مكالمه اشرف و طوفانيان | با هر سند تازهاي كه به دست مي آيد گوشهاي از غارتها و چپاولهاي رژيم پهلوي فاش ميشود. متن مكالمات اشرف خواهر شاه خائن با ارتشبد طوفانيان كارگزار شاه كه به عنوان مأمور خريد اسلحه، مأمور اخاذي و رشوهگيري از كمپانيهاي مختلف و سرازير كردن آن به جيب شاه و خانواده او بود يكي از همين سندها است.
اين متن نشان ميدهد كه چگونه اين دزدان حتي به خود هم رحم نميكردند و سهم يكديگر را نيز به يغما ميبردند. در اين مكالمات اشرف از ارتشبد طوفانيان ميخواهد تا براي او ده سهم ديگر از يك شركت راه «به هر ترتيبي كه شده» بدست آورد زيرا او بايد «اكثريت داشته باشد» در مكالمه بعدي طوفانيان ترتيب انتقال سهام را داده و به سهامداران قبلي گفته كه اگر به رضاي خودشان ده سهم را ندهند به زور همه سهام را از آنها خواهد گرفت.
شاه اطلاع داشت
متن گفتگوي تلفني اشرف با ارتشبد طوفانيان را كه در زير ميخوانيد به فاصله دو ماه اتفاق افتاده و در هر دو مورد «ساواك» و «ضد اطلاعات» ارتش تلفنها را زير كنترل داشتند و براي اينكه مبادا به منافع مالي خود شاه لطمهاي وارد بيايد به او اطلاع دادند و شاه در هر دو مورد پاسخ داده است كه از موضوع با اطلاع است و به دزديهاي خواهرش كه با دلالي كارگزار مخصوص او انجام گرفته صحه گذاشته است.
مكالمه زير در تاريخ هفدهم بهمن ماه 1354 انجام گرفته است. اين متن از گزارش ضد اطلاعات ارتش به «رياست ستاد بزرگ ارتشتاران، ارتشبد ازهاري» تهيه شده است:
چكيدهاي از موضوع و مشكل:
مكالمات تلفني سرگرد زمانيان به لحاظ ارتباط نامبرده با تعدادي از بيگانگان برابر اوامر تحت كنترل ميباشد و نتيجه كنترلها به تناوب از استحضار گذشته است.
خط مشيها، دستورات و بيانيههاي موضوع:
در كنترل مكالمات تلفني افسر ياد شده بالا ـ موارد زير شنيده شده است كه از عرض ميگذرد:
1. سرگرد زمانيان به دفتر والا حضرت اشرف تلفن كرده ولي موفق به صحبت نميشود (به علت اشتباه گرفتن شماره تلفن).
2. والا حضرت اشرف از پاريس به دفتر آجودان تيمسار طوفانيان تلفن و ميپرسد شما آجودان آقاي طوفانيان هستيد ميخواهم با آقاي طوفانيان صحبت كنم. من والا حضرت اشرف هستم. سرگرد زمانيان ضمن عرض تعظيم ميگويد گوشي حضورتان. بلافاصله تيمسار طوفانيان با والا حضرت اشرف تلفني تماس و موارد زير عنوان ميگردد:
تيمسار طوفانيان: تعظيم عرض ميكنم.
والا حضرت اشرف: تيمسار صداي مرا ميشنويد؟ احوال شما چطور است؟
تيمسار طوفانيان: تعظيم عرض ميكنم.
والا حضرت اشرف: آقا من آن شب يادم رفت بگويم اين كميسيون كه ميگوييد 10 حتماً بايد بدهند. يعني 10% مال محوي يا هر طور و هر كه باشد بايد بخرند.
تيمسار طوفانيان: بله قربان چشم فرموديد مال محوي را؟ چشم اقدام ميكنم.
والا حضرت اشرف: در ضمن آن وقت آن چيزي كه به شما گفتم شما درست وارد نيستيد ببينيد درست آن چيزي است كه به من گفتيد. نميدانم چند چيزي كه مال خودشان است آژانسهايي كه دارند من هستم در آنجا و بايد باشم. تحقيق كنيد ببينيد من هستم يا نيستم ولي فكر ميكنم كه باشم.
تيمسار طوفانيان: بله چشم. باشد چشم.
والا حضرت اشرف: ميخواستم بگوييد بخصوص كه من 30% داشته باشم آنجا الان 28% يا بيست و خوردهاي است 31% بايد باشد كه من اكثريت داشته باشم.
تيمسار طوفانيان: بله چشم من صدا ميكنم و به آنها ميگويم.
والا حضرت اشرف: مواظب باشيد بعد برايتان تلفن ميزنم ببينيد من آنجا هستم يا نيستم.
تيمسار طوفانيان: چشم مجدداً چك ميكنم عرض ادب. متشكرم.
در پايين اين گزارش به خط و امضاي ارتشبد ازهاري نوشته شده است:
«در شرفيابي مورخه 6/11/54 به شرفعرض مبارك شاهانه رسيد و ذات مبارك ملوكانه فرمودند از موضوع با اطلاع هستند».
سهمها را منتقل كنيد
مكالمه زير در هفدهم اسفند 1354 ميان اشرف و ارتشبد طوفانيان انجام گرفته و از طريق ساواك به اطلاع شاه رسيده كه باز هم او از اين موضوع اظهار اطلاع كرده است.
الو، الو ـ الو تعظيم عرض كردم.
ـ سلام عليكم آقاي طوفانيان حال شما.
ـ عرض ادب انشااله كه به شما خوش گذشته.
ـ مرسي بد نبود خوش كه چه عرض كنم خيلي خسته شدم (خنده والاحضرت) اون كار تمومه؟
ـ منظورتون 10 سهم ديگر را؟
ـ آهان
ـ از اول فروردين منتقل به والا حضرت ميشه.
ـ از كجا؟
اين ديگه يا از حسين زنگنه هست يا از مجموعشون.
ـ آهان
ـ در هر صورت من بهشون گفتم 10 سهم را بايد منتقل بكنند از اول سال و اگر هم نكنند همهاش را ازشون ميگيرم.
ـ آهان خيلي خوب حالا گوش كنيد اولاً ببينيد كه چقدر ميخواهند بفروشند؟
ـ اين را پس اجازه بفرماييد كه اون مأمور محاسباتتون باهاشون تماس بگيره.
ـ همان آقاي گلسرخي هست.
ـ همان گلسرخي بفرماييد تماس بگيرد.
ـ اون كه باهاشون در تماس هست.
ـ خوب همان تماس بگيرد آنوقت اگر ملاحظه فرموديد كه زياد ميگويند آن وقت امر بفرمائيد من اقدام كنم.
ـ آهان خيلي خوب يكي ديگر كه ميخواستم ازتون بپرسم شما تحقيق كنيد.
ـ امر بفرماييد.
ـ اين شركتي كه تازه باز شده در جنوب، مال هواپيمايي.
ـ مال هليكوپتر.
ـ هواپيما كه سسنا هم خريده.
ـ نميدانم.
ـ مال كيه اين؟
نميدانم والا حضرت.
ـ سه تا هم سسنا خريده سمپاش.
ـ سسنا سمپاش خريدند؟
ـ هان.
ـ هيچ اطلاع ندارم براي اينكه سمپاشها را همهاش را ما خريديم براي وزارت كشاورزي . سمپاشها را از گرومند ما خريديم براي وزارت كشاورزي.
ـ گفتند يك شركتي هست اصلاء.
ـ اجازه بفرمائيد من تحقيق ميكنم.
ـ آهان ميخواهم ببينم باز هم مال اينهاست يا يك شركت ديگري هست.
ـ اجازه بفرمائيد من تحقيق بكنم به عرضتان ميرسانم.
ـ اگر يك شركت ديگري هست اذيتشون نكنيد ولي من ميخواستم ببينم كه مال اينهاست كه من خبر ندارم يا..
ـ من فكر ميكنم كه مال رفعت و محوي اينها باشه.
ـ آهان.
ـ اينطوري كه من فكر ميكنم.
ـ خوب اين را تحقيق كنيد ..
ـ اجازه بفرماييد من تحقيق ميكنم.
- پس اون كار تمومه بله؟
بله اون كار تمام هست.
ـ از اول فروردين
ـ از اول فروردين
ـ آن وقت بايد در قيمتش چونه بزنيد.
ـ قيمتش محققاً (خنده)...
ـ (خنده...) خيلي خوب پس چي ميخواستم ديگه به شما بگويم حالا اين دزد بازيها چي بود آقا؟
ـ كدام دزد بازيها؟ (خنده).
ـ (خنده...) اين دزد گرفتنيها اينها كي بودند چرا همچين كردند.
ـ خوب، خوب ديگه ما روي كارهاي خودمان هرچه امر بفرمايند اعليحضرت همايون شاهنشاه ميكنيم ديگه.
ـ آهان.
ـ اين گرومند خوب به اون لاوي و اينها خوب خيلي پول داده.
ـ آهان.
ـ شش ميليون دلار بهش داده.
ـ نه اين چيز نيروي دريائي و نيروي چيز اينها را ميگويم.
ـ نيروي دريائي ديگه والّه والاحضرت امر فرمودند كه من دخالت نكنم.
ـ آهان.
ـ چون امر فرمودند من دخالت نكنم من خودم را آشنا با مسئله چون امر فرمودند نبايد بكنم.
ـ هان پس كي آخه اينها را گرفت؟
ـ والّه بنده ابداً اطلاع ندارم.
ـ ابداً كه لابد اطلاع داريد خنده....
ـ خنده...
ـ منتهي نميخواهيد بگوئيد خوب پس در اينصورت من باز به شما تلفن ميكنم. يا خودم يا آقاي گلسرخي ميگم باهاتون..
ـ بله چشم عرض ادب.
ـ خداحافظ.
ـ عرض ادب.
منبع:روزنامه اطلاعات 9 فروردين 1358. این مطلب تاکنون 3756 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|