تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی
تاریخ بر دو نوع است: تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی. تاریخ نقلی همان جزئیات است؛ مثلاً انقلاب مشروطیت در مرداد 1285 به پیروزی رسید. یا رضاخان در اسفند 1299 کودتا کرد، یا در 15 خرداد 1342 عده زیادی از مخالفین شاه کشته شدند، و....
اما تاریخ تحلیلی بیان علتها و چراهاست. در تاریخ نقلی با وقوع حادثه آشنا میشویم و در تاریخ تحلیلی با چرایی آن. تاریخ نقلی ظاهر حادثه را نشان میدهد و تاریخ تحلیلی، پشت صحنه و شان نزول و علت وقوع و نتیجه حادثه را نیز مینمایاند. طبیعی است هرچه به واقعه نزدیکتر باشیم بیان تاریخ نقلی آن آسانتر و دقیقتر است و هرچه از آن دور میشویم بیان تحلیلی آن راحتتر و منطقیتر خواهد بود. به همین دلیل امروز که بیش از یک قرن از انقلاب مشروطه میگذرد به مراتب بهتر از 100 سال پیش میتوانیم آن انقلاب، ریشهها، دستاوردها و آفاتش را بیان کنیم و در باره آن به قضاوت بنشینیم. امروز بهتر از 100 سال پیش میتوان فهمید که شیخ فضلالله نوری چه جایگاه والایی داشته و مقصود وی از مشروعه در مشروطه چه بوده و تفسیر شریعتخواهانه مورد نظر وی از دمکراسی چیست؟
ما امروز بهتر از زمان امام حسین (ع) میتوانیم حادثه کربلا و علت قیام امام و سازشناپذیری ایشان را تحلیل کنیم. چراکه آن عوامل تخریب تاریخ و آن موانعی که باعث میشود حقیقت را نبینیم دیگر وجود ندارد. امروز نه یزیدی در کار است و نه بنی امیهای و نه ترسی. در ضمن، خیلی از وقایع مرتبط با نهضت عاشورا مشخصتر شده است. در حالی که اگر در آن زمان بودیم فقط شکل ظاهری وقایع را بهتر میدیدیم.
تاریخ نقلی میگوید در سال 1327 دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین تاسیس شد و تاریخ تحلیلی میگوید اسرائیل، عنوان یک حکومت جعلی است که طبق یک طرح برنامهریزی شدهی استعماری با پول و زور و ترور و اشغالگری، توسط قدرتهای فائق بر دنیای بعد از جنگ دوم جهانی در قلب سرزمینهای اسلامی شکل گرفت و از همین رو هیچگونه انطباقی با فرهنگ، زبان، دین، شرایط اجتماعی و سیاسی جهان اسلام ندارد.
تاریخ نقلی میگوید دوره اسفند 1299 تا شهریور 1320، دورهای بود که در طول آن، به همت و جانفشاني رضاشاه پهلوی، يک ارتش ملي جديد شکل گرفت که ايران را متحد ساخت و آن را از تجزيه نجات داد، عشایر و ایلات ياغي و فئودالهاي غارتگر سرکوب شدند، الگوهای غربی در کشور رواج یافت، سلطه روحانيت مرتجع ضعيفتر شد، زنان با کشف حجاب از قيد و بند رها شدند، کارخانهها، جادهها و خط آهن ساخته شد، دانشگاه تهران بنا شد، انگليس و روس در شهریور 1320 خيانتکارانه به ايران حمله کردند و رضا شاه پهلوي را از تخت به زير کشيدند و از کشور بیرون راندند، و یک تراژدي بزرگ براي ايران رقم زدند.
اما تاریخ تحلیلی میگوید رضاشاه در اسفند 1299 با يک کودتاي انگليسي به قدرت رسيد و سپس به تخت سلطنت نشست. او مخلوق انگليسیها بود. در دوره او بسیاری از آزادیخواهان و شخصیتهای سیاسی و مذهبی به مسلخ رفتند. صدها هزار هکتار از اراضی حاصلخیز شمال کشور با زور و حیله از چنگ صاحبان آنها خارج شد و به فهرست اراضی غصبی رضاخان افزوده شد، در این دوره غارت نفت ایران توسط بیگانگان که از زمان قاجار آغاز شده بود ادامه یافت و پیمان 1312 سبب تمدید زمان قرارداد دارسی تا 30 سال دیگر شد. با سفر رضاشاه به ترکیه در 1313 به تمامی مبانی فرهنگی و دینی مردم ایران توهین شد و اختناق حاکم بر کشور تا حد دخالت در پوشش و لباس زن و مرد نیز توسعه یافت. در دوره او به ویژه در اواخر حکومتش کمبود شديد مواد غذايي و شرايطي شبيه قحطي بر کشور حکمفرما بود. در شهریور 1320 که نيروهاي متفقين به ايران حمله کردند، ارتش رضاخان کوچکترین مقاومتی در مقابل متجاوزان از خود نشان نداد.
|