کوچک خان به روایت بیگانگان | کشیش چارلز ماری، مبلغ مسیحی مقیم رشت، کوچک خان را یک قهرمان واقعی میدانست. او می گفت: « میخواهم کلامی دربارة ميرزا کوچکخان بگویم. به اعتقاد من او انسانی باوجدان، وطنپرستی صادق، و مردی با صفات پسندیدة بسیار است. او سعی داشت رشوه، غارت، شورش، و بسیاری از چیزهای دیگری را که از صفات قوای مسلح در ایران بود ریشهکن کند، و قوای خود را منظم و تابع قانون نگاه داشت. همچنین جان و مال اشخاصی که نمیجنگیدند از دست او در امان بود. بعد از نبرد منجیل شایعات فراوانی بر سر زبانها افتاد که کوچکخان به عبث بودنِ جنگ پی برده و تلاش میکند تا همقطارانش را از جنگیدن باز دارد، ولی کسی به حرفش گوش نمیکند. طرفدارانش او را بیشتر نه به خاطر تهور و تواناییاش در جنگ، بلکه به خاطر مهربانیش، عشقش، صداقت بیشائبهاش، دغدغهاش برای رفاه و سعادت کشور، عدالتش و حقیقتجوییاش تحسین میکنند. چندین افسر انگلیسی را دیدهام که این مرد را تحسین میکنند و برایش احترام قایلند، و شخصاً احساس میکنم که اگر خودش به تنهایی فرماندهی جنگلیها را بر عهده داشت، این همه تلفات و صدماتی که به جان، مال، تجارت، و زراعت مردم وارد شده است، و به اعتقاد من همهاش تقصیر حاجی احمدِ بیخرد* و متعصب است، وارد نمیشد.»
فرانسیس وایت، دبیر سفارت آمریکا، نیز یکی دیگر از آمریکاییهایی بود که کوچکخان را تحسین میکرد. وایت دربارة کوچک خان نوشته است: «کوچکخان، بنا به عقیدة عموم، مردی فرهیخته است، و شدیداً با چیزی که بدرستی اقدامات تحکمآمیز انگلیس در ایران میداند مخالفت میکند. او عضو حزبی موسوم به دموکرات، و مردی صادق و وطنپرست به نظر میرسد که شخصیت باصلابتی دارد.» حتی در میان انگلیسیها هم کسانی بودند که کوچکخان را تحسین میکردند، از جمله ماژور ام. اچ. دانوهو: «کوچک خان یک ایرانی فرهیخته و آدابدان، با شجاعت، پر جذبه و با صلابت است. علاوه بر این، او بخوبی با نهادهای سیاسی اروپا و علم مملکتداری غرب آشناست. او که تجسم «ایران جوان» مبارز است، خود را پیامبر اصلاحات میداند. او که دکترینِ ملیگرایی ایرانی در عامترین معنایش را تبلیغ میکند، اعلام کرده که دشمن سرسخت و آشتیناپذیر حکومت ظالمانه در داخل و مداخلة قدرتها از خارج کشور است. قوای تحت فرمانش، که اونیفورم خاص خود را دارند، خیلی سریع افزایش یافت و طولی نکشید که کوچکخان بقدری قدرت یافت که توانست از فرامین تهران و دولت ضعیفش سرپیچی کند. جنگلیها، یعنی پیروان کوچکخان، با آموزشهایی که دیدند، خیلی زود در نبرد سنگرها زبده شدند. آنها با انتخاب یک موضع دفاعی خوب، سنگرهایی در طول جادة منجیل به رشت آماده کردند، و پیشقراولان جنگلی سرپلِ منجیل را در کنترل خود گرفتند. ...کوچکخان، آنطور که ایرانیها میگویند، مردِ صادقی بود، که احتمالاً شور وطنپرستی هم در وجودش داشت؛ او درب ورود به خزر را بست، و تابلوی «ورود انگليسيها مطلقاً ممنوع» را روی آن چسباند.»
سایکس (فرمانده قوای انگلیسی در جنوب ایران) به زحمت میتواند خصومتش را با کوچکخان پنهان سازد، و مدعی است که کوچکخان ابتدا خدمتکار و مأمور سپهدار بود، و در تابستان 1909 در رأسِ صد جنگجو سپهدار را در حرکتش به سوی تهران همراهی کرد. سایکس پس از تحقیر کوچکخان و نهضتش اضافه میکند: «کوچکخان را قهرمان ایران میدانستند. ملت ایران، آلمانيها، و تُرکها حامیاش بودند، و اگر به سوی تهران حرکت میکرد، این شهر مثل سیبِ رسیده به جلوی پایش میافتاد؛ ولی او و یارانش همت لازم برای این کار را نداشتند، و وقتی هم که نهایتاً تصمیم به چنین کاری گرفتند، دیگر خیلی دیر شده بود.»
دنسترویل (از فرماندهان قوای انگلیسی در ایران) حتی خصومت بیشتری به کوچکخان نشان میدهد و ایدئولوژی او را یک مشت «حرفهای پیشپا افتادة ملالآور» میخواند. او پس از قابل اعتنا ندانستن ایدئولوژی جنگلیها، کلِّ نهضتش را آلتی در دست آلمان و ترکیه معرفی میکند. دنسترویل میگوید که جنگلیها 5 هزار مرد مسلح داشتند، و سلاحهایشان را بیشتر از سپاهیان روس که در حال خروج از ایران بودند میگرفتند. ولی تواناییهای جنگیشان به مراتب محدودتر بود. دنسترویل همچنین مینویسد: «میرزا کوچکخان با قوة قهریه کنترل تمام گیلان را به دست گرفته بود، که هفتاد مایلِ آخر جادة ما هم در آن قرار داشت، و چنان سیاست ضد بیگانهای داشت که بیم آن میرفت هر مرد سفیدپوستی را که سر راهش سبز شود از دمِ تیغ بگذراند، و حالا به همراهی بلشویکها بندر انزلی را نیز به دست گرفته بود، یعنی تنها بندر حاشیه خزر که میتوانستیم برای شروع عملیات به آن امید داشته باشیم.» دنسترویل در نامهای به تاريخ 5 مه 1918 دربارة کوچکخان مینویسد: «من مایلم که شخصاً با کوچک خان ملاقات و دربارة مسایل با او صحبت کنم، ولی مشاورانش هر کاری میکنند که مانع از ملاقات ما شوند ....»
* منظور حاج احمد كسمائي است.منبع:محمدقلي مجد ، انگليس و اشغال ايران در جنگ جهاني اول ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار 1390 این مطلب تاکنون 3379 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|