تحلیل سفیر سابق انگلیس در تهران از عملکرد بی بی سی | سيدمجید تفرشی آنتوني پارسونز، سفير بريتانيا در تهران در روز دهم مرداد 1354 در گزارشي انتقادي و محرمانه به لندن درباره عملكرد بي.بي.سي فارسي، ضمن اشاره به پايين بودن مخاطبان اين شبكه نوشت: «من 30 سال است كه درگير مسائل خاورميانهام و ميتوانم صادقانه بگويم كه نه پيشداوري عليه بي.بي.سي دارم و نه ضد اطلاعرساني هستم... من از موضع فوري مصلحتانديشي سياسي به موضوع نگاه نميكنم... بگذاريد 25 سال به عقب برگرديم و به آينده بنگريم، ميتوانيم قسم بخوريم كه در يك دوره 25 ساله، سرويس عربي و فارسي بي.بي.سي كساني را كه در اين دوره دولتهاي آلترناتيو طرفدار غرب در خاورميانه تشكيل داده و يا بخشي از آن حاكميت شدهاند، تحتتأثير خود قرار داده است... واقعيت اين است كه در اين دوره، رژيمهاي پوشالي و چينش كنوني خاورميانه در دوره پس از جنگ جهاني دوم خودكامهتر و مستبدتر از رژيمهاي قبلي هستند.»
پارسونز در اين نامه كم سابقه كه با اعتراض شديد مقامات لندن روبهرو شد، با اعتراف به دخالت بي.بي.سي در امور كشورهاي خاورميانه و تحتتأثير قرار دادن دولتهاي اين منطقه، تصريح كرد كه نتيجه اين مداخلة بريتانيا و بي.بي.سي، روي كار آمدن دولتهايي بدتر از قبل بوده است.
به هنگام آغاز انقلاب اسلامي در ايران، بي.بي.سي ابتدا سعي در كمرنگ نشان دادن اين نهضت داشت، ولي به مرور و با اوجگيري انقلاب، اين رسانه نيز ناگزير به انعكاس رويدادها و خواستههاي انقلابيون و رهبران آنان شد. تا زمان انتشار اسناد محرمانه مربوط به سالهاي 1978 به بعد دقيقاً نميتوان درباره نقش بي.بي.سي در رويدادهاي آن هنگام ايران قضاوت كرد و نميتوان به ادعاهاي بيپايه و مدرك مبتني بر تئوري توطئه مرسوم در بين برخي از ايرانيان در اين باره توجه كرد. با وجود اين، «تيم له ولين» خبرنگار سرويس جهاني بي.بي.سي در ايران در ماههاي منتهي به انقلاب اسلامي، در گفتگو با نگارنده، اين ادعا كه در انقلاب بي.بي.سي نقش يك محرك و مهيج را داشت رد كرد و گفت: من خود به دلايل مواضع پيشرويي كه داشتم، براي اجراي سياست رسمي لندن مبني بر عدم انتقاد از حكومت پهلوي و به خطر نينداختن مناسبات دوجانبه، از سوي بي.بي.سي تحت فشار بودم.
اگرچه بررسي وضعيت سرويس جهاني بي.بي.سي در سالهاي پس از انقلاب اسلامي نيازمند زمان و مجال ديگري است، ولي ذكر چند نكته گذرا ولي قابل تأمل در اين باره ضروري است:
در سالهاي پس از انقلاب، بي.بي.سي فارسي به دلايل مختلف مأمني براي فعاليت افرادي شده بود كه با حكومت پس از انقلاب سر ناسازگاري داشتند و حتي به شكلي فعال و منظم در سازمانهاي سياسي و شبهنظامي عضو يا هوادار آنها بودهاند. اقدامي كه به هر صورت در تضاد آشكار با همه منشورهاي قديم و كنوني بي.بي.سي و ادعاي بيطرفي و عدم جانبداري آن شبكه است.
در دهه 1980 با توجه به تحولات رسانهاي و ظهور شبكههايي چون سي.ان.ان، سرويس جهاني بي.بي.سي و به تبع آن بخش فارسي تا حد زيادي در رقابت با شبكههاي بينالمللي چون صداي امريكا و حتي سي.ان.ان، از نخبهگرايي چه در مورد كاركنان خود و چه در مورد محتوا و كيفيت برنامهسازي براي مخاطبان دست كشيد و به توليد برنامههاي لايت و عامهپسند روي آورد.
در دهههاي 1990 و با گسترش اينترنت، سرويس جهاني بي.بي.سي نيز به بخش آنلاين و اينترنتي مجهز شد و سرويس فارسي آن رسانه نيز از راهي جديد به ارتباطگيري با مخاطبان فرامرزي خود پرداخت.
سياست پيروي از منويات وزارت امور خارجه بريتانيا تا جايي براي سرويس جهاني بي.بي.سي پيش رفت كه اين شبكه در اوج مشكلات اداري و مالي و در ميانه خانه تكاني و كم كردن برنامهها و بخشهاي مختلف خود ناگهان در اكتبر 2006، با چراغ سبز وزارت امور خارجه پارلمان آن كشور، تأسيس شبكه تلويزيوني فارسي زبان (يا چنان كه خود ميگويند پي.تي.وي) را در سال 2008 اعلام كرد.
«نايجل چپمن» رئيس سرويس جهاني بي.بي.سي در نشست 6 تیر 1386 كميسيون روابط خارجي مجلس عوام بريتانيا، ضمن اشاره به مشكلات مالي و لزوم تعطيلي يا كاهش شماري از برنامههاي اين شبكه، به صراحت از تأسيس تلويزيون فارسي زبان بي.بي.سي به عنوان «بالاترين اولويت در برنامه پيشنهادي به وزارت امور خارجه كه داراي پروندهاي بسيار قوي است ياد كرد.
در سالهاي اخير، برنامه بازنگري جدي بريتانيا در بحث ديپلماسي عمومي صورت گرفت و از حمايت پارلمان آن كشور نيز برخوردار شد. براي نمونه در اين باره ميتوان به فعال شدن مجلس عوام بريتانيا در بحث ديپلماسي عمومي و لزوم تحول رسانهها در اين مورد، حمايت از چند طرح تحقيقاتي درباره ابعاد مختلف سرويس جهاني و برگزاري همايش بزرگ دو روزه در دسامبر سال گذشته در دانشگاه لندن به مناسبت هفتاد و پنجمين سال تأسيس سرويس جهاني بي.بي.سي اشاره كرد.
سخنرانان متعدد اين همايش، طي دو روز، بحثهاي گوناگوني مطرح كردند ولي بيتالغزل اكثر مباحث آنان جا انداختن، استقلال رأي، بيطرفي و تعادل رسانهاي سرويس جهاني بي.بي.سي بود. در برخي نوشتهها و مصاحبههاي مربوط به بي.بي.سي چنين عنوان شده كه دخالت وزارت امور خارجه بريتانيا در بخش فارسي محدود به دورههايي خاص مانند شهريور 1320، ملي شدن صنعت نفت يا پس از 11 سپتامبر 2001 بوده است و هيچ دخالتي از بالا در نحوه كار تهيهكنندگان اين شبكه وجود ندارد. اين ديدگاه و به فرض صحت، از آنجا ناشي ميشود كه عدهاي به نادرست چنين ميپندارند كه همه كاركنان رده پايين و بالاي سرويس جهاني و بخش فارسي آن موظف به نوكري روزمره و اطاعت مداوم از دستورات مقامات بالاي اداري و سياسي هستند و اساساً سرويس جهاني و وزارت امور خارجه نيازي به چنين اقدامي دارند.
در اسنادي كه سال گذشته در آرشيو ملي بريتانيا آزاد اما هنوز منتشر نشده، گزارشي درباره بريفينگ اعضاي وزارت امور خارجه بريتانيا توسط كاركنان بخش فارسي، از جمله جلسه توجيهي يكي از كاركنان تازهكار بخش فارسي درباره جشن هنر شيراز در سال 1356 وجود دارد.
از سوي ديگر، تجربه موجود دست كم در بخش فارسي نشان داده كه برنامهسازان، بيش و كم در انجام كار خود آزادند. ولي آنهايي كه هماهنگ با سيستم مركزي عمل نميكنند به مرور با انتقاد مديران خود مواجه و منزوي ميشوند، به ندرت و با تأخير ارتقاي درجه مييابند و در نهايت با شرايطي مواجه ميشوند كه يا بايد بيسر و صدا به كار خود به عنوان كارمند دونپايه، تحت مديريت افراد كمسابقهاي كه داراي دانش و تجربه كمتري هستند، به كار خود ادامه دهند و يا مانند شماري ديگر عطاي بي.بي.سي را به لقاي آن ببخشند.
پايين آمدن تدريجي سطح كيفي و دانش عمومي تصميمگيرندگان بخش فارسي بي.بي.سي و عدم علاقه آنان به ارجاع مشاغل كليدي به افراد داراي استقلال رأي موجب شده تا عمدتاً افرادي خارج از كاركنان رسمي براي اين شبكه به خصوص در بخش تلويزيون آن استخدام شوند. اين افراد با حداقل قابليتهاي فني، قاقد خصوصيات خلاق و اصول غيرقابل انعطاف حرفهاي رسانهاي هستند. اين عده در واقع بار اصلي بخشهاي سهگانه بي.بي.سي فارسي (راديو، آنلاين و تلويزيون) را بر دوش دارند، بدون آنكه در محتوا، سمت و سو و تصميمگيريهاي عمده آن تأثيرگذار باشند.
اصرار بر استخدام افراد «اهل» و «تأييد» شده در جريان عضوگيري براي تلويزيون فارسي بي.بي.سي تا جايي پيش رفته است كه در استخدام افراد موردنظر در مشاغل بالاي اديتوريال، نه تنها شرط اوليه آگاهي از امور تصويري و تلويزيوني حذف شده است، بلكه شبكه پذيرفته است كه به جاي استخدام افراد واجد شرايط، افراد موردنظر خود را گزينش كند و تمام آموزشهاي مربوطه را از صرف به آنان بدهد.
عدم دانش كافي تعدادي از مسئولان و گردانندگان بخش فارسي در عمل موجب آن شده است كه اين شبكه بيش از پيش نيازمند شبكه مادر و بي.بي.سي اصلي انگليسي زبان شود و همانند دوران اوليه راديو بي.بي.سي، بخش فارسي حتي درباره مسائل مربوط به ايران، اسلام و خاورميانه همانند دارالترجمه عمل كرده است و بازتاب نوشتههاي گزارشگران انگليسي زبان، بيش از پيش از استقلالرأي و عمل خود كاسته است.
مسئولان وزارت امور خارجه بريتانيا و سرويس جهاني بي.بي.سي سالهاست به اين نتيجه رسيدهاند كه چرخ تبليغات راهبردي و ديپلماسي عمومي آن كشور با دروغپراكني مستقيم و مداوم نميچرخد. از اين روي بي.بي.سي نيازي به دروغگويي مداوم ندارد. اين شبكه سالهاست كه در پي جلب اعتماد مخاطب از طريق ارائه گزارشهاي درست، به ارائه تصاوير غلط و ناكامل به مخاطبان خارجي در مواقع خاص مبادرت ميورزد. به بيان ديگر، سرويس جهاني بي.بي.سي براي جا انداختن گزارشها و اخبار خود و القاي موارد لازم در موقع ضروري در بين مخاطبان خارجي، نخست بايد در آنها اين باور را ايجاد كند كه رسانهاي راستگو و بيطرف است.
در اين زمينه بحث تاريخنويسان رسمي بي.بي.سي از جمله واكر درباره تقابل ادعاي مخالفان بي.بي.سي درباره «يك آسمان دروغ بودن» برنامههاي اين شبكه در مقابل سياست «يك آسمان آزادي» آنان بياساس مينمايد، زيرا سرويس جهاني بي.بي.سي نه كاملاً آزاد و نه سراسر دروغ. بلكه اگر قرار بر اعمال سياست بريتانيا و تأمين منافع درازمدت اين كشور باشد، اين خواسته با دروغگويي سيستماتيك و خلاف واقع كه به سلب اعتماد مخاطب منجر شود تأمين نخواهد گشت.
در واقع بحث ديپلماسي عمومي بريتانيا، بحث سياست هماهنگ نهادهاي مختلف براي اهداف گوناگون راهبردي و درازمدت است. در اين مسير نبايد متوقع بود كه لحظه به لحظه فعاليتهاي كوتاهمدت و روزمره نهادهايي همانند سرويس جهاني بي.بي.سي و يا بريتيش كانسل، منطبق بر سياستهاي اعلام شده دولتي بنمايد، بلكه رسيدن به هدف نهايي و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرزهاي بريتانيا در ميانمدت و درازمدت است كه بايد از هر طريقي ولو دادن امتياز و تحمل ضررهاي كوتاهمدت حاصل شود. به گفته نيكلاس كال، كارشناس مطرح تاريخ ديپلماسي عمومي، يكي از مشكلاتي كه در اين راه گريبانگير سرويس جهاني بي.بي.سي است، عدم امكان رهايي از خاطره ناخوشايند مخاطبان از گذشته نه چندان قابل دفاع اين شبكه و صرفاً پرداختن به آيندهاي پرزرق و برق و ظاهراً اميدواركننده است.
منبع:«ايران و استعمار انگليس»، مجموعه سخنرانيها، ميزگرد و مقالات، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1387، برگرفته از مقاله: دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران، مطالعه موردي بخش فارسي سرويس جهاني بي.بي.سی این مطلب تاکنون 1516 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|