چند آمار از حکومت پهلوی | دلایل بنیادین شکلگیری انقلاب در ایران را باید در نارساییهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و اداره کشور به شیوه استبدادی به ویژه در 15 سال آخر حکومت پهلوی جستو جو کرد.
از سال 1340 به بعد، رژیم شاه تدریجاً به سوی دیکتاتوری گروید. رفتهرفته همه سازمانهای دولتی و حکومتی حتی مجلس و دادگستری، قدرت و استقلال خود را از دست دادند. مجلس پس از یک دوره فعالیت نیمه مستقل در دهه 1340 و اوایل دهه 1350 دیگر تا زمان انقلاب برای رژیم به یک مهره لاستیکی تبدیل شده بود.
سالهای پایانی دهه 1340 و کل دهه 1350 سالهای اوجگیری بحرانهای اقتصادی و سیاسی در کشور بود. نرخ تورم که در 1353 بیشتر از 18درصد نبود در 1357 به 35درصد افزایش یافت. اجاره یک واحد آپارتمانی در 1355، هفتاد درصد گرانتر از نرخ سال 1352 بود. در سال 1356 بالغ بر 50 الی 60درصد حقوق کارمندان دولت بابت اجارهبهای مسکن پرداخت میشد.
درصد مردمی که از «تمدن بزرگ» حکومت پهلوی بهرهمند شده بودند، تا سال 1357 چیزی بین 15 تا 20درصد جمعیت کشور بودند. در حالی که 30 میلیون جمعیت باقیمانده با حسرت به این جریان مینگریستند.
در 1352 به دلیل اوجگیری مهاجرت روستائیان به تهران، دولت در برنامه پنجم توسعه عمرانی خود مقرر کرد در یک دوره پنج ساله بیش از یک میلیون واحد مسکونی ساخته شود. اما در پایان این دوره تعداد خانههای ساخته شده به سختی به یکصدهزار واحد رسیده بود.
آشفتگیهای اقتصادی مولد آشوبهای سیاسی نیز بود و کمکم شرایطی را ایجاد کرد که منتهی به تظاهرات، حمله به پلیس، نافرمانیهای عمومی و کارهای افراطی گردید. در اواسط سال 1355 و سرتاسر 1356 کارگران بیکار در شهرها اجتماع میکردند و علیه بیکاری به اعتراض میپرداختند. جرائم خیابانی، دزدی، تجاوز، ناامنی و رفتارهای بی نظم و قاعده افزایش یافت و صفحات روزنامهها را پر کرد.
در اواسط سال 1356 تظاهرات دانشجویان دانشگاههای بزرگ که به طور متوسط هرماه یک بار انجام میشد، به هفتهای یکبار مبدل گردید. نتایج این آشفتگیها فروپاشی تدریجی مکانیزم حکومت شاه و ظهور گروههای بالنده مخالف بود که پس از 15 سال امکان تظاهر یافته بودند. شاه که سالهای متمادی با تکیه بر ساواک و ارتش و مداخله در امور، در برابر گروههای مخالف، قدرت و مهارت سیاسی خود را نشان داده بود، در زمستان سال 1356 با آزادسازی فضای سیاسی کشور، برای ازبین بردن نارضاییها به چارهجویی برخاست و مردم را به شرکت در امور سیاسی کشور تشویق نمود. اما این مشارکت از چهارچوب مصالح حزب رستاخیز، حزب واحدی که در سال 1353 به وجود آورده بود فراتر نرفت.
یک موسسه تحقیقاتی آمریکا که در زمستان 1356 راجع به ریشه ناآرامیها و علت افزایش ناراضیان کشور مطالعاتی انجام داده بود به این نتیجه رسید که بیکاری و تورم و در برخی مناطق کشور، فقدان نیازمندیهای اساسی اجتماعی مانند مدرسه، برق، آب لوله کشی و سرانجام تفاوت فاحش میان آنچه که دولت از عملکرد خود تبلیغ میکرد و آنچه که در عمل تحقق مییافت، از دلایلی است که آتش نارضاییها را در کشور برافروخته است.
طی دهه 1350 در تمامی وزارتخانهها و سازمانهای نیمه دولتی و دانشگاهها، هرکسی که کمترین رابطهای با امور سیاسی کشور داشت فشارهای امنیتی را احساس میکرد. در سال 1356 طی یک دوره کوتاه یکی دو ماهه، 23 نفر از مدیران و مقامات ارشد دولتی، این قدرت نامرئی را تایید کردند. از طرف ساواک و یا افسران امنیتی به برخی از آنها در باره امور مربوط به کار و اختیاراتشان تلفنهایی شده بود. روزنامه نگاران و سردبیران میدانستند که کارشان سانسور میشود. ویرایشگران مطبوعات از طرف وزارت اطلاعات – و در واقع ساواک – معرفی میشدند تا حوادث روز و مقالات را بررسی کنند.
در دهه پنجاه هیچ نویسنده و یا روشنفکری نبود که از روند رو به رشد شکنجه، اختناق، سرکوب، سانسور مطبوعات، خشونت پلیس و وضع فلاکتبار زندانها بی اطلاع باشد. در ماه خرداد سال 1356 نامههایی در انتقاد به موارد فوق از سوی نویسندگان برای شاه فرستاده شد و نسخههایی از آن برای مطبوعات نیز ارسال گردید.
ساواک و ارتش از نظر شاه ابزار تحکیم اقتدار حکومت بودند نه وسیلهای برای تضمین امنیت و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور. قوای نظامی و انتظامی و امنیتی کشور در خدمت استحکام قدرت داخلی شاه بودند. طی سالهای 1352 تا 1356 هزینه نوسازی قوای مذکور به ویژه ارتش، فشار سنگینی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرد و این امر بر روند رو به رشد تورم افزود. افسران انگلیسی و آمریکایی در بخشهای مهم ارتش در تهران و شهرستانها مستقر بودند. از سال 1349 تا 1353 تعداد 11 هزار افسر ایرانی در آمریکا و بیش از دو هزار افسر ایرانی در انگلیس آموزش دیده بودند.
درآمد عمده بسیاری از افراد خاندان سلطنتی طی سالهای دهه 1340 و 1350 از طریق رشوهخواریهای آشکار از جمله گرفتن حق و حساب برای جوش دادن قراردادها در پیچ و خم دستگاه دیوانسالاری تامین میشد. علت غمض عین شاه نسبت به فساد اقتصادی و اداری اعضای فامیل خود این بود که میخواست بدین وسیله آنان را به اموری جز امور سیاسی مملکت سوق دهد. در سال 1357 این مسئله به یکی از موضوعات عمدهای تبدیل شد که مخالفین شاه علیه وی به کار گرفتند. منبع:جان.دی.استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه: دکتر منوچهر شجاعی موسسه خدمات فرهنگی رسا این مطلب تاکنون 2539 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|