انتقاد اسدالله علم از وضع بد اقتصادی ایران عصر پهلوی | اسدالله علم بیش از هر چیز نگران احتمال بروز اغتشاش و شورش عمومی در کشور بر ضد رژیم بود. به همین دلیل پیوسته توصیه میکرد ضمن برخورد قاطعانه با مردم، از برآوردن حداقلی از نیازهای اقتصادی مردم غفلت نشود. وی در این باره به ویژه شخص هویدا را مقصر می دانست که با برنامهریزیهای غلط اقتصادیاش زمینههای نارضایتی مردم را فراهم میآورد. در یکی از این موارد در ۲۷ اسفند ۱۳۴۷ وقتی دولت نرخ آب را به میزان ۷۰ درصد افزایش داد، علم سخت این اقدام دولت را مورد سرزنش قرار داد و در گفتگویش با شاه این گونه اقدامات را خطرناک توصیف کرد. وی در بخشی از خاطراتش با اشاره به این قضیه مینویسد: «مجدداً فردا این مطلب را نزد شاهنشاه عنوان خواهم کرد. تا کی میشود به مردم بی اعتنا بود. این دولت احمق نمیداند چه میکند» و سپس با اشاره به قتل حسنعلی منصور ادامه میدهد که «خدا رحم کرده که یک نفر تلفات داد و مردم حسنعلی منصور را چهار سال پیش کشتند. باز هم درس نمی گیرند. خودشان به جهنم؛ به ارباب محبوب عزیز من به طور نهایی صدمه وارد میشود.»
اسدالله علم بیشترین انتقاد را از برنامههای دولت هویدا داشت و هر گاه از دشمنی و رقابت شخصی وی با نخست وزیر بگذریم، برنامههای غلط اقتصادی او را دستاویزی مهم جهت شورش عمومی مردم میدانست. به همین دلیل از سختتر شدن زندگی اقتصادی مردم و از نتیجه نهایی آن بر ضد رژیم در بیم و هراس بود.
علم در ۶ فروردین ۱۳۴۸ در این باره مینویسد: «امروز خیلی نگرانم. زیرا تصمیمات اقتصادی دولت بر واردات، زندگی را گران و سخت خواهد کرد و قیمتها بالا خواهد رفت و به دنبال آن ناراحتی و نارضایتی عمومی. با این اوضاع آشفته دنیا و این همه سختگیری و بی اعتنایی به مردم نمیدانم آخر کار چه میشود. من ناچارم روز جمعه که وقت هست، مدتی با شاهنشاه صحبت کنم و به عرض برسانم که حقیقتاً به خاطر ایشان نگرانم.»
انتقاد دیگر علم به اختلافات فاحش طبقاتی و اقتصادی در ایران بود. وی ضمن مقایسه اختلاف سطح دستمزدها در ایران با کشورهای توسعهیافته و نتایج وخیم آن برای کشور مینویسد: «در ایران بین پایینترین و بالاترین حقوق، صد مرتبه اختلاف است. در صورتی که در ممالک پیشرفته خیلی کم و در اسرائیل فقط سه مرتبه است. یعنی اگر پایینترین حقوق ۱۰۰ تومان است، بالاترین ۳۰۰ تومان میشود. در صورتی که در ایران ۱۰ هزار تومان است. اینکه نمیشود.»
به رغم افزایش قیمت نفت، وضع عمومی زندگی مردم به کندی رو به بهبود میرفت و چه بسا تورمهای فزاینده و بالا رفتن غیرقابل کنترل سطح قیمتها بخش وسیعی از مردم کشور را با مشکلات عدیده اقتصادی روبرو میساخت. اسدالله علم در بخشی از نوشتههایش در ۲۶ مرداد ۱۳۵۲ ضمن اشاره به این وضع وخیم اقتصادی مینویسد:
«باری... زیاد ننویسم. در این گیرودار جشن ۲۸ مرداد برپا میکنیم و همین مردم را به سان و رژه میبریم و یا از شاهنشاه مراسم استقبال یک میلیون نفری برپا میکنیم. برای چه؟ من اوضاع را قابل انفجار میدانم و بسیار نگرانم.»
نگرانیهای علم از وضعیت اقتصادی کشور که پیامد بلافصل آن مخالفتهای سیاسی و اجتماعی بود در سالهای پایانی عمر رژیم پهلوی رنگوبوی جدیتری به خود گرفت. وی ضمن اینکه شاه را به خاطر بلندپروازیهای اقتصادی مورد سرزنش قرار میداد، مشاورین اقتصادی او و دولت هویدا را مسئول اصلی معضلات کشور قلمداد میکرد. هر چند در این که آیا هویدا و دولت او مسئول چنین برنامهریزیهای اقتصادی و مورد انتقاد علم بودند و یا خیر، تا حد زیادی تردید وجود دارد. چه اینکه خود علم به عنوان مشاور اصلی شاه بیشترین دخالتها را در سیاستگذاریهای کشور داشت. اما به هر حال در این که نگرانی علم از اصل قضیه که همانا روند رو به گسترش فروپاشی نظام سیاسی و اقتصادی رژیم پهلوی بود درست مینمود، تردیدی وجود ندارد. علم در سوم بهمن ۱۳۵۴ در این باره می نویسد:
«دو ساعت تمام غرق در افکار گوناگون سیر کردم. بیشتر از همه نگران گفتگوهای شب گذشته با مجیدی رئیس سازمان برنامه بودم. هنگام مرور پروژههای مختلف مورد علاقه شاه، روضهخوانی مفصلی درباره کسریهای مالی، و هدر دادن منابع در دسترسمان توسط دولت کرد. من واقعاً میترسم که این نخستین غرشهای انقلابی قریب الوقوع باشد... این آدمها خائن هستند. آنان به شاه و به مملکت خیانت کردهاند. شجاعت این را هم ندارند که به شاه بگویند اوضاع از چه قرار است. فکرم با تیره و تارترین افکار مغشوش است. شاه همه چیز را فدای به عظمت رساندن این مملکت کرده ولی حالا در چنگ خائنین افتاده، یا حداقل آدمهای نالایق و متملق. وقتی به اعتماد کورکورانه خودش به حسن نیت عمومی، فکر میکنم، به او خیانت شده.»
علم در جای دیگر در ۲۰ تیر ۱۳۵۵ ضمن به سخرهگرفتن اهداف و آرزوهای بلندپروازانه خود و رژیم پهلوی درباره «دروازههای تمدن بزرگ» در شرایط عقبماندگیهای مفرط اقتصادی و رفاهی مینویسد: «در مملکت خودمان ادعا میکنیم که ایران را به دروازههای تمدن بزرگ رساندهایم. مملکت دائماً گرفتار قطع برق است. ما حتی نمیتوانیم آب و برق را در پایتخت تامین کنیم.»
علم در 7 دی ۱۳۵۵ درباره گفتگویش با شاه ضمن انتقاد از وضع وخیم اقتصادی کشور مینویسد:
«قصد داشتم که مطالب دیگری را نیز مطرح کنم. خاموشیهای بی وقفه برق، کثافت کاریهای اداری و تحمیلات غیرعادلانه بر مردم، اما صلاح دیدم که او را بیش از حد ناراحت نکنم.»
علم در ۹ دی ۱۳۵۵ در گفتگویی با شاه با یادآوری مطلبی از نشریه گاردین درباره وضعیت اقتصادی ایران به طور ضمنی به خاطر بحران اقتصادی کشور به وی هشدار داد اما شاه «اصلا خوشش نیامد و گفت تنها مشکل اقتصادی در ایران رشد خارقالعاده آن است. اظهار داشتم البته مشکلات دیگری هم هست. مثلاً عدم توجه به جزئیات، ماستمالی زیاد از حد، و عدم دلسوزی کافی مسئولان. اما سعی نکرد پاسخی بدهد.» گواینکه علم در سالهای قبل نیز از خوشبینیها و ولخرجیهایی که از سوی رژیم صورت میگرفت برای بقای کشور نگران بود.
منبع: مردی برای تمام فصول، اسدالله علم و سلطنت پهلوی، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، ص 733 تا 736
این مطلب تاکنون 1090 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|