سرگذشت یک نامه | استادیوم آزادی که قبل از انقلاب اسلامی از آن به عنوان «ورزشگاه آریامهر» یاد میشد در روزهای ۱۴ و ۱۵ دی ۱۳۵۶ شاهد برگزاری «کنگره حزب رستاخیز» بود. کنگرهای که در پایان کار، جمشید آموزگار را به دبیرکلی حزب تعیین کرد. / روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۱۵ دی 1356، شماره 15505، صفحه اول/ در حاشیه این جلسه و در فرصتی آقای علی غفاری رئیس دفتر وزیر دربار ۴ پاکت جداگانه را برای تحویل به نمایندگان ۴ روزنامه (آیندگان، اطلاعات، رستاخیز و کیهان) جهت چاپ مقاله موجود در آنها به داریوش همایون وزیر اطلاعات و جهانگردی وقت داد. یک برچسب گرد با آرم شاهنشاهی نیز روی پاکت چسبانده شده بود.
4 پاکت حاوی مقالهای بود که در ۴ نسخه تکثیر شده بود. این مقاله در دفتر هویدا وزیر دربار تهیه شده بود. دفتری که رئیس آن فرهاد نیکوخواه نام داشت. ولی مقاله امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» را داشت. نسخه مربوط به روزنامه اطلاعات به آقای علی باستانی، نسخه مربوط به کیهان به آقای امیر طاهری خبرنگار سیاسی روزنامه، و نسخه مربوط به روزنامه رستاخیز به آقای هوشنگ اعلم تحویل گردید. در آن زمان چون داریوش همایون خود با حفظ سمت، مدیریت روزنامه آیندگان را نیز داشت، نامه چهارم را به فرستاده آن روزنامه در کنگره حزب رستاخیز نداد و در کیف همراه خود گذاشت.
روزنامه اطلاعات
پس از آنکه پاکت نامه به آقای حسین بنی احمد سردبیر روزنامه اطلاعات رسید، آن را خواند، پشتش از ترس لرزید و موضوع را به فرهاد مسعودی مدیر موسسه اطلاعات اطلاعات و این دو نفر جداگانه با داریوش همایون، مقامات ارشد ساواک، مقامات وزارت دربار، شخص جمشید آموزگار نخستوزیر و هر کسی دیگری که از دستشان بر میآمد تماس برقرار کردند تا دستور عدم انتشار مقاله را از آنان بگیرند. ولی بی ثمر بود و در نتیجه قبل از چاپ، حسین بنی احمد سردبیر روزنامه از مقام خود استعفا کرد و نام خود را نیز به عنوان سردبیر از شناسنامه روزنامه حذف نمود و مقاله روز 17 دی و در سالروز «کشف حجاب» در صفحه هفت روزنامه (صفحه نظرها و اندیشهها) در کنار آگهی بزرگی راجع به صنایع ماشین سازی تبریز با عنوان ریز چاپ شد.
معالوصف چاپ این مقاله واکنش خشمآلود مردم قم را به همراه آورد. بازار قم و درس مراجع عظام به نشانه اعتراض تعطیل شد و دهها هزار نفر از مردم در مسجد اعظم قم اجتماع و انتشار مقاله توهین آمیز علیه مرجع تقلید زمان خود را محکوم کردند. بسیاری از مردم نیز به سمت بیت مراجع قم راهپیمایی کردند. آنان به کامیونی که حامل روزنامه اطلاعات جهت توزیع در شهر بود، حمله کردند و روزنامههای آن را به آتش کشیدند. در جریان زد و خورد خونینی که روز 19 دی 1356 میان مأموران امنیتی با مردم رخ داد، دهها نفر شهید یا مجروح شدند. دفتر حزب رستاخیز در قم، کلانتریهای این شهر و خودروهای پلیس مورد حمله مردم قرار گرفت. روزنامه اطلاعات تعداد قربانیان را 6 کشته و 9 مجروح اعلام کرد؛ ولی منابع غیر رسمی تعداد تلفات را به مراتب بیشتر اعلام کردند.
حادثه 19 دی باعث شد که رژیم در عکسالعمل به حوادث قم و مهار حرکت مردم، گروهی از شاگردان امام خمینی را به دیگر شهرها تبعید کند. با این تبعیدها امواج نهضت از قم به دیگر نقاط کشور گسترش یافت.
روزنامه رستاخیز
آقای هوشنگ اعلم فرستاده روزنامه رستاخیز پاکت مقاله را پس از آنکه از داریوش همایون دریافت کرد در دفتر روزنامه به آقای دکتر مهدی سمسار (سردبیر) تحویل داد و توصیه اکید داریوش همایون در مورد چاپ مقاله در اولین شما را نیز متذکر شد. سردبیر نیز پس از قرائت نامه، ناگهان چشمانش از حدقه بیرون زد. او تلفنی با هویدا صحبت کرد و ظاهراً هویدا هم که در جریان نامه بود، بر چاپ آن اصرار داشت. اما سردبیر روزنامه رستاخیز جرئت چاپ مقاله را نیافت. شاید از آنجا که این روزنامه ارگان حزبی است که داریوش همایون معاون آن بود، خود را به پشتگرمی وی مصون از مجازات میدید.
روزنامه آیندگان
روزنامه آیندگان که تحت مدیریت داریوش همایون بود، مقاله مورد نظر را سه روز پس از چاپ آن در روزنامه اطلاعات، با عنوان جدید «چهرههای استعمار سرخ و سیاه در ایران» به چاپ رساند. این مقاله، تعدیل مقاله اصلی بود و زهر کمتری داشت. ظاهراً داریوش همایون پس از ارزیابی بازتاب نشر مقاله در روزنامه اطلاعات و مشاهده حوادث پس از آن مقاله را تعدیل کرد و سپس اقدام به چاپ آن نمود.
روزنامه کیهان
امیرطاهری خبرنگار دیپلماتیک روزنامه کیهان پس از دریافت پاکت مقاله از داریوش همایون آن را در دفتر روزنامه به هوشنگ اسدی عضو شورای سردبیری کیهان داد. اسدی پس از مشاهده مقاله، موضوع را بلافاصله به مصطفی مصباح زاده مدیر روزنامه که در آن زمان در محل کار خود حضور نداشت، اطلاع داد. او نیز وقتی از محتوای مقاله با خبر شد، یک شبانهروز در دفترش حضور نیافت تا روز بعد بتواند به بررسی اوضاع بپردازد. روز بعد نیز در تماسی که داریوش همایون با وی داشت، قول داد چاپ شود. اما وی مقاله را با حک و اصلاحاتی که زهر مطلب را بگیرد، و با تغییر تیتر آن با یک روز تاخیر به چاپ رساند. آقای حسین شهیدی نویسنده و استاد علوم ارتباطات میگوید مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در فردای روزی که روزنامه اطلاعات آن را به چاپ رساند، در روزنامههای کیهان وآیندگان نیز چاپ شد. با این توضیح که در تیراژ محدود چاپ شد و سپس مقاله را از صفحه برداشتند و مجدداً روزنامه را به زیر چاپ بردند. حسین شهیدی میگوید: «اگر فردی نسخهای را در کتابخانه یافت که مقاله مورد نظر را نداشت، باید به آرشیوها و کتابخانههای دیگر مراجعه کند و بداند که چاپ آن روزنامه مورد نظر با چاپهای بعدی تفاوتهایی در محتوا و سطح چاپی دارد»
منبع:با استفاده از کتاب: اخگر انفجار، پیشزمینه و پیامد مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، سید فرید قاسمی، انتشارات جهان کتاب، 1399، با تلخیص این مطلب تاکنون 1305 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|