روایتی تازه از نقش انگلیس در جدا کردن بحرین از ایران | دکتر سید جلالالدین مدنی بحرین، جزیره صاحب نفت خلیج فارس قرنها به ایران تعلق داشته است. در زمان قاجار، انگلستان استعمارگر در نقاط مختلف خاورمیانه استقرار یافته و از جمله بحرین را بهصورت پایگاهی برای خود درآورد و شیوخی را دست نشانده خود کرده، حاکم این جزیره ساخت. اما همواره دولت ایران بحرین را قسمتی از خاک خود میدانست و در تقسیمبندی مملکتی هم استان چهاردهم به حساب میآمد و درصدد بود تا در فرصت مناسب عملاً حاکمیت خود را استقرار بخشد. در سالهایی که مورد بحث ماست دولت انگلستان توانایی حضور مسلحانه در شرق سوئز را به دلایل مختلف از جمله بحران مالی از دست داد و تصمیم به خروج از منطقه گرفت و بایست به متصرفاتش هم سر و صورتی بدهد. از طرفی رژیم سلطنتی شاه بیش از هرچیز بقای خود را میخواست و ادامه حیات خود را تنها در سایه قدرتهای بزرگ جستجو میکرد. نظر انگلستان هم این بود که بحرین استقلال یابد و ایران هم آن را به رسمیت بشناسد. دولت ایران هم جز تمکین نمیتوانست نظری ابراز کند به خصوص اینکه همواره کوشش داشت در خارج از مرزها تبلیغی علیه رژیم صورت نگیرد و درگیری به وجود نیاید.
شاه برای زمینه سازی در تحقق این هدف در دی ماه ۱۳۴۷ طی کنفرانسی مطبوعاتی در دهلینو گفت: «گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای دارد. چون این اشغال محسوب میشود و ما برای نجات بحرین هرگز به زور متوسل نخواهیم شد.»
بعد از این نیز مذاکرات برای شکل قانونی جدایی بحرین ادامه یافت به صورتی که هویدا نخست وزیر وقت گفت: «مصالح عالیه ملت ایران بیش از هر چیز و سرنوشت ما و برادران مسلمان ما در آن سوی خلیج فارس ایجاب میکرد که از هیچ اقدامی برای دفاع در برابر استعمار فروگذار نشود. تجزیه بحرین مظهر بارزی از سیاست مستقل ماست...»
به همین جهت طی توافقی ایران پذیرفت که با دخالت دبیرکل سازمان ملل نظر مردم بحرین استعلام شود و بر طبق آن عمل گردد. از جانب دبیرکل سازمان ملل برابر راهنمایی و خواست دولت انگلستان نمایندهای به بحرین اعزام شد و گزارش کار که از قبل پیشبینی میشد و قطعی بود که بر جدایی بحرین استوار است با قطعنامه شورای امنیت به دولت ایران تسلیم شد و در سال ۱۳۴۹ در مجلس مورد تصویب قرار گرفت.
متن مصوبه مجلس شورای ملی بدین شرح است:
ساحت مقدس مجلس شورای ملی! به طوری که نمایندگان محترم به خاطر دارند در جلسه مورخ ۹ فروردین ۱۳۴۹ آقای وزیر خارجه گزارش اقدامات دولت را در مورد بحرین به استحضار مجلس رساندند. در گزارش مزبور اشعار شده بود که دولت شاهنشاهی ایران از دبیرکل سازمان ملل تقاضا کرده است که مساعی جمیله خود را برای کسب تمایلات واقعی مردم بحرین نسبت به سرنوشت خود به هر نحوی که مقتضی بداند اعمال نماید و هرگاه نتیجه تحقیقات دبیرکل سازمان ملل متحد به تایید شورای امنیت برسد، دولت ایران نیز مفاد آن را محترم خواهد شمرد. اینک به طوری که نمایندگان محترم استحضار دارند نماینده اعزامی وی به بحرین گزارش خود را به دبیرکل تسلیم نموده و این گزارش در جلسه مورخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ برابر ۱۱ ماه مهر ۱۹۷۰ از طرف شورای امنیت طی قطعنامهای به شرح زیر تایید شده است:
« با توجه به نامه مورخ ۲۸ مارس دبیرکل سازمان ملل متحد به شورای امنیت و با توجه به نظرات نمایندگان ایران و انگلستان که ضمن نامههای آنها در ۹ مارس و ۲۰ مارس ۱۹۷۰ به ترتیب به دبیرکل سازمان ملل متحد تسلیم شده است، گزارش نماینده شخص اوتانت که ضمن یادداشت دبیرکل در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۷۰ بین اعضای شورای امنیت توزیع شد تایید میشود. از نتیجهگیری و استنباط گزارش بهخصوص که اکثریت قاطع مردم بحرین آرزومند استقلال و تعیین سرنوشت خود در کمال آزادی هستند میخواهند به عنوان یک دولت خودمختار و حاکم درباره آینده روابط خود با دولتهای دیگر تصمیم بگیرند، استقبال میشود. اینک با توجه به اینکه گزارش نماینده دبیرکل درباره تمایلات مردم بحرین به اتفاق آرا مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته، دولت نیز پیرو گزارش مورخ ۹ فروردین ۱۳۴۹ نتیجه اقدامات مزبور و قطعنامه شورای امنیت را جهت تایید به استحضار مجلس محترم شورای ملی میرساند. نخست وزیر امیر عباس هویدا - قائم مقام وزیر خارجه عباس خلعتبری
مجلس شورا نیز با اکثریت ۱۸۷ رای از ۱۹۱ نفر نمایندگان حاضر و پس از استیضاحی که از طرف اقلیت شد و معلوم بود که اثری ندارد و مجلس سنا به اتفاق آرا این گزارش را تصویب کردند. (به صورت مذاکرات مجلس سنا در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۹ و مجلس شورا در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۹ مراجعه شود.)
پس از این مصوبه، رژیم شاه برای اینکه ژاندارم منطقه و حافظ منافع غرب در آید سه جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی را که اساساً به ایران تعلق داشت عملاً در اختیار گرفت. جدایی بحرین به عنوان یکی از اقدامات خلاف مصالح ملت ایران به وسیله رژیم و دولت هویدا به هنگامی صورت گرفت که مقدمات جشنهای ۲۵۰۰ ساله را فراهم میکردند و از هر تنشی در این راستا پرهیز میکردند و روابط بسیار دوستانه با شیخ عیسی حاکم بحرین برقرار شد و به بازدید از ایران دعوت گردید. بحرین به صورت کشوری مستقل ولی در واقع پایگاهی برای آمریکا و بازار مصرفی برای انگلستان در آمده است. آمریکا طبق قرارداد پایگاه نظامی مهمی در بحرین ایجاد کرد و هزاران نظامی آمریکایی در آن مستقر شدند. علاوه بر این بحرین به شعبهای از سازمان سیا در منطقه تبدیل گردید.
منبع:تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، جلد دوم، 1387، ص 196 این مطلب تاکنون 1326 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|