تاريخنويسي در تمدن اسلام و جايگاه مورخان ايراني
تاريخنويسي در تمدن اسلامي همپاي گسترش دين اسلام از شبه جزيرة عربستان به ديگر نقاط دنيا رشد و ارتقاء يافت. از «عبيدالله بن ابي راقع» كاتب امام علي (ع) و عوانـﺔ بن حكم (متوفا به سال 147 هجري) كه اثري به نام «كتاب التاريخ» را تأليف كرد و محمدبن اسحاق (متوفا به سال 151 هجري)، تا آثاري كه در سدة 14 هجري تأليف شد، مورخان مسلمان بر بستر تمدن اسلامي آثار پرباري در تاريخنويسي پديد آوردهاند كه از متون ارزشمند تمدن بشري بشمار ميروند. مسلمانان در رشتهها و شعب مختلف تاريخنويسي از مغازي و سيره و رجال و مقاتل و تراجم و طبقات و فتوح و خراج و انساب گرفته تا تاريخ بلاد و شهرها و جنگها و حرفهها و تاريخ فرقهها و اديان و مذاهب و نيز در نگارش تاريخ عمومي و سياسي صدها اثر با ارزش به زبانهاي فارسي و عربي تأليف كردهاند كه برخي از آنها به عنوان گنجينههاي علوم انساني و فلسفه در جهان شناخته شدهاند. تنوع و كثرت و كيفيت متعالي متون تاريخي مسلمانان نشانة اهميت و توجهي است كه در تمدن اسلامي براي تاريخ و تاريخنگاري قائل بودهاند. آثار مسلمانان و به ويژه ايرانيان در زمينة تاريخ عمومي و تخصصي و فلسفة تاريخ در پيشرفت علوم انساني در تمدن بشري نقش و تأثير مهمي داشته و تاريخنويسي و تحقيق در ملل و نحل و فرق و مذاهب در تمدن اسلامي و ايران بعد از اسلام از شعبههاي مهم دانش بشري به شمار ميرفته است.
در بستر تمدن اسلامي آثار برجستهاي چون تاريخ يعقوبي (احمدبن ابي يعقوبـ قرن سوم هـ)ـ تاريخ طبريـ تاريخ الامم و الرسل (محمدبن جريربن كثير طبري، 224ـ 310 هـ)ـ مروج الذهب، (عليبن الحسين مسعودي، 287ـ 345هـ)ـ مقدمه ابن خلدون، الملل و النحل (عبدالكريم شهرستاني ـ 548 هـ)ـ الكامل في التاريخ (ابن اثير، 630 هـ)ـ غرر اخبار ملوك (ثعلبي، 429هـ)ـ تاريخ بلعمي (ابوعلي بلعمي، 366هـ) تاريخ بيهقي (ابوالفضل بيهقي، 470 هـ)ـ تاريخ جهانگشا (عطا ملك جويني، 681 هـ)ـ روضـﺔ الصفا (ميرخواند، 903هـ)ـ جامع التواريخ (رشيدالدين فضلالله، 718 هـ)ـ جهانگشاي نادري (مهدي خان استرآبادي)ـ زبدﺓ التواريخ (حافظ ابرو، 834هـ)ـ ناسخ التواريخ (محمدتقي سپهر)ـ عالم آراي عباسي (اسكندر بيك منشي، 1043)ـ عالم آراي اميني (فضلالله روزبهان، 927هـ) و صدها اثر برجستة ديگر در رشتههاي گوناگون تاريخ تأليف شد. تنوع و كثرت آثار مورخان مسلمان و به ويژه آثار مسلمانان ايراني، به زبان فارسي و به نظم و نثر، دامنهاي چنان گسترده دارد كه حتي تدوين فهرست و محتواي اين آثار ميتواند موضوع رسالههاي تحقيقي باشد. در تمدن اسلامي ايران، تاريخنويسي به شرح و توصيف و گزارش و تحليل تاريخ گذشته محدود نشده و كتب تاريخي اغلب علاوه بر تاريخ، حاوي حكمت و فلسفه و جامعهشناسي و آموزشهاي ديني و اخلاقي بودهاند. بسياري از مورخان ايراني از زمان نگارش «تاريخ سيستان» در عصر ساماني و «تاريخ بيهقي» در عصر غزنوي به بعد همراه با نقل و روايت تاريخ، اعتقادات و باورهاي ديني و اخلاقي و فلسفي و خرد و حكمت اسلامي را در آثار پربار خود آوردهاند و از اين زاويه است كه برخي متون تاريخي مسلمانان و به ويژه ايرانيان ارزشي چند جانبه دارد و حتي برخي از آنها در نظم و نثر فارسي از نظر ادبي آثاري برجستهاند و به عنوان مثال اثري چون تاريخ بيهقي از زمان نگارش خود در قرن پنجم هجري تاكنون بر قلّه ادبيات منثور فارسي ميدرخشد.
|