ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 205   دي ماه 1401
 

 
 

 
 
   شماره 205   دي ماه 1401


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
شنا، بر خلاف جهت آب

صحبت‌های فراوان و شنیدن نظرات وی، موافقتش را برای ملاقات با شاه و پذیرش مسئولیت نخست وزیری اعلام کرد.(3) مقدم در غروب همان روز تلفنی با منصور رفیع زاده رئیس شعبه ساواک در آمریکا صحبت کرد و ضمن ارائه گزارش دیدارش با بختیار، از وی خواست مقامات «سیا» را به حمایت از بختیار تشویق کند. رفیع زاده نیز همان روز گزارش تماس تلفني خود با مقدم را به اطلاع مقامات ارشد سازمان «سيا» رساند. اما مقامات «سيا» تصريح كردند بختيار شانس ضعيفي براي جلب حمايت مردم دارد.(4)
اظهارات مقامات سیا دور از حقیقت نبود. بختیار در ابتدا حمایت جبهه ملی را که به عضویت ۳۰ ساله خود در آن می‌بالید، از دست داد. شورای مرکزی جبهه ملی ایران روز شنبه ۹ دی ۱۳۵۷ با انتشار اعلامیه‌ای خبر اخراج بختیار را از جبهه ملی اعلام کرد.(5) این اخراج بختیار را در برابر یک عمل انجام شده قرار داد و وی را مصمم کرد تا از طریق احراز مقام نخست‌وزیری، خلاء رانده شدن از جبهه ملی را پر کند.
اما در دوره کوتاه مدت دولت بختیار، علی‌رغم تاکیدات شاه، ارتش رغبتی به دفاع از وی نداشت. مردم انقلابی ایران نیز کمترین انعطافی در برابر او نشان نمی‌دادند. سیل ویرانگر انقلاب تمامی دژهای حکومت پهلوی را یکی پس از دیگری تسخیر می‌کرد. ژنرال‌هایی که شاه در غیاب خود به آنها امید فراوان بسته بود، یکی پس از دیگری در برابر اراده مردم می‌گریختند و از کشور خارج می‌شدند. شورای انقلاب اسلامی در شرایط حضور بختیار شکل گرفت و امام خمینی قهرمانانه و در موجی از استقبال میلیونی مردم وارد کشور شدند و نخست‌وزیر دولت موقت را در شرایط حضور بختیار معرفی کردند. حضور همه روزه مردم در راهپیمایی‌های خیابانی به مثابه رفراندوم‌هایی بود که بختیار را روزبه‌روز منفعل‌تر می‌ساخت. رویارویی باقیمانده نظامیان گارد شاهنشاهی با پرسنل نیروی هوایی و سپس اعلام بی‌طرفی ارتش در بحران کشور نیز حوادثی بودند که آخرین کورسوی امید را در بختیار به تاریکی و یأس کامل بدل کردند.
این گونه بود که بختیار که روز 24 دی گفته بود: «من سنگين‌تر از آن هستم كه كسي بتواند مرا جارو كند.»(6)، موج توفنده انقلاب او را به راحتی جارو کرد و به زباله‌دان تاریخ سپرد.
حکومت ۳۷ روزه بختیار آخرین مرحله از سیر حوادثی بود که به سقوط سلطنت ۳۷ ساله محمدرضا شاه پهلوی انجامید. بختیار با اقدامات نسنجیده خود شتاب و سرعت بیشتری به حرکت‌های انقلابی بخشید و سقوط رژیم را سریعتر و آسانتر از آنچه تصور می رفت امکان‌پذیر ساخت.
شاپور بختیار طی دوران یک ماه و چند روز دولت خود کوشش فراوانی کرد تا با حمایت آمریکا رژیم در حال مرگ پهلوی دوم را نجات دهد. آمریکا نیز در حمایت از وی کوتاهی نکرد و حضور ژنرال هایزر در اوج بحران سیاسی کشور در تهران موید همین ادعا بود. بختیار در این دوره کوتاه به طراحی توطئه‌هایی دست زد که از جمله طرح انفجار هواپیمای حامل امام در مسیر بازگشت ایشان به تهران بود. حسین فردوست می‌نویسد:
«...دوران دولت بختیار کوتاه بود ولی او در همین ۳۷ روز بیش از بسیاری از نخست وزیران دوران پهلوی دزدی کرد. پرویز ثابتی از طریق مامورین ساواک که از سابق در محل‌های حساس نخست وزیری گمارده شده بودند کسب اطلاع کرد که بختیار حدود ۶۰ میلیون تومان از هزینه سری نخست وزیری را به نفع خود برداشت کرده که حدود ۱۰ میلیون تومان آن را بابت باخت‌های خود در قمار پرداخته و حدود ۱۰ میلیون تومان هم به منوچهر آریانا داده و بقیه را به جیب زده است. او این خبر را به من داد ولی این دزدی بختیار در برابر خیانتی که او مرتکب شد، هیچ است و آن لغو سفارشات و وسایل نظامی با آمریکا و انگلیس بود. مسلماً یکی از ماموریت‌های هایزر همین بود. زیرا واسطه لغو قرارداد باید نظامی باشد. جمع این سفارشات ظاهراً حدود ۱۱ میلیارد دلار بود که اکثر این وجوه به عنوان پیش قسط پرداخت شده بود. به نظر من خیانت بختیار در این مسئله بسیار بزرگ است و مسلم است که از این بابت حق و حسابی کلانی در خارج به بختیار پرداخت شده است.»(7)
با سقوط رژیم پهلوی، شاپور بختیار پس از یک دوره شش ماهه اختفاء در تهران با تهیه گذرنامه جعلی و تغییر قیافه و حمایت دست‌های مرموزی به خارج گریخت و در پاریس مستقر شد. بختیار در سال‌های اقامتش در فرانسه «نهضت مقاومت ملی» را تشکیل داد.(8) و با دولت عراق که جنگ هشت ساله ای را علیه ایران آغاز کرده بود روابط نزدیکی برقرار کرد. او مورد حمایت سرویس‌های اطلاعاتی غرب قرار گرفت و با تغذیه کلان مالی محافل صهیونیستی، فعالیت‌های توطئه گرانه علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد. از مهمترین این توطئه‌ها کودتای نافرجام نوژه(9) و طرح تجزیه خوزستان بود. طبق این طرح، ارتش عراق می‌بایست در یک حمله سریع خوزستان را اشغال می‌نمود و بختیار دولت آزاد خود را در این خطه اعلام می‌کرد.(10) شاپور بختیار بیش از ۱۲ سال به عملیات خیانت‌بار خود علیه آرمان‌های یک ملت به پاخاسته و علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران ادامه داد تا اینکه در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۷۰ در ویلای مسکونی‌اش در حومه پاریس به قتل رسید.(11)
پی‌نوشت:
1 - غلامرضا نجاتی، تاریخ ۲۵ ساله ایران، انتشارات رسا، 1371، جلد ۲، صفحه 239
2– تاریخ تحولات سیاسی ایران، دکتر موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1388، ص 523
3- تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی، از پیروزی انقلاب تا تصرف سفارت آمریکا، غلامرضا بهداروندیانی، نظارت علمی: جواد منصوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، بهار 1398، ص 27 تا 37
4- روز شمار انقلاب اسلامی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مدخل 6 دی ۱۳۵۷
5 - غلامرضا نجاتی، همان، صفحه ۲۴۴
6 - هفت هزار روز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، ج 2، ص 1072
7- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد ۱ صفحه ۶۰۸
8- دائره المعارف انقلاب اسلامی، همان، ص 152
9- برای آشنایی با جزئیات این طرح و کودتای نافرجام نوژه به کتاب «کودتای نوژه» موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مراجعه شود.
10- «مطالعات سیاسی»، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1384، ج1، ص 222
11- روزنامه جمهوری اسلامی، 19 مرداد 1370، ش 3525، ص 3

سردبیر

 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir