معرفی کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» | ساجدی چند سالی است که تلاشی خزنده و برنامهریزی شده در قالب «جنگ نرم» برای تطهیر حکومت منحوس پهلویها در جریان است. در این جنگ که به مدد تحلیلهای بیاساس، گزارشهای بدون منبع و ماخذ و فیلمهای تقطیع شده راجع به تحولات عصر پهلوی در فضای مجازی صورت میگیرد، تلاش شده تا زشتیهای حکومت پهلوی و آنچه که دلایل اصلی انقلاب مردم ایران علیه آن حکومت در سال 1357 بوده به فراموشی سپرده شود.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی اخیراً با هدف کالبدشکافی علل پدیده پهلویستایی و چرایی تلاش برای تطهیر این سلسله کتابی با عنوان «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» انتشار داده است. این کتاب که به قلم دکتر سید مصطفی تقوی مقدم به رشته تحریر درآمده، به تشریح بحران مشروعیت پهلویها و جامعهشناسی سیاسی ایران در عصر حاکمیت این سلسله پرداخته و علل تلاش برای تبلیغ کارنامه رژیم پهلوی اول و دوم و ارائه تصویری موجه از دیکتاتوری آنان را مورد بررسی و پژوهش مستند قرار داده و کاستیها، ناراستیها و تناقضات آنان را نشان داده است.
دکتر سید مصطفی تقوی مقدم کارشناس علوم سیاسی و صاحب دهها عنوان مقاله و کتابهای سودمند در حوزه تاریخ معاصر ایران است. او در مقدمه کتاب خود مینویسد:
«....در روند تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از بازماندگان رژیم پهلوی و غربگرایان همسو با آن رژیم و نیز برخی مخالفان بعدی نظام در رویکردی کاملا سیاسی و غیر علمی به توجیه و ستایش رژیمی پرداخته اند که توده مردم ایران پس از ۵۷ سال مشاهده و لمس کارنامه آن، وجود آن را منافی و برخلاف عزت و اقتدار و استقلال و هویت تاریخی خود دانسته و در یک اجماع بی مانند آن را به تاریخ سپردهاند.
نوشته حاضر در دو بخش به اختصار به نقد رویکرد یادشده پرداخته است. در بخش نخست ابتدا با مروری جریانشناسانه بر تحولات قبل و بعد از انقلاب اسلامی به بررسی خاستگاه و انگیزه و ماهیت جریان پهلویستایی و تضادها و تناقضهای دیدگاه آن پرداخته شده است در بخش دوم محورهای مهمی از دیدگاه و ادعاهای پهلویستایان درباره ماهیت کودتای سوم اسفند رضاخان، ایجاد دولت مقتدر مرکزی، تشکیل ارتش، تامین امنیت، حذف عوامل محلی سنتی انگلیس، پیدایش سلسله پهلوی، نقشه انگلیسیها و غیره که در کتاب ایران، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها نوشته دکتر سیروس غنی مطرح شده مورد بحث و نقد قرار گرفته است. کتاب غنی اگرچه مطالب مفیدی به خواننده ارائه میکند لیکن تاریخ و اوضاع ایران در آستانه کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا تاسیس سلسله پهلوی در سال ۱۳۰۴ را با رویکردی جانبدارانه برساخته است. به گونهای که ایرادهای علمی و تاریخی و روش شناسانه متعددی بر آن وارد است....»
دکتر مصطفی تقوی در ادامه مینویسد: «انتخاب کتاب غنی برای نقد از آن رو بود که این کتاب تقریبا اولین کتابی بود که در دفاع از رضاشاه وارد ادبیات سیاسی و تاریخی معاصر شد و بعدا الگوی اولیه (prototype) و مستند و مقتبس پهلویستایان و رضاشاهپردازانی قرار گرفت که خود بنیه و مایع علمی کافی نداشتند. پس نقد کتاب یادشده، نقد یک جریان و پاسخ به همه تکرارکنندگان دادهها و استدلال های اوست.»
دکتر سید مصطفی تقوی مقدم نویسنده کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» در بخش پایانی کتاب تحت عنوان «سخن آخر» ضمن اشاره به تعصبات برخی نویسندگان نسبت به رژیم پهلوی می نویسد:
«در آثار این گونه نویسندگان از آسیبشناسی رژیم دیکتاتوری و پیامدهای ناگواری که برای کشور داشت تغافل شده و تراز سخن به شخص و ستایش از آن تنزل مییابد. شاید این هم از طنزهای روزگار باشد که برخی در نظر، ادعای نفع رژیم دیکتاتوری را میکنند اما در عمل شخصی دیکتاتور را مدح مینمایند. گویا دیکتاتوری، بد است اما دیکتاتور، خوب!
در طول تاریخ دوران سلطنت تنها از شاهانی به نیکی یاد میشود که تاریخ بر مردمداری و رضایت نسبی مردم از آنها گواهی داده باشد. به جز قلمبهمزدان دربارها همه مورخان و نویسندگان آزاده و منصف، ستایش شاهان غیر مردمی را زشت شمرده و از آن دوری میجستند ستایش دیکتاتور در اصل جمهوریت، به ویژه از سوی مدعیان دموکراسی و لیبرال بسیار شگفت انگیز است. بیان و قلم از آن رو که ابزار ثبت و ترویج حقیقت هستند، حرمت و قداست دارند و شایسته نیست آلوده به اغراض سیاسی شده و برای ذبح حقیقت در مسلخ سیاست به کار گرفته شوند.»
نویسنده با اشاره به حجیت مطلق اسناد بریتانیا در این گونه تاریخنگاریهای مغرضانه مینویسد: دادن اعتبار و حجیت مطلق به اسناد وزارت خارجه بریتانیا و در عمل، محدود کردن منابع پژوهش، اگرچه نویسنده به آن مباهات می ورزد، آسیب مهم دیگری است که از نظر روششناسی علمی اعتبار اینگونه پژوهشها را مخدوش کرده است. اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا در مقطع کودتای سوم اسفند و تاسیس رژیم پهلوی به طور کامل منتشر نشده و اطلاعی از محتوای قسمتهای منتشر نشده در دست نیست. آنچه که تا زمان تالیف کتاب در دسترس نویسنده و دیگران بوده و نویسنده از آن استفاده کرده، عمدتاً بیانگر دیدگاه و موضع تنها یک جناح دولت انگلستان (وزارت خارجه) بوده و تمرکز بر آنها نمیتواند واقعیت همه کانونهای تصمیمگیری بریتانیا و نیز تمام ابعاد آنچه را که به عنوان کودتا در ایران رخ داد روشن کند. در نوشته حاضر کاستیهای رویکردی که اسناد بریتانیا را معیار تحقیق و ارزیابی و داوری درباره واقعیتهای عینی تاریخ کشور قرار میدهد نمایانده شده است. چنین نگرش ناصوابی باعث شده صورتبندی کلی این گونه کتابها معجونی از شخصمحوری و اعتماد کامل به اسناد بریتانیا باشد و آنها را به نوشتههایی حکومتی و رسمی در خور عنوان «ایران به روایت انگلیسیها و به رضایت رضاخان» تنزل دهد.
کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» با این جمعبندی به پایان میرسد که :
« .... پهلویستایان و رضاشاهپردازان برخلاف ادعای خود فقط روایت رایج و کهنه پهلویها از خودشان را با گزیدههایی از اسناد وزارت خارجه بریتانیا آراستهاند و هرگز نتوانستهاند تصویری متعادل از رضاشاه و کارکرد حکومت او ارائه دهند. این که در حکومت رضاشاه و در مجموع رژیم پهلوی اقداماتی انجام شد و تحولاتی شکل گرفت بدیهی است و کسی آن را انکار نمیکند. اصولا هیچ حکومتی بدون پایهای از کارکرد، امکان پیدایش و بقا ندارد. البته حکومت پهلوی هم اقداماتی داشته است. اما در اینجا سخن نه بر سر اصل و کمیت کارکرد حکومت، که بر سر ماهیت و جهت کارکرد حکومت و نظر مردم زیر آن حکومت در این باره است. به بیان دیگر صرف سازندگی هرگز توجیه کننده دیکتاتوری و وابستگی به بیگانه نیست. به هر حال حکومت پهلوی به تاریخ سپرده شد و چرخ زمان هم به عقب برنمیگردد. از این رو واپسگرایی و تبلیغ کارنامه و ارائه آمار گزینشی از بخشهایی از کارکرد آن رژیم و بزرگنمایی آن پاسخ مناسبی برای نیازهای امروز جامعه ایران که دوره جمهوریت را تجربه میکنند نیست. نسل امروز و آیندگان تنها میتوانند همانند مطالعه همه سلسلههای حکومتی گذشته ایران کارنامه این حکومت را نیز در منابع معتبر تاریخی مطالعه کنند و با آگاهی از کارکرد و علل و عوامل ظهور و سقوط آن بر تجربه تاریخی خود بیفزایند و از سرنوشت آن عبرت بگیرند. با چنین مطالعهای روشن میشود اگر حکومتی زاده طبیعی جامعه خود نبوده و متکی به آن نباشد، مولود قدرت بیگانه و وابسته به آن باشد، هویت و استقلال کشور را مخدوش کند، دیکتاتوری و زورگویی پیشه کند، آزادی را که حق مسلم مردم است زیر پا بگذارد، به حقوق و جان و اموال مردم تجاوز کند و ....، خدمات و سازندگیهایش موجب مقبولیت نمیشود و ملت سرانجام حکومت را سرنگون خواهد کرد .... »
چاپ اول کتاب «پهلویستایی در ترازوی تاریخ» در ۲۲۰ صفحه و در قطع رقعی در تابستان ۱۴۰۰ منتشر شده و با بهای ۸۰ هزار تومان وارد بازار نشر گردیده است
این مطلب تاکنون 1572 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|