وقتی رئیس «سیا» اساسنامه «حزب ایران نوین» را مینویسد! | مظفر شاهدی ساواک در سندی محرمانه فاش کرده که «یاتسویچ» رئیس وقت دفتر «سیا» در تهران در تاسیس «حزب ایران نوین» و سپس تنظیم اساسنامه آن نقش مستقیم داشته است. اسدالله علم نیز در خاطرات خود به نقش قاطع آمریکاییها در تشکیل «حزب ایران نوین» اشاره دارد.
وابستگي دولت حسنعلی منصور و حزب ايراننوين به آمريكا به حدي بود كه وقتي كندي رئيسجمهور آن كشور ترور شد، عدهاي از رجال قديمي و سنتي ايران اظهار اميدواري كردند به تبع اين حادثه، حزب ايراننوين هم به سرعت راه زوال پيموده و حسنعلي منصور هنوز نيامده، كرسي نخستوزيري را ترك كند.
اما موضوع وابستگي و ارتباط نزديك پايهگذاران و رهبران آن با محافل آمريكايي كماكان در اذهان باقي ماند و هر از چند گاه در محافل سياسي، حزبي و مطبوعاتي نزديك به حاكميت انعكاس پيدا كرد. در اين ميان ساواك هم بر حسب اطلاعات و اخبار به دست آمده در اين باره گزارشهايي تهيه ميكرد. چنان كه در بيستونهم آذر 1345 بار ديگر موضوع نقش «ياتسويچ» رئيس وقت سيا در تهران در تنظيم اساسنامه حزب ايراننوين و سپس تأسيس نهايي اين حزب به اسناد ساواك راه يافت:
«....خانم يوسفي مدت 20 روز در منزل آقاي ياتسويچ مفاد اساسنامه حزب ايراننوين را كه مرحوم منصور تهيه كرده بود، به انگليسي ترجمه و ماشين نموده و تنها زن مورد اعتماد مقامات اطلاعات سفارت آمريكا در تهران بوده است. بنا به توصيه آقاي هوشنگ انصاري وزير اطلاعات از آقاي نخستوزير و پشتكار دبيركل و ساير مقامات حزبي، خانم يوسفي به دبيركلي سازمان زنان انتخاب و انتظار مقامات حزب ايراننوين از خانم يوسفي اين است كه اعضاي سازمان زنان را به تدريج به عضويت حزب ايراننوين درآورد....»(1)
اسناد موجود نشان ميدهد كه در طول دهه 1340 و پس از آن هم سران و كارگردانان حزب ايراننوين هنوز با مقامات سياسي و اطلاعاتي آمريكا در تهران ارتباط نزديكي داشتند. ساواك در اواخر آذر 1345 در اين باره چنين خبر داده است:
«....دوستي و صميميت آقايان عبدالرضا انصاري و هوشنگ انصاري و خسرواني دبيركل حزب ايراننوين و كلالي و خواجهنوري و ديگر سران حزب ايراننوين با مقامات آمريكايي در محافل مطبوعاتي و سياسي پايتخت، اين شايعه را به وجود آورده است كه اين عده از كارگردانان حزب، به وسيله مرحوم منصور با آقاي «ياتسويچ» رئيس اداره سياسي خارجي و اطلاعات آمريكا در تهران ارتباط داشته. اين موضوع را آقاي مقدسي مدير روزنامه ناهيد به تفصيل نقل كرده و خود او شاهد رفت و آمد ياتسويچ به منزل نامبردگان بوده است. فعاليت ياتسويچ در اين زمينه با اين عده آن قدر زياد بوده كه وزير خارجه ايران به طور محرمانه تقاضاي خروج ياتسويچ را از دولت آمريكا نموده است....»(2)
اسدالله علم نيز در خاطرات روز 30 تير 1352 خود به نقش قاطع آمريكاييان در تشكيل حزب ايراننوين و سپس نخستوزير شدن منصور و ديرپا شدن دولت حزب ايراننوين در تحت حمايت همان محافل خارجي اشارات صريح و معناداري ميكند:
«...در دوران نخستوزيري من، یک خارجي آمريكايي از طريق ديگر آمد. حسنعلي منصور را به عنوان ليدر روشنفكران تراشيدند و به شاهنشاه قبولاندند كه اين شخص و اين روشنفكران، ايران را گلستان خواهند كرد. شاهنشاه قبول فرمودند و به من امر دادند استعفا كن. فوراً سمعاً و طاعتاً اطاعت كردم. مطلب به قدري شور بود كه در انتخابات نسبتاً آزادي كه من انجام دادم [انتخابات دوره بيستويكم مجلس] منصور كه كانديد وكالت تهران بود و ميخواست وكيل درجه يك تهران باشد، وكيل دوازدهم شد. بعد از ظهر قرائت آرا، راكول پدرسوخته وزيرمختار آمريكا سراسيمه پيش من دويد كه دستم به دامنت بگو منصور را بالا بياورند. باري وكيل درجه اول نشد ولي چند ماه بعد نخستوزير ايران بود. و حالا هم هنوز همان حزب [ايراننوين] بر سر كار است و آقاي هويدا نفر دوم منصور و مغز متفكر او بعد از كشته شدن منصور نخستوزير هست كه هست، حالا هشت سال ميگذرد....»(3)
پینوشت:
1 – کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 2، صص 536 – 535
2 – همان، ج 2، ص 535
3 - علم. اسدالله، يادداشتهاي علم، جلد سوم، به كوشش علينقي عاليخاني، چاپ اول، تهران، كتابسرا، 1377، ص 104
منبع: سه حزب، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1387، ص 489 و 490
این مطلب تاکنون 1471 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|