روایت آمریکایی از یک تعرض |
تعرض نظامی آمریکا به خاک ایران و پیادهکردن قوا در صحرای طبس، در 5 اردیبهشت 1359 و دو روز پس از آن اتفاق افتاد که سرلشکر باقری فرمانده نیروی هوایی ایران به سیستم دفاع هوایی مستقر در برخی فرودگاههای استراتژیک مانند شیراز و مشهد و قم دستور تخلیه فرودگاهها از وجود تسلیحات هوایی را داد. حتی به خدمه ضد هوایی مشهد مرخصی فوقالعاده داده شد. رادار بابلسر هم که از یک هفته پیش خراب شده بود، هنوز تعمیر نشده بود.
با این اطمینان صبح روز سوم اردیبهشت 1359، پرواز سه فروند هواپیمای هرکولس سی – 130 آمریکایی از پایگاه «رامشتاین» در آلمان به منطقه خاورمیانه آغاز شد. هواپیماها از طریق آسمان یونان تحت عنوان «پرواز خدمات بهداشتی» وارد حریم مصر شدند و در فرودگاهی در غرب قاهره فرود آمدند. این هواپیماها پس از سوختگیری عصر همان روز به سوی پایگاه «قنا» در 400 کیلومتری جنوب قاهره پرواز کردند و به دو هواپیمای هرکولس سی – 130 آمریکایی دیگر که در همین پایگاه منتظر بودند پیوستند.
ظهر روز 4 اردیبهشت 6 فروند سی – 130 آمریکایی پایگاه «قنا» را با استفاده از آسمان عربستان به سوی پایگاه نظامی«المصیره» در سلطان نشین عمان ترک کردند. در این شش هواپیما علاوه بر نظامیان آمریکایی پهل نفر از دانشجویان دوره افسری و افسران ایرانی که به هنگام سرنگونی رژیم شاه در آمریکا به سر میبردند حضور داشتند.
در ساعات پایانی روز 4 اردیبهشت 1359 تعداد 6 فروند هواپیمای سی – 130 از فرودگاه المصیره و 8 فروند بالگرد نظامی از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتس به سوی مرزهای جنوبی ایران به پرواز درآمدند. آنها هنگامی که عرض دریای عمان را طی کرده و به آسمان چابهار ایران رسیدند، هوا تاریک شده بود. یک ساعت از پرواز گذشته بود که یکی از 8 فروند بالگرد در منطقهای برفراز کرمان دچار نقص فنی شدو مجبور شد در منطقهای کویری فرود آید. یک بالگرد دیگر در همان نقطه فرود آمد تا سرنشینان بالگرد خراب شده را با خود ببرد. بالگرد اول در همان نقطه زمینگیر شد و قابل حرکت نبود.
ناامیدی از ادامه ماموریت زمانی پدیدار شد که بالگرد دیگری در طوفان شن گرفتار آمد و ناچار به دور زدن و بازگشت به طرف ناو نیمیتس گردید، اما به دلیل تمام شدن سوخت بر فراز آبهای خلیج فارس در دریا سقوط کرد. بقیه بالگردها تا قبل از رسیدن عقربههای ساعت به 1 بامداد (بامداد روز 5 اردیبهشت 1359) به صحرای کویری طبس رسیدند. پیش از آنها هواپیماهای هرکولس در حد فاصل 30/23 تا 1 بامداد به این مقصد رسیده بودند.
هفته نامه «تایم» چاپ آمریکا در گزارشی از مرحله اول عملیات مینویسد:
«....یکی از جوانب فکاهی عملیات این است که هواپیماهای سی – 130 دقیقاً به مقصدی میرفتند که خود ایرانیها نیز قبلاً از مورد استفاده قرار گرفتن آن محل توسط نیروهای آمریکایی بیم داشتند. این نقشه از محمود جعفریان متخصص ضد شورش رژیم شاه که بعد از انقلاب اعدام شد، به دست آمده بود. دقیقاً او هنگامی که مشغول سوزاندن این نقشه بود به وسیله نیروهای انقلاب دستگیر شد. جعفریان اقرار کرد که این باندها به وسیله سازمان سیا به طور مخفی و با موافقت مستقیم شاه برای استفادههای احتمالی در مواقع ضروری ساخته شده است. پس از کشف این نقشه، نیروی هوایی ایران تصمیم به تخریب آنها گرفت. زیرا وجود دستگاههای مخفی جهت راهنمایی و فرود هواپیماهای آمریکایی را در آن محل محتمل میدانست. ولی اغتشاش در دستگاه دولتی ایران به حدی بود که در این باره هیچ اقدامی صورت نگرفت. برای مثال در جواب یکی از افسران ارتش ایران که علت عدم تخریب را جویا شده و با تاکید فراوان خواستار به اجرا گذاشتن تصمیم متخذه میشود، فرمانده او چنین میگوید: «آمریکاییها قطعاً از کشف این محل اطلاع حاصل کردهاند و به همین دلیل حتماً از آن استفاده نخواهند کرد....»(*)
هواپیماهای جاسوسی آمریکا موسوم به آواکس که در دو پایگاه نظامی در مصر و ترکیه مستقر بودند، در خدمت اطلاعاتی هواپیماها و بالگردهای آمریکایی بودند. آواکسها تنها وظیفه کنترل حرکات احتمالی دشمن را برعهده ندارند، بلکه ارتباط مخابراتی میان حوزه عملیات و اتاق سری پنتاگون از یک سو، و تماس واحدهای مختلف درگیر در عملیات، یعنی سی – 130، بالگردها، ناو هواپیمابر نیمیتس و سایر وسایل نقلیه هوایی درحال پرواز را از سوی دیگر تامین میکند. تمام آنچه در آسمان ایران رخ میداد به فاصله 8 هزار مایلی به روسای پنتاگون نیز مخابره میشد. حتی خود کارتر هم در صورت تمایل میتوانست از طریق این پل مخابراتی مستقیماً با سرهنگ «چارلز بک ویت» در کویر طبس تماس بگیرد.
هواپیماها و بالگردها منهای دو فروند آنها در هحرای طبس در منطقهای که حداکثر چندصد متر از یکدیگر فاصله داشتند به زمین نشستند. مشکل بعدی پدیدارشدن یک اتوبوس مسافری بود که در تاریکی شب مسیر مشهد به یزد را طی میکردند. این اتوبوس و سرنشینانش یک تهدید بالقوه برای نظامیان آمریکایی بودند. به همین دلیل پس از نزدیک شدن، به محاصره نظامیان درآمده و مسافرانش تخلیه شده و ماموران ایرانی این عملیات، آنها را تحت کنترل گرفتند.
مشکل جدید، سومین بالگردی بود که در فرودگاه طبس خراب شده و قادر به روشن شدن مجدد نبود. به این ترتیب از مجموع 8 فروند بالگرد تنها 5 مورد آن قادر به عملیان بود که ظاهراً کفاف نمیداد. در نتیجه اندکی پس از ساعت 20/1 بامداد روز 5 اردیبهشت 1359 ژنراب «بکویت» فرمانده عملیات آمریکاییها در طبس پس از مشورت با جیمیکارتر رئیس جمهوری آمریکا تصمیم به لغو عملیات و بازگشت را گرفت. اما غائله به همینجا خاتمه نیافت. یک نفتکش ایرانی که آرام به سمت صحرای طبس در حرکت بود به دلیل عدم توجه به ایست نظامیان هدف تیراندازی آنان قرار گرفت و به آتش کشیده شد. نظامیان که چارهای جز فرار در خود نمیدیدند، عملیات فرار برای خروج از کشور را آغاز کردند. در ساعت 15/2 بامداد روز 5 اردیبهشت و در حالی که تنها سه ساعت به روشنشدن هوا باقی مانده بود، یکی از 5 بالگرد موجود بعد از سوختگیری از هواپیمای هرکولس حامل سوخت و در حین تلاش برای بلند شدن ناگهان قسمت عقب آن به بدنه هواپیما اصابت کرد و در یک چشم به هم زدن جهنمی از آتش فضا را روشن کرد. 5 نفر از سرنشینان هواپیما و سه نفر از سرنشینان بالگرد سوختند و به زغال تبدیل شدند و 4 نفر دیگر هم که دچار سوختگی شده بودند در معرکه رها شدند. سایر بالگردها نیز که در آنها بسیاری از اسناد سری راجع به نقشه عملیات و عوامل داخلی اجرای این نقشه وجود داشت، در صحرا رها شدند و در ساعت 4 صبح به وقت تهران تنها هواپیمای هرکولس باقیمانده فرودگاه طبس را به سمت مرزهای جنوبی کشور ترک کردند. مسافران اتوبوس نیز در همین لحظه آزاد شدند
ساعتی بعد ستاد مشترک آمریکا خبر داد که باقیمانده گروه عملیات موسوم به «دلتا» از فضای ایران خارج شدند. تصمیمات لازم دربارۀ تماس با متحدین آمریکا و رهبران کنگره و خانوادههای گروگانها گرفته شد، ولی مهمترین کار، یعنی چگونگی اعلام این خبر به ملت آمریکا باقی مانده بود. کارتر در اوج استیصال از دوست قدیمی خود ونس که از ابتدا مخالف این عملیات بود خواست که پیشنویس پیام او را به ملت آمریکا تهیه کند. کارتر سپس به جودی پاول منشی مطبوعاتی خود گفت نسخهای از نطق «جان اف کندی» را پس از شکست حمله به خلیج خوکها در کوبا بیاورد تا در تهیه پیام او پس از این شکست مورد استفاده قرار گیرد.
حمله به خلیج خوکها در ساحل کوبا(فروردین 1340) نیز مانند حمله به طبس، تجاوزگرانه، غافلگیرانه و منجر به شکستی فضاحتبار بود.
پینوشت:
* «تایم»، 5 مه 1979
برگرفته از کتاب: هدف، تهران، جولیتوکیهزا، نشرنو، 1361، 28 تا 48
این مطلب تاکنون 2190 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|