بازنگري ريشههاي قيام 15 خرداد
در دهههاي اول پس از جنگ دوم جهاني و بويژه متعاقب رشد نهضت اسلامي در فلسطين و الجزاير، آمريكائيها تلاش كردند با ارائه طرحي موسوم به «اصلاحات ارضي» به تقسيم زمين ميان دهقانان مبادرت ورزند تا از اين طريق بتوانند گامهائي را براي تضعيف يا خنثي كردن اين گونه نهضتها بردارند.
طرح موفقيتآميز اصلاحات ارضي در كشورهايي چون برزيل و آرژانتين، سردمداران حكومت آمريكا را واداشت تا براي كنار زدن انگليسيها در خاورميانه و بخصوص در كشور ايران، با روي كارآمدن «جان اف كندي» كانديداي حزب دمكرات و جلوگيري از رشد كمونيسم، اين طرح را در ايران نيز به مرحله اجرا گذارد.
هر چند روي كارآمدن «كندي» چندان به مذاق شاه و اعوان و انصارش خوش نميآمد اما رژيم شاه در برابر امپرياليسم رو به رشد آمريكا چارهاي جز سازش با حكومت جديد آمريكا براي خود نمييافت.
«ريچارد نيكسون» معاون «آيزنهاور» كه در زمان معاونتش روابط نزديك و دوستانهاي با شاه داشت، براي كسب مقام رياست جمهوري به عنوان كانديداي جمهوريخواهان با «كندي» رقابت تنگاتنگي داشت.
«شاه» كه از افكار به اصطلاح مترقيانه كندي و ادعاي آزاديخواهي او و انتقادات آشكاري كه در نطقها و نوشتههاي خود از رژيمهاي خودكامه به عمل ميآورد بشدت نگران بود، براي اولين بار در يك ماجراجويي سياسي بصورت محرمانه مبالغ هنگفتي در اختيار صندوق انتخاباتي نيكسون گذاشت. ميزان اين كمك و نحوه پرداخت آن را بايد در كتاب «شاه و من» كه در برگيرنده خاطرات «اسدالله علم» يكي از عوامل سركوب قيام 15 خرداد است جستجو كرد.
«در سال 1338، كندي در آمريكا به قدرت رسيد و طرح اصلاحاتي را براي جهان ارائه كرد. در همين زمان جعفر شريفامامي از معماران لژ فراماسونري در ايران به نخستوزيري رسيد و با شعار مبارزه با فساد و انجام اصلاحات و آزادي احزاب و برگزاري انتخابات آزاد به ميدان آمد. لايحه اصلاحات ارضي در سال 1338 به مجلس رفت ولي به دليل وجود موانعي، بحث پيرامون آن متوقف شد. از جملهي اين موانع نفوذ معنوي و گسترده آيتالله بروجردي بود كه به اين اقدامات روي خوش نشان نميداد و نيز بيميلي شاه بود كه خود، جزو بزرگترين ملاكان ايران بود.»(1)
«شريفامامي» در اجراي مقاصد آمريكا ناكام ماند و آمريكائيان اميني را در 15 ارديبهشت 1340، روي كار آوردند. پيش از آن در روز 8 فروردين 1340 آيتالله العظمي بروجردي رحلت كردند و شاه كه از ترس وجود ايشان در حوزه علميه قم در اجراي مقاصد خود احتياط را مراعات ميكرد از اينكه سدي از مقابلش برداشته شود خرسند مينمود. اما تشييع جنازه و عزاداريهاي باشكوه مردم ايران و روانشدن سيل جمعيت در پشت سر روحانيت نيروي جديدي را به صحنه كشاند كه بعداً زمينههاي جنبش مذهبي دهه 40 را پايهريزي كرد.
«اميني» كه از قدرت مذهبي و سياسي روحانيون درحوزههاي علميه باخبر بود. پيش از تصويب لايحه اصلاحات در مجلسين به قم رفت در آن جا تلاش كرد رضايت علماي قم را جلب نمايد.
«دكتر علي اميني نخستوزير وقت در سيزدهم ماه رجب 1381 ه. ق مطابق با دي ماه 1340 مصادف با ولادت با سعادت مولاي متقيان حضرت علي (ع) به ملاقات علما عظام و مراجع عاليقدر تقليد قم شتافت و با هر كدام از آنان ملاقات جداگانه نيمساعته داشت و مقطع زماني اين ملاقات چند ماه پس از رحلت آيتالله العظمي بروجردي مرجع عاليقدر جهان تشيع بود. حكومت وقت تلاش داشت با جلب عواطف و علائق روحانيت، دست به برخي از اعمال اصلاحي خود بزند و تلطيفي از آنان به عمل آورد تا همكاري و حمايت آنان را جلب نمايد. او با ديگر مراجع تقليد عاليقدر ملاقات كرده بود.» (2)
«اميني» در ساعت 5/12 همانروز به بيت حضرت امام خميني (س) واقع در باغ قلعه قم مراجعت كردند و در گفتگويي كه باحضرت امام خميني (س) داشتند، خواستار همكاري روحانيت با دولت جهت انجام امور اصلاحي شدند كه در تمامي اين گفتگو حضرت امام خميني (س) ضمن انتقاد از برنامههاي دولت، خواستار رعايت موازين شرعي و انجام احكام اسلامي شدند.
|