ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 198   خرداد ماه 1401
 

 
 

 
 
   شماره 198   خرداد ماه 1401


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
فیضیه در 17 خرداد 54

گردآورنده: ساجدی
پس از قیام خونین 15 خرداد 1342، شهر قم و به ویژه مدرسه فیضیه، همه ساله شاهد برگزاری مراسمی در بزرگداشت شهدای این حادثه بوده است. مراسم دوازدهمین سالگرد قیام 15 خرداد 1342 در سال 1354 مصادف با شب جمعه بود. عده‌ی کثیری از مردم نقاط مختلف کشور به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س) به شهر قم سفر کرده بودند. جمعی از طلاب و مردم در مدرسه‌ فیضیه به سوگ نشستند و مجلس یادبودی برای شهدای مظلوم قیام 15 خرداد 1342 برگزار کردند. مأموران شهربانی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قم که هر ساله برگزاری چنین یادبودهایی را از طرف طلاب پیش‌بینی می‌کردند، از عصر 14 خرداد و شب 15 خرداد در حالت آماده باش بودند. عوامل امنیتی و انتظامی رژیم شاه به طور نهان و آشکار، تمام خیابان ها و کوچه ها و گذرهای معروف قم را زیر نظر داشتند.
با گزارش‌هایی که در باره گستردگی برنامه آن سال طلاب به ساواک رسیده بود علاوه بر این که نیروهای امنیتی و انتظامی رژیم شاه در قم تقویت شده بود و در تهران نیز عوامل کمکی به حال آماده‌باش بودند، پادگان منظریه قم نیز در حالت آماده‌باش بود تا اگر اتفاقی افتاد و نیروهای امنیتی و انتظامی قم نیاز به کمک پیدا کردند، فورا سربازان پادگان منظریه خود را به قم برسانند.
قبل از نماز مغرب و عشا عده‌ای از طلاب قصد داشتند که شعارهایی به حمایت از امام خمینی و شهدای 15 خرداد 42 سر دهند و تظاهرات را به بیرون از فیضیه بکشانند، ولی با دسته‌ای از مأموران رژیم که مجهز به باتوم و ماشین‌های آب‌پاش بودند، مواجه شدند و به فیضیه بازگشتند.
روز 15 خرداد 54 درهای مدرسه‌ فیضیه باز شد و طلابی که بیرون مدرسه بودند به طلاب داخل مدرسه پیوستند و توانشان برای پیوستن به انقلابیون و ادامه دادن راه شهدای 15 خرداد 42 مضاعف و انگیزه‌شان برای تظاهرات علیه رژیم قوی‌تر گردید. صدها تن از طلاب بعد از اقامه‌ نماز جماعت در مدرسه‌ فیضیه اجتماع کرده، در حضور نیروهای دولتی علیه خاندان سلطنت پهلوی شعار دادند که این بار نیز نیروهای دولتی با آب پاشیدن روی طلاب و همین‌طور پرتاب گاز اشک‌آور، آنان را به داخل مدرسه راندند و در مدرسه نیز بسته شد. فریاد طلاب علیه رژیم شاه از داخل فیضیه به گوش می‌رسید. کنترل و مراقبت اطراف مدرسه و حرم از ناحیه‌ نیروهای دولتی شدیدتر شد. نیروهای رژیم و حتی ژاندارمری منطقه به حالت آماده باش در آمدند. در ساعات غروب و شب شانزدهم خرداد تمامی خیابانهای اطراف مدرسه فیضیه مملو از جمعیت مردم بود. فریاد طلاب و شعا «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو»، مردم را از هر سو به سوی فیضیه کشانده بود.(1)
ساعت 8 صبح روز هفدهم خرداد 54 در مدرسه‌ فیضیه همانند روزهای قبل باز گردید. مأموران، افراد داخل مدرسه را به بیرون فراخواندند و ادعا می‌کردند که مانعی در سر راه افراد وجود ندارد. عدم خروج طلاب از مدرسه موجب شد که حلقه‌ محاصره بر آنان تنگ‌تر شود و احساس خطر حمله به مدرسه بر تظاهر‌کنندگان مستولی گردد. پس از یک ساعت و نیم تلاش مأموران مبنی بر خروج طلاب از مدرسه و بی‌ثمر بودن آن، نیروهای دولتی بر آن شدند که مجددا در مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا را ببندند . موضع‌گیری‌های نظامی نیروهای دولتی و کماندوهای اعزامی از تهران، طلاب را به این نتیجه رساند که نیروهای رژیم قصد حمله و خونریزی دارند و این جریان به‌طور مسالمت‌آمیز حل نخواهد شد.
ساعت 4 بعدازظهر 17 خرداد 54 «گارد جاویدان» به کمک نیروهای ساواک و شهربانی قم دژ محکمی را در اطراف مدرسه‌ فیضیه و دارالشفا به وجود آوردند و آماده‌ یورش به داخل مدرسه شدند. حدود ساعت پنج بعدازظهر همان روز کماندوها از طریق مسافرخانه‌های اطراف حرم و مدرسه‌ فیضیه به راحتی وارد حیاط مدرسه شدند و طلاب موجود در آن‌جا را مورد ضرب و شتم و جرح قرار دادند. فرماندهی عملیات سرکوب طلاب را سرهنگ ناصر شهرستانی بر عهده داشت. وی از چهره‌های منفور پلیس شاه بود و سوابق دیرینه‌ای در سرکوب و آدمکشی داشت.(2) درگیری ماموران با طلاب به سرعت به خارج مدرسه نیز سرایت کرد و علاوه بر مدرسه فیضیه، کوچه ها و خیابان های اطراف آن نیز به عرصه درگیری تبدیل شد. بلافاصله بعد از آغاز درگیری، نیروهای کمکی با تجهیزات کامل وارد عرصه شدند تا نیروهای امنیتی و انتظامی را در سرکوب مردم و طلاب یاری کنند. در همین حال ، شهر قم و بازار آن ملتهب گردید و نسبت به حادثه ای که پیش آمده بود، واکنش نشان داد. التهاب در حوزه علمیه و بازار و خیابان های مرکزی قم، فورا به دبیرستان ها نیز سرایت و دانش آموزان در آستانه واکنش قرار گرفتند ولی روسای مدارس سعی کردند دانش آموزان را در کلاسها نگه دارند و مسائل را طور دیگری به گوش آنها برسانند. تصمیم رژیم شاه بر آن بود که قیام 17 خرداد 1354 با خشونت تمام سرکوب شود. از این رو ماموران امنیتی با تجهیزات کامل، عملیات سرکوب را آغاز کردند. ماموران امنیتی حتی در کوچه ها، مغازه ها و خانه ها نیز به تعقیب مردم پرداختند و به هر کسی دسترسی پیدا می کردند، دستگیر می نمودند.
درگیری، هجوم، حمله و گریز نیروهای دولتی علیه طلاب مدرسه تا پاسی از نیمه شب ادامه پیدا کرد. ضربه‌های ماموران به حدی کاری بود که اکنون پس از گذشت چندین سال از آن حادثه، آثار سوء آن بر بدن بسیاری از مصدومین باقی است. طلاب دستگیر شده که تعدادشان به صدها نفر می‌رسید، به طرز اهانت‌آمیزی به شهربانی قم منتقل شدند. دست کم 270 نفر آنان را در اتاق یا زندان نسوان شهربانی جای دادند. در حالیکه این بخش از زندان شهربانی قم حداکثر ظرفیت 100 زندانی را داشت.(3) بعدازظهر روز 18 خرداد 54 طلاب دستگیر شده را تحت تدابیر شدید امنیتی بعد از شکنجه‌های روحی و جسمی زیاد به تهران انتقال دادند. طلاب دستگیر شده پس از چندین ساعت حرکت در جاده و شهر و گذر از منطقه‌ نظامی اوین، ساعت 9 شب به زندان رسیدند. بعد از چند هفته بازجویی و شکنجه، عوامل اصلی حرکت را پیدا نموده، زندانیان را به سه دسته تقسیم کردند و برای هر گروه با توجه به شرایط سنی، حکم خاصی را صادر نمودند.(4) حدود 200 نفر را آزاد كردند. 200 نفر را به سربازي فرستادند و يكصد نفر را به زندانهاي 3 تا 15 سال محكوم ساختند (5) روزنامه ها نیز بعد از 48 ساعت برابر دستور ساواک نوشتند نقابداران در قم بلوا كردند.... عوامل ارتجاع سياه و سرخ در لباس روحانيت و با شعارهاي كمونيستي آشوب به پا كرده مقاديري مواد منفجره و نشريات مضره در اتاق‌هايشان كشف و ضبط گرديد.(6) یکی از روزنامه ها نوشت: اغتشاشگران در حالی که ماسک بر چهره داشتند در و پنجره مدرسه فیضیه را شکستند و در خیابانهای قم با چوب و چماق و سنگ به ماموران حمله کردند. آنها شعارهای کمونیستی می‌دادند و پرچم قرمز در دست داشتند.(7) اما امام خميني با صدور اعلاميه اي حركت طلاب را به قيام 15 خرداد 1342 پيوند زد و نيرنگ عمال حكومت را افشا نمود. امام، در 20 تیر 1354 پیامی به ملت مسلمان ایران فرستادند و این قیام را طلیعه درخشان آزادی نامیدند. امام خمینی در بخشی از پیام خود، درباره قیام مذکور چنین فرمودند:
.... اخبار واصله از ایران، دنبال شکست مفتضحانه شاه در حزب بازی جدید (تاسیس حزب رستاخیز) ، با آن که موجب کمال تاسف و تاثر است، مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است. تاسف از آن که در عصری که ملت ها یکی پس از دیگری از یوغ استعمار خارج می شوند و استقلال و آزادی خود را به دست می آورند، ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یکی از مرتجع ترین افراد و یکی از عمال بی چون و چرای استعمار و سایه افکندن وحشتناک ترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر کشور، از تمام شئون آزادی محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند.....(8) امام با اشاره به اینکه «واقعه جانسوز 17 خرداد 54 مدرسه فیضیه و دارالشفا واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد» تاکید کردند: «با همه مصیبت ها، بیداری ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاههای سراسر ایران ، به حسب اعتراف شاه و مخالفت علمای اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت با همه فشارها و قلدری ها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شرکت نکردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه ، نمونه بیداری و پیروزی است. اینجانب به ملت بزرگ و عزیز ایران پس از تسلیت در این مصیبت های دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت علیهم السلام و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 هفده خرداد 54 ، تبریک می گویم بر این روشنفکری و آزادمنشی، تبریک می گویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن، سلام من به مقتولان و مصدومان 15 خرداد ، سلام من بر مصدومان و مظلومان 17 خرداد....(9)
پی نوشت :
1 - فصلنامه مطالعات تاریخی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 6، مقاله آنچه در 14 تا 17 خرداد 54 در قم گذشت، ص 163
2 - همان، ص 172
3 - همان، ص 167
4 - علی شیرخانی، حماسه‌ی17 خرداد 54، مدرسه‌ی فیضیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1377، ص 84.
5 - مدنی، سيدجلال الدين ، تاريخ سياسي معاصر ايران،دفتر انتشارات اسلامي، 1387، ج 2، ص 294
6 - مدني ، همان
7 - روزنامه کیهان 28 خرداد 1354، ص 2
8 - صحیفه امام خمینی، جلد ۳ - صفحه ۱۰۰
9 - صحیفه امام خمینی، همان

این مطلب تاکنون 1449 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir