انصاری: تمام اعضاي خانواده سلطنتي میدانستند سقوطشان نزدیک است | شكست دولت نظامي ازهاري و پس از آن زمينهچيني براي نخستوزيري بختيار كه در دربار صورت ميگرفت، مرا كه از نزديك شاهد امر بودم به فكر انداخت كه روز سقوط نزديك است. اين احساسي بود كه در آن روزها در همه دربار و در ميان تمام اعضاي خانواده سلطنتي مشترك بود.
تظاهرات و اعتصابها كشور را فلج كرده بود. بحران هر لحظه اوجي تازه ميگرفت. از طرفي من ميدانستم كه نقشه نخستوزيري بختيار نقشه بيهودهاي است و راستش را بخواهيد بختيار را مرد ميدان عمل و كسي كه بتواند با حريفي مثل آيتالله خميني دست و پنجه نرم كند نميديدم.
نخستوزيري بختيار پايان نظام شاهنشاهي بود. بختيار پايگاهي در بين مردم به خروش آمده نداشت و كارهاي او از قبيل انحلال ساواك، ته مانده نيرو و توان نظام را بر باد داد. در اين ميان ارتش نيز كه عموم فرماندهانش عمري عادت كرده بودند مستقيماً از شاه دستور بگيرند و اساساً تربيت آنها بر همين اساس صورت گرفته بود، سردرگم ماند. صورت جلسه فرماندهان ارتش كه در كتاب «مثل برف آب خواهيم شد» مندرج است نشان كامل سردرگمي اميران ارتش ايران را كه براي روزهايي چنين سخت تربيت نشده و عموماً فاقد ذهنيت سياسي و اجتماعي بودند، به دست ميدهد. معني سردرگمي ارتش هم چيزي جز اين نبود كه اين تنها تكيهگاه بختيار نيز براي او تكيهگاهي مؤثر نیست. پس از اينكه شاه و شهبانو در روزي غمانگيز و با چشماني اشكبار فرودگاه مهرآباد را ترك كردند و بختيار نخستوزير مملكت بدون شاه شد همه چيز گواهي ميداد كه شمارش معكوس براي سقوط نظام شاهنشاهي شروع شده است. چرا كه بختيار در برابر هيبت آيتالله خميني بسيار كوچك و كوچك مينمود. وجود ارتش تنها كورسوي نجات بود. اما ارتش در بامداد 22 بهمن اعلام بيطرفي كرد و نخستوزيري كوتاه مدت بختياركه از قبل سرنوشت محتوم آن تعيين شده بود، در موج آشفتگيها و برخوردهاي خونين به پايان رسيد. با پايان عمر دولت 37 روزه شاهپور بختيار، عمرنظام 2500 ساله شاهنشاهي و عمر سلطنت پنجاه و چند ساله دودمان پهلوي نيز به آخر آمد و اين دفتر از دفترهاي تاريخ پرفراز و نشيب كشور ما براي هميشه بسته شد.
منبع: احمدعلی مسعود انصاری، پس از سقوط، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1385، ص 153 تا 155
این مطلب تاکنون 1671 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|