»!
لايحه قرارداد كنسرسيوم يا «امينى – پيج» در روزهاى 29 مهر و 6 آبان 1333، بىآنكه يك كلمه آن حذف شود، به تصويب مجلسين رسيد. چرچيل نخستوزير انگليس و آيزنهاور رييس جمهور آمريكا بلافاصله در پيامهايى «حلّ مسئله نفت» را به شاه تبريك گفتند.
آیتالله كاشانى در اعلاميه 15 دى 1332 خود تأكيد كرده بود: «اگر انتخابات فرمايشى انجام بگيرد هر قراردادى كه در مجلس هيجدهم به تصويب برسد از نظر ملت ايران داراى ارزش و اعتبار نمىباشد و سرنوشت آن مانند قرارداد تحميلى نفت 1933 خواهد بود.» وى در اعلاميه 14 بهمن 1332 نيز مجدداً همين هشدار را داد. او در نامه به دبيركل سازمان ملل متحد، مورخ 20 بهمن همان سال، يكى از اهداف انتخابات تقلبى و غيرقانونى مجلس هجدهم را «تصويب قراردادهايى براى فروش نفت» در «مباينت با حيثيت و استقلال و آزادى كشور» بر شمرد. او بعد از طرح كنسرسيوم مجدداً اعلاميه قاطع و شديداللحنى عليه انگليس و آمريكا و قرارداد استعمارى كنسرسيوم در آبان 1333 انتشار داد كه در آن با اشاره به «فجايع و مظالم محصول يك قرن سياست استعمارى انگليس» و حمله شديد به همكارى دولت آمريكا «در اين معامله بيشرمانه و انتقامجويى وقيحانه با انگلستان مكار و حيلهگر»، قرارداد كنسرسيوم را «خيانتى نابخشودنى» و «به مراتب بدتر» از قرارداد 1933 رضاخان توصيف کرد. در اين اطلاعيه آیتالله كاشانى پس از حملات شديد به دولت كودتا نوشت:
«ملت ايران در اولين فرصت به هر قيمتى كه باشد يك بار ديگر از انگليس و همدستانش خلعيد خواهد نمود... تا خون در شرائين ملت ما جارى است ديگر اجنبى نمىتواند بساط يغماگرى و چپاول را در سرزمين ايران بگستراند و عوامل استعمار با تبليغات سويى كه عليه من براى نيل به هدفها و مقاصد پليد خويش در ايران و دنيا مىنمايند نخواهند توانست مرا از ادامه مبارزه سرسختانه خويش عليه بيدادگرىهايشان منصرف سازند، زيرا جان ناقابل من هميشه براى عظمت و استقلال ملتم كف دست بوده و تا واپسين لحظات زندگى نيز خواهد بود و با آتشى كه از پرتو جانبازى جد فداكارم حضرت حسينبن على عليهالسلام در كانون قلبم مشتعل است مرگ شرافتمندانه را به حيات ننگين و نكبتبار ترجيح مىدهم.»
در اعتراض به قرارداد كنسرسيوم، دو حركت سياسى مهم ديگر نيز صورت پذيرفت كه هر دو از يك خاستگاه، يعنى «نهضت مقاومت ملى» نشأت مىگرفت. نهضت مقاومت با انتشار سه نشريه و «اعلاميه تفصيلى نهضت مقاومت ملى درباره قرارداد كنسرسيوم»، مقاصد استعمارى انگليس و آمريكا و عدم انطباق مفاد قرارداد كنسرسيوم با قانون ملى كردن صنعت نفت را به طور مشروح، روشن ساخت و نيز «متن فرجامخواهى دكتر مصدق: نظريات راجع به اعلاميه مشترك هيئت نمايندگى ايران و كنسرسيوم» را انتشار داد. دكتر مصدق كه نظرات خود را در قالب لايحهاى از زندان لشكر 2 زرهى به ديوان عالى كشور ارسال كرده بود، قرارداد كنسرسيوم را مغاير با قانون ملى شدن صنعت نفت و مخالف با اصل 24 قانون اساسى و قانون مصوب 11 آذر 1332 و تصميم قانونى 30 مهر 1326 مجلس شوراى ملى و نيز، در جهت اعاده سلطه استعمارگران براى از ميان بردن استقلال سياسى و اقتصادى ايران دانست. همچنين نهضت مقاومت ملى نامههايى به زبانهاى فرانسوى، انگليسى و فارسى تهيه و براى اعضاى هيئت نمايندگى كنسرسيوم كه به ايران آمده بودند و نيز آمريكايىهاى مقيم تهران فرستاد.
حركت دوم، نامه سرگشادهاى بود در اعتراض به طرح لايحه قرارداد كنسرسيوم به امضاى شخصيتهاى مختلف ملى، از جمله 12 تن از استادان دانشگاه تهران. آیتالله سيدرضا فيروزآبادى، آیتالله سيدرضا زنجانى، آیتالله سيدجعفر غروى، آیتالله سيدمحمود طالقانى، علامه علىاكبر دهخدا، اللهيار صالح، دكتر شاپور بختيار، خليل ملكى، حسن صدر، دكتر خنجى و محمد نخشب از جمله امضاكنندگان نامه مزبور بودند كه در تاريخ 18 مرداد 1333 خطاب به مجلسين شورا و سنا ارسال گرديد. اما برخلاف اصول و مقررات استقلال دانشگاه، توسط كفيل وزارت فرهنگ كابينه زاهدى، استادان امضاكننده نامه به انتظار خدمت يا اخراج موقت از دانشگاه محكوم شدند. اين 12 نفر عبارت بودند از: دكتر عبداللَّه معظمى، استاد دانشكده حقوق - مهندس مهدى بازرگان، استاد دانشكده فنى - دكتر اسد بيژن، رييس و استاد دانشكده علوم - مهندس منصور عطايى، رييس و استاد دانشكده كشاورزى - دكتر محمد قريب، استاد دانشكده پزشكى - دكتر كمال جناب، استاد دانشكده علوم - دكتر يداللَّه سحابى، استاد دانشكده علوم - دكتر نعمتاللهى، استاد دانشكده پزشكى - دكتر ميربابايى، استاد دانشكده فنى - مهندس انتظام، استاد دانشكده كشاورزى - دكتر رحيم عابدى، استاد دانشكده علوم - مهندس خليلى، رييس و استاد دانشكده فنى.
به گفته بازرگان، در تاريخ 20 شهریور 1333 مجله سپيد و سياه خبر موافقت شاه با بازگشت استادان مزبور به دانشگاه و ادامه خدمت آنان را منتشر ساخت.
مخالفتها با قرارداد كنسرسيوم از سوى گروههاى مختلف صورت مىگرفت. در همان روز انتشار اطلاعيه جمعى از رجال ملى، از طرف حزب زحمتكشان اعلاميه بسيار شديداللحنى در مخالفت با قرارداد صادر شد. حزب ايران نيز در خرداد 1333 با انتشار كتابچهاى تحت عنوان «تاريخچه نفت و راهحل اين مشكل» معايب قرارداد كنسرسيوم را برشمرده و به آن اعتراض كرد. همچنين در مهر 1333 اطلاعيهاى درباره «قرارداد ننگين امتيازى امينى – پيج» از سوى همين حزب منتشر شد كه آن را بدتر از قرارداد 1933 توصيف مىكرد. در مجلس شورا نيز نمايندگانى مانند درخشش، سيدمصطفى كاشانى، شمس قناتآبادى و حائرىزاده با لايحه مخالفت كردند. در مجلس سنا ديوان بيگى، شريف امامى، دكتر محمود حسابى و ابوالفضل لسانى از مخالفين بودند.
منبع: سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايي تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 1، ص 111 تا 115
این مطلب تاکنون 1659 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|