ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 198   خرداد ماه 1401
 

 
 

 
 
   شماره 198   خرداد ماه 1401


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
تحلیل غلامرضا نجاتی از قیام اسلامی 15 خرداد

سرهنگ غلامرضا نجاتی از مورخان و فعالان سیاسی تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود. او تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم در تهران ادامه داد و سپس وارد دانشکدۀ افسری شد و رشتۀ خلبانی و پرواز را برگزید. از شهریور ۱۳۲۰ش، که ایران به اشغال قوای متفقین درآمد، به مسائل سیاسی علاقه‌مند شد. نجاتی پس از فراغت از ارتش به‌کار تألیف و پژوهش دربارۀ تحولات تاریخ معاصر ایران پرداخت. ازجمله کتاب‌هایی دربارۀ انقلاب‌ها و نهضت‌های ملّی در مصر، فرانسه، ویتنام و جنگ شش‌روزه اعراب علیه اسرائیل نوشت. مهم‌ترین آثار وی دربارۀ تاریخ تحولات ایران عبارتند از: تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی (در دو جلد)، شصت سال خدمت و مقاومت، خاطرات مهندس مهدی بازرگان (در۲جلد)، مصدق، سال‌های مبارزه و مقاومت (در۲جلد)، تهاجم، مروری بر کتاب پاسخ به تاریخ (اثر محمدرضا پهلوی).
سرهنگ غلامرضا نجاتی که در ۱۲۹۷ خورشیدی در اراک متولد شده بود، در ۱۳۷۶ دار فانی را وداع گفت.
در کتاب دو جلدی «تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران» که از مهمترین آثار مرحوم غلامرضا نجاتی به شمار می‌رود، نویسنده به بررسی و تحلیل رویدادها و جریان‌های سیاسی تاریخ ایران در حدفاصل کودتای 28مرداد 1332و پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. وی در جلد اول این کتاب در مبحث مربوط به «نطق تاریخ آیت‌الله خمینی» می‌نویسد:
«غول وحشت و هراسى كه نام شاه طى سال‏هاى متمادى در اذهان جاى داده بود، در هم شكسته شد. آيت‌اللَّه روح‏اللَّه خمينى در حضور ده‏ها هزار تن مستمع، شاهنشاه را «آقاى شاه!»، «تو!»، «بيچاره!»، «بدبخت!» خطاب كرده بود! بت بزرگ سخت ضربه خورده بود؛ اقتدار رژيم كودتا و ترس و وحشتى كه از سازمان امنيت مخوف او در اذهان وجود داشت، آسيب ديده بود.»
وى پس از نقل اين نكات، مى‏نويسد:
«نطق روز 13 خرداد 1342 آيت‌اللَّه خمينى نقطه عطفى است در تاريخ معاصر ايران؛ نمودى است از يك حركت پهلوانى و واكنش شديدى است در برابر ستمگرى‏هاى محمدرضا شاه. بپذيريم يا نپذيريم، سخنان آن روز آيت‌اللَّه خمينى رژيم شاهنشاهى را تكان داد؛ سخت هم تكان داد و شمارش معكوس از همان روز شروع شد. ابعاد ماجرا وسيع‏تر از آن بود كه بتوان از راه تهديد يا وعده و وعيد با آن مقابله كرد. شاه، به شيوه معمول و با اتكاء به پشتيبانى آمريكا، در برابر اين تهديد به سياست خشونت و سركوب متوسل شد و دستور بازداشت آيت‌اللَّه خمينى را صادر كرد.»
مرحوم نجاتی سپس در مبحث «کشتار 15 خرداد آمارهای تکان‌دهنده‌ای راجع به تعداد تلفات مردم در قیام اسلامی 15 خرداد ارائه داده و به نقل از یک روزنامه آمریکایی که خبرنگارش هنگام وقوع حادثه در تهران به سر می‌برده، نوشته است:
«شمار کشته شدگان حادثه ۱۵ خرداد به درستی مشخص نشده و خبرگزاری‌ها درباره آن ارقام مختلفی منتشر کرده‌اند. به نوشته واشنگتن‌پست تلفات روز ۱۵ خرداد تنها در تهران بیش از یک هزار نفر بود. م.زونیس روزنامه‌نگار آمریکایی که در تهران شاهد تظاهرات بوده، تعداد کشته‌شدگان و مجروحین را چندین هزار نفر تخمین زده است.»
با وجود این آمارها، رسانه‌های آمریکا آشکارا شاه را مورد حمایت قرار دادند و مخالفین وی را محکوم کردند. نجاتی در این رابطه می‌نویسد:
«....مطبوعات ایالات متحده، قیام ۱۵ خرداد را مورد انتقاد قرار دادند. مجله تایم در سرمقاله مورخ ۱۴ ژوئن ۱۹۶۳ (۲۴ خرداد) ضمن تمجید از شاه او را "اصلاح‌طلب» خوانده و به تلاش او برای تبدیل "ایران عقب مانده" به "کشوری مدرن" اشاره کرده نوشت: مخالفان قدرتمند شاه عبارتند از دیوان سالاران فاسد، زمینداران بزرگ، و ملاها که برنامه او را برای اعطای حق رای به زنان و اجاره دادن روستاهای موقوفه به کشاورزان کفر آمیز می‌دانند.» نیویورک‌تایمز دیگر روزنامه معتبر آمریکایی نیز در تاریخ ۲۰ خرداد نوشت "به نظر می‌رسد که شاه در تلاش خود برای اصلاحات و متحول ساختن ایران بر بحران دیگری فائق آمده است. شورش خشن و توطئه سرنگون کردن رژیم سرکوب گردید. نیروهای نظامی به شاه وفادار ماندند و شورش تهران شیراز و دیگر شهرها را سرکوب کردند."....»
غلامرضا نجاتی سپس به مقایسه قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و انقلاب اسلامی سال 1357 پرداخت و نوشت:
«انگیزه مردم در قیام ۱۵ خرداد، نفرت از رژیم استبدادی بود که سالیان دراز به خصوص پس از کودتای انگلیسی و آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با سرکوب همه نیروهای مخالف بر آنها چیره شده بود و چنین انگیزه‌ای به تنهایی کافی برای کسب پیروزی در یک نبرد نامتساوی و سرنوشت‌ساز نبود. فرق عمده قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با جنبش انقلابی مردم در سال ۱۳۵۷ در این بود که در قیام اولی پس از دستگیری آیت‌الله خمینی سازمان رهبری برای تداوم قیام وجود نداشت و هیچ کوششی برای ارائه اهداف آن به عمل نیامد در صورتی که در انقلاب سال ۵۷ رهبری و هدف آن یعنی براندازی رژیم شاه مشخص بود و مهمتر از همه ارتش بر خلاف قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ حاضر به تبعیت بی چون و چرا از شاه نشد. ۱۵ خرداد به رقم سرکوب و شکست آن، تجربه بزرگی از قیام مردم علیه ظلم ستم و نمایشی از شکست رژیم شاه در انجام اهداف درازمدت استعمارگران آمریکایی و انگلیسی بود که سالیان دراز برای اجرای آن سرمایه‌گذاری کرده بودند. قیام ۱۵ خرداد نقطه عطفی بود در تاریخ معاصر ایران که جنبش سیاسی و انقلابی را به جنبش ایدئولوژیکی سیاسی مذهبی مبدل ساخت. همچنین بیانگر این حقیقت بود که از آن پس مبارزه با رژیم کودتا با مسالمت و در چارچوب قانون امکان نخواهد داشت.»

منبع:غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ج 1، ص 233 تا 240

این مطلب تاکنون 1349 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir