ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 156   آبان ماه 1397
 

 
 

 
 
   شماره 156   آبان ماه 1397


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
پرچمداران استقلال بدون تشیع در ایران!


در تاریخ 500 سال اخیر ایران دو نفر از پادشاهان در این اندیشه بودند که می‌توان بدون تشیع، استقلال کشور را حفظ کرد : یکی نادرشاه افشار بود و دیگری رضاشاه پهلوی. نادرشاه آرزو داشت که در برابر امپراطوری عثمانی، یک امپراطوری اسلامی شرقی متشکل از ایران، افغانستان، هند، منطقه ترکستان شرقی تا مرزهای چین درست کند؛ اما می‌دانست که مذهب تشیع با مذهب اهل سنت سازگار نیست. لیکن از آنجا که نمی‌توانست بین توده‌های سنی‌مذهب و شیعه مذهب اتحاد برقرار کند، اعلام کرد که مذهب شیعه در ایران رسمی نیست. وی در سکه‌های رایج آن زمان نیز تغییراتی ایجاد نمود و سکه‌های دوازده امام را به چهار خلیفه تبدیل کرد. از طرفی چون سلسله افشاریه بعد از سلسله صفویه روی کار آمده بود، قصد او این بود که سیاست‌های فرهنگی سلسله قبل را با تبلیغ پاک کند. رژیم صفویه بر اساس تشیع شکل گرفت و 228 سال مطابق تشیع حکومت کرد. گرچه پادشاهی بود و مشخصات نظام سلطنتی را داشت، اما حرف اول را در زمینه‌های ملی شیعه می‌زد. نادرشاه هم پس از به تخت نشستن، در پی آن بود که آثار فرهنگی و اجتماعی دوره قبل را پاک کند، بدون اینکه جایگزینی برای آن داشته باشد.
شاه اسماعیل بعد از به قدرت رسیدن، چون سه زمینه بحران خلافت، مسائل صوفیانه و ایدئولوژی خانقاهی شیخ صفی‌الدین اردبیلی را در اختیار داشت، توانست در تغییر مذهب سنی به شیعه توفیق یابد اما در دوره نادرشاه این زمینه‌ها وجود نداشت و مردم ایران بعد از دو قرن و نیم حاضر نبودند تشیع را از دست بدهند. اصولاً نادرشاه ایدئولوژی رسمی و سیاست ملی نداشت. او در سال 1148 تاجگذاری کرد و 12 سال بعد هم مضمحل و نابود شد و آن همه قدرت و نبوغ نظامی به دلیل اینکه سیاست فرهنگی و ملی‌اش علیه تشیع بود، 12 سال بیشتر دوام نیاورد و به عنوان فردی منفور در اذهان مردم ایران باقی ماند. بسیاری سعی کردند که از چهره نادر یک قهرمان ملی بسازند اما اسناد و مدارک نشان دهنده نقاط ضعف فراوانی در زندگی اوست.
و اما رضاخان که او هم فکر می‌کرد می‌توان ایرانی بدون تشیع داشت. لذا سیاستی که در پیش گرفت سیاست سکولار کردن جامعه بود. وقتی هم که خلاء ایدئولوژی و دین را حس کرد به ایران باستان بازگشت و در فرهنگ قبل از اسلام، ریشه‌های خود را جست و جو نمود. البته سیاست بازگشت به ایران باستان از دوره مشروطه شروع شد و مروجان آن هم سکولارهای اولیه نسل اول و دوم آن دوره بودند. سیاست رضاخان در تفوق و پیروزی جناح سکولار مشروطه بر جناح مذهبی و برگشت ایران به قبل از اسلام خلاصه می‌شد منتهی ایران قبل از اسلام مذهب و ایدئولوژی قابل توجهی نداشت تا بتواند در مقابل تشیع مقاومت کند. نه زرتشتی‌گری و نه فرهنگ ایران باستان یارای مقابله در برابر عمقی که تشیع در جامعه ایران پیدا کرده بود، نداشت و اصولاً نمی‌خواست داشته باشد. لذا سرانجام رضاخان به عنوان یک چهره منفور از ایران رفت و ننگ ابدی را برای خود خرید.

منبع: تاریخ تحولات سیاسی ایران؛ بررسی مولفه‌های دین – حاکمیت – مدنیت و تکوین دولت و ملت در گستره هویت ملی ایران، دکتر موسی نجفی – موسی فقیه حقانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ ششم، ص 623 و 624

این مطلب تاکنون 2715 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir