خاطرهای از آیتالله مهدویکنی در باره شهید مطهری | یکی از مسائل حساس و مهم که رعایت نکردن آن می تواند عواقب سوئی برای شخص و جامعه در پی داشته باشد، «مرز بندی کردن بادشمن» است، از همین روست که این امر همواره مورد تأکید رهبر فرزانه انقلاب بوده است. البته مرزبندی کردن با دشمن تنها به بعد سیاسی محدود نمی شود، بلکه از آن مهم تر به روشن کردن مرزهای عقیدتی برمیگردد. چه بسا روشن نکردن مرزهای عقیدتی با دشمن به یکی شدن با آنها و یا کمک به آنها منجر شود (کما اینکه در مورد سازمان منافقین اتفاق افتاد) پیش از انقلاب اسلامی شهید مطهری جزو افراد نادری بود که با بصیرت، بر ایستادگی جدی بر سر این مرزها تاکید مینمود و حتی در این راه مورد طعن برخی دوستان (که بعضاً معمّم و دارای سوابق طولانی مبارزاتی بودند) هم واقع میشد. البته بعدها ثابت شد کسانی که در آن روزها به این سخنان امثال شهید مطهری توجه نمیکردند خود به بلایای ناشی از عدم بصیرت دچار شدند و جامعه را نیز به زحمت انداختند. آیت الله مهدوی کنی خاطرهای از همین مشی شهید مطهری نقل نموده که بازخوانی آن عبرت آموز است:
«من قبل از انقلاب پنج شب آقای مطهری را به مسجدمان - مسجد جلیلی- دعوت کردم. در آن جلسات، دانشجویان و جوانان حضور فعال داشتند. در آنجا جناب آقای مطهری بحثی را تحت عنوان علل گریز از ایمان مطرح کردند که بعداً در کتابی به نام "علل گرایش به مادیگری" چاپ شد. ایشان علل مادیگری و گریز از ایمان را به صورت علمی بیان میکردند و بحثها و نقدهای علمی را بر مسائل الحادی و ماتریالیستی و کمونیستی مطرح می کردند. شبی از آن شب ها، آقای لاهوتی در یکی از آن جلسات حضور داشت، وی خیلی از این بحث ها ناراحت بود. میگفت: «آقای مطهری چه میگوید؟ چرا از این حرفها می زند؟ الآن موقع این حرف ها نیست. ما یک دشمن مشترک داریم و آن شاه است. باید با او جنگید، ما نباید حرفهایی بزنیم که کمونیستها و جوانهای روشنفکر و مجاهدین را ناراحت کند. ما باید برویم و از روی هدف مشترک با آن بجنگیم.»
بنده به ایشان گفتم وقتی که آقای مطهری آمد به خودش بگو، چرا پای منبر نق می زنی، صبر کن پایین بیاید، با خودش صحبت کن. آقای مطهری از منبر پایین آمد. آقای لاهوتی رفتند نزد ایشان و گفتند: «آقای مطهری! من به شما اعتراض دارم. بحث هایی که شما مطرح میکنید لغو است. الآن موقع این بحث ها نیست. ما یک دشمن مشترک داریم و آن شاه است، همه ما باید در مقابل او قرار بگیریم؛کمونیست، غیر کمونیست، خداپرست، غیر خداپرست، مسلمان و غیر مسلمان! همه باید با هم آن هدف رابزنیم تا از بین برود، بعد می نشینیم بحث میکنیم.»
آقای مطهری گفتند: شما اشتباه میکنید، اتفاقاً باید همین حالا صف هایمان را جدا کنیم ما با کمونیست ها هدف مشترک نداریم. دشمنی کمونیست ها با شاه روی یک جهت است . دشمنی ما با شاه روی جهت دیگر است. اصلاً جهت، جهت واحد نیست. اگر الآن جهت گیری های ما مشخص نشود، فردا که انقلاب ان شاءالله پیروز بشود، همینها می آیند و می گویند: "حاجی انا شریک".
ملت ایران با اکثریتی قاطع با شاه مبارزه می کنند و همه مسلمان هستند. علما و روحانیت هم یک عده قلیلی از آنها هستند، آن وقت شما همه را به یک صف می رانی و می گویی همه در یک صف قرار بگیرند؟ نه، این درست نیست. این اشتباهی است که شما مرتکب می شوید. آن وقت ما دیگر نمی توانیم صف هایمان را جدا بکنیم. از الآن باید صف هایمان جدا بشود. در عین حال که دشمن مشترک داریم، ولی مسائل اعتقادی و اصولی و جهان بینی باید مطرح بشود. و الّا ازمقصد دور خواهیم شد»
منبع:خاطرات آیت الله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحات ۳۱۹ و ۳۲۰ این مطلب تاکنون 1296 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|