اسنادي از «لاينز» |
تاريخ ملتها آكنده از حوادث و رخدادهايي است كه با مسئله استعمار و استثمار و زيادخواهي برخي دولتها نسبت به ساير دول و ملتهاي آنان روبرو بوده است. دولتهاي افزونطلب و حريص براي دستيابي به اميال و آرزوهاي بيحد و حصر خود به انواع حيلههاي شيطاني و راهكارهاي توأم با مكر و فريب متوسل ميشدهاند. به تدريج اين دولتها روشهاي سنتي خود را به طريقي نو نموده و سعي كرد. از روشهاي به ظاهر مسالمتآميزتر و به اصطلاح نرمافزاريتر استفاده كنند. اما در اصل موضوع كه غارت سرمايههاي معنوي و مادي كشورها بود فرق چنداني وجود نداشت و يكي از اهرمهاي قوي و كارآمد كه همواره مدنظر استعمارگران بوده و هست، مسئله ايجاد سازمانهاي به ظاهر خيريه و اجتماعي است كه هم قدرت بسيج افراد را دارا هستند و هم بوسيله آنها ميتوان اهداف سياسي و استعماري را در پس پردة شعارهاي بشردوستانه و محبتآميز پنهان نمود. شعارهايي كه غالباً پيرامون نوعدوستي، كمك به ديگري، خدمت و كمكرساني به نيازمندان، دوست داشتن همديگر، خدمت به ديگري و ديگري را از خود مهمتر دانستن و امثالهم دور ميزند. اين شعارها هم در طول تاريخ استثمار ملتها، دچار تحول ظاهري شدهاند. در اين راستا پرواضح است كه ساز و كار و عوامل اجرايي آن نيز بايستي متناسب با نوع شعارها و اهداف پنهاني و اصلي، دچار تغيير و به اصطلاح توسعه و پيشرفت كردند. اگر در دهههاي قبل با ساز و كار آباداني و اصلاح سيستم سياسي حكومتها و يا برقراري دموكراسي و پيشرفتهاي علمي و بهداشتي و غيره، در پوشش اعزام ميسيونرهاي مذهبي و بهداشتي و به طور گسترده و منطقهبندي شده با عوامل اجرايي محدود و عمدتاً خارجي و به طور مستقيم اين هدف دنبال ميشد، در عصر جديد و دوران طلايي استعمار نرمافزاري، شاهد ايجاد سازمانهاي گسترده بينالمللي با مديريت قوي و برخوردار از ساختارهاي طراحي شده حزب گونه با كليد قوانين و آئيننامههاي اجرايي و عملياتي لازم و سيستم عضوگيري از داخل و واگذاري مديريتهاي مياني و مستقيم به خود عوامل تربيت شده داخل و تنها نظارت و اعمال مديريت كلان از طريق مركزيت عالي جهاني بر اين احزاب به ظاهر غيرسياسي تحت عنوان بنگاههاي خيريه و مؤسسات اجتماعي هستيم.
اين مؤسسات اجتماعي كه بيشتر با نام كلوپ و يا باشگاه در كشورهاي هدف ايجاد و سازماندهي ميشدند، همگي از مادري متولد شدند كه چند دهه قبل از دل يك سازمان تخصصي و صنفي به نام فراماسونري (بنايان آزاد) بيرون آمد. اين سازمان كه در ابتدا از صاحبان حِرَف و اعضاي صنوف خاصي تشكيل شده بود و بيشتر به صورت پنهان و يا نيمه علني فعاليت ميكرد و مقاصد خاص صنفي را دنبال مينمود، ابزار خوبي براي پيشبرد مقاصد سياسي و استعماري دولتمردان كشورهاي استعماري انگليس و بعد آمريكا قرار گرفت و آنها با بهرهگيري از ساختار و نوع سيستم عضوگيري و برخي ويژگيهاي پنهان كاري كه لازمه كار شبه جاسوسي و نفوذ در ساير جوامع به طور دلخواه بود، اين سازمان را به عنوان مدل مناسب برگزيدند و در طول زمان با ايجاد تغيرات لازم آن را به يك سازمان گسترده سياسي كه در اكثر كشورهاي هدف داراي عضو بوده و اكثر اين اعضا از ميان دولتمردان و رجال سياسي و تأثيرگذار انتخاب ميشدند تبديل كرد تا با پيوستگي به سازمان مركزي اهداف از پيش تعيين شده را عملياتي نموده و به طور مستمر منافع و مطامع اربابان خود را به شكلي دقيق و كامل برآورده نمايند. اين ساختار و تشكيلات تا چند دهه جوابگو بود. ولي با توسعه جوامع از جهات مختلف و بويژه مسئله اطلاعرساني و رشد و توسعه ابزارهاي خبري و مسئله گستردگي رسانهها و تا حدودي بلوغ فكري جوامع تحت استعمار اين كشورها، ديگر سيستم قبلي جوابگو نبود و بايستي سازمانهاي جديد كه بتوانند همين اهداف را در قالبهاي جديد و با شكلي مردمي و برخوردار از شعارهاي زيبا و فريبنده و عام پيگيري كنند، بنيان نهاده شوند. يكي از اين سازمانها كه از حيث گستردگي و تنوع از همه اسلاف خود، جلوتر بود و با شعاري ساده و عاميانهتر پا به عرصه وجود نهاد، «لاينز» بود. لاينز ابتدا داراي يك فعاليت محلي و خصوصي در داخل آمريكا بود و در سال 1917 ميلادي به علت مختصات نيكوكاري و نوعدوستي آن كه ضمناً توجه عده زيادي از خارجيان را جلب كرده بود، به صورت اتحاديه بينالمللي درآمد. هدفهاي آن به ظاهر غيرسياسي و محدود به خدمت به افراد جامعه و در رشتههاي مختلف و ايجاد دوستي و اتحاد بين اعضاء بود.
معهذا عبارت پشتيباني از اصول حكومتهاي صالح و تقويت افراد شايسته كه جزء هدفهاي لاينز در اساسنامه ميباشد، جلب نظر ميكند زيرا سازماني كه جنبه غيرسياسي دارد بايد همواره مطيع قانون و پشتيبان دولت خود باشد و هدفي را دنبال نكند كه براي اجراي آن ناچار از تلاش براي تشخيص اصول حكومتهاي صالح و يا افراد شايسته گردد چه اين امر كاملاً سياسي است.
در زير، مطابق با سند منتشره به ذكر آمار اين سازمان در سال 1347 پرداخته شده است:
«تعداد مناطق 145 در هفتاد كشور، تعداد باشگاهها، 22000 و تعداد اعضاي آن 860000 نفر ميباشد. امور لاينز بينالمللي زير نظر يك هيئت مديره است. تشكيلات كشورهاي كم وسعت از نظر لاينز بينالمللي به يك و كشورهاي وسيعتر به چند منطقه تقسيم ميشوند. هر منطقه به چند ناحيه و هر ناحيه به چند حوزه و هر حوزه به چند باشگاه تقسيم ميشود. باشگاهها كوچكترين واحد تشكيلاتي لاينز هستند و ديدار و اجتماع منظم اعضا در جلسات ماهيانه باشگاهها صورت ميگيرد. بديهي است هيئتهاي مديره باشگاهها و مناطق در موارد لزوم جلسات جداگانه دارند و كنگره ساليانه مناطق هر كشور در همان مملكت و كنگره اتحاديه لاينز در هر سال (معمولاً در آمريكا) تشكيل ميشود. نشريات اتحاديه بينالمللي لاينز داراي يك نشريه ماهانه به نام (لاين) است و به جاي آن كه هر منطقه به مسئوليت خود و مستقلاً داراي مجله جداگانه باشد روش غيرمعمول اختيار شده است. به اين شرح كه كليه مجلات لاينز در سراسر جهان اگر با اجازه هيئت مديره منتشر شده باشد اركان رسمي اتحاديه لاينز بينالمللي محسوب ميشود. اين مجله «شيرنامه» نام دارد. شماره 354 از طرف لاينز بينالمللي براي مجموع تشكيلات لاينز در ايران اختصاص داده شده و معمولاً بايستي تحت عنوان يك منطقه فعاليت كنند. ولي به علت وسعت كشور كه امكان تماس اعضا و اداره باشگاهها را در يك سطح وسيع مشكل ميسازد ايران از نظر تشكيلات لاينز به سه منطقه الف، ب و ث تقسيم شده كه هر سه منطقه تحت همان شماره 354 ثبت و به شرح زير تقسيم شدهاند:
1ـ منطقه 354 الف شامل: تهران، آذربايجان شرقي و غربي، گيلان، گرگان مازنداران، كرمانشاهان و قصر شيرين، خرمآباد، سنندج، بروجرد و خراسان.
2ـ منطقه 354 ب شامل: اصفهان، كرمان و زاهدان.
3ـ منطقه 354 ث شامل: شيراز و اهواز. تعداد اعضاي 354 الف:1884 نفر و تعداد باشگاههاي آن به 72 عدد ميباشد. رئيس منطقه 354 الف، دكتر اسماعيل اردلان ميباشد. تعداد اعضاي 354 ب، 766 نفر و رئيس منطقه آقاي دكتر نواب ميباشد. منطقه 354 ث، تعداد اعضاي آن 868 نفر و رئيس منطقه هم آقاي مهندس خسرو هدايت قائم مقام مدير عامل شركت نفت ميباشد. جمع كل اعضاي سه منطقه، 3518 نفر بوده و در ضمن رياست هر سه منطقه به عهده شيرمرد مهندس شريف امامي است. شيرمرد محمد دري دبير كل لاينز ايران است.»
با عنايت به آمار ذكر شده گستردگي در حوزه جغرافيايي و وسعتبخشي در سراسر كشور و حتي شهرستانهاي كوچك به طور جد در دستور كار سازمان لاينز بينالمللي بود. در شهرستانهاي دور افتاده و كوچك و به ظاهر كم اهميت هم بدنبال تأسيس و راهاندازي باشگاه لاينز بودهاند. راهاندازي چنين تشكيلات عظيم و گسترده و داراي ساختار حزبگونه و برخوردار ـ از اساسنامه و آئيننامههاي اجرايي متعدد و برپايي كنگرههاي منطقهاي و بينالمللي، خود گواه سياسي بود اين سازمان را ميدهد، مهم مينمايد. اما مسئله مهمتر، حضور هدفمند رجال برجسته فراماسون در رأس اين سازمان در سطح جهاني و در حوزههاي داخلي هر يك از كشورهاست. چنان چه در ايران، فردي كه از اتحاديه بينالمللي لاينز وظيفه تشكيل و راهاندازي لاينز در ايران را برعهده ميگيرد، يك فراماسون لبناني به نام «شفيق منصور» است كه در ديدار اوليه خود براي حصول به منظور به سراغ الهيار صالح كه از عناصر كليدي سياست آمريكا در ايران و رابط سرويس اطلاعاتي اين كشور ميباشد، ميرود. ولي از آنجايي كه تشكيل هسته مركزي بايد توسط اعضاي فراماسونري صورت پذير، صالح وي را به سوي يك ماسون ديگر كه از اساتيد لژهاي فراماسونري در ايران است هدايت ميكند، اين فرد، كسي نيست به جزء حسين علاء كه اين مسئوليت را ميپذيرد و به همراه عباس مسعودي (ماسوني ديگر)، مقدمات تأسيس اين باشگاه را فراهم ميآورد. جالب است كه از سي نفر اعضاي مؤسس اوليه اين كلوپ در تهران بيش از نيمي از آن از اعضاي لژهاي مختلف ماسوني هستند. در ضمن رياست شوراي عالي هر سه منطقه لاينز در ايران هم سالها برعهده مهندس شريف امامي، استاد فراماسونري و رياست لژ بزرگ ايران بوده است. از جهتي، جداي از رهبري و خطدهي اعضاي فراماسونري در اين كلوپ، خطمشي و سياستگذاريها و حتي اساسنامه آن و نحوه اداره و چگونگي برگزاري انتخابا و معرفي اعضا و بسياري از امور ديگر، شباهت زيادي به برنامههاي لژهاي ماسوني دارد، لذا وابستگي اين باشگاه به سازمان فراماسوني به اثبات ميرسد. براي وضوح بيشتر مسئله، در زير به چند سند در اين خصوص اشاره شده است:
سند اول
«شماره: 862/312ـ تاريخ: 31/2/41 ـ موضوع: فعاليت مخالفين دولت ـ
يكي از محارم سردار فاخر حكمت اظهار ميداشت، مسافرت آقاي علاء وزير دربار شاهنشاهي به فارس و شيراز كه ظاهراً تحت عنوان سالگرد انجمن لاينز صورت گرفته به منظور انجام يك مأموريت سياسي و مخفي است. مشاراليه افزوده مؤسسه لاينز انگلستان كه يكي از شعبات لژ بزرگ فراماسونري انگلستان است تحت عنوان انجام كارهاي عامالمنفعه، بزرگترين دستگاه خبري دولت انگلستان در كشورهاي دنيا محسوب ميشود و آقاي علاء وزيردربار شاهنشاهي كه خود از فراماسونرهاي معروف و از اعضاي لژ بزرگ لندن هستند، رياست جوامع فراماسونري ايران را بر عهده دارند و در اين مسافرت به فارس كه به توصيه مقامات انگليسي دستورات محرمانهاي به مأمورين نفوذي در فارس كه اكثراً بين عشاير داراي نفوذ و رهبري هستند صادر خواهد كرد. زيرا ممكن است روابط شاهنشاه و دولت اميني به صورت مبارزه سياست انگليس و آمريكا در ايران درآمده وضع نامساعدي به خود گيرد به اين ترتيب عشاير فارس طبق تعليماتي كه آقاي علاء به آنها خواهند داد براي دولت مركزي اشكالات بزرگي فراهم خواهند كرد. گوينده افزود اكثر رجال فارس و سران عشاير اين منطقه فراماسون و تابع لژ بزرگ لندن هستند و تابع نظر و دستورات آقاي علاء خواهند بود...»
سند دوم
«جنگ پنهاني سيا و اينتليحن سرويس در تهران از راديو پيك ايران»
راديوي مذكور ساعت 19 روز 16/5/48 مطالبي به شرح زير پخش نمود يكي ديگر از شعبات سيا، سازمان مركزي جاسوسي آمريكا در ايران، باشگاه لاينز ايران نام دارد. باشگاه لاينز را «اوين جونز» يكي از فراماسونهاي متنفذ شهر شيكاكو هفتم ژوئن 1917 در شهر شيكاكو پايهگذاري كرد... تگزاس مركز فرمانروايي انحصارهاي نفتي آمريكاست. لذا از لاينز هم بوي نفت ميآيد. به هيچوجه تصادفي نيست كه اين مؤسسه اوايل تحت شعار خدمت به خود آغاز فعاليت كرد. معناي اين شعار خدمت به انحصارهاي آمريكايي است. ولي در كنگره دالاس به شعار خدمت به ديگران مبدل گرديد. تا جنگ جهاني دوم باشگاه لاينز چندان موفقيتي بدست نياورد و نتوانست شبكههاي جاسوسي خود را در جهان بگستراند. اين كار پس از جنگ جهاني دوم، بعد از اينكه سازمان جاسوسي مركزي آمريكا زمام امور را بدست گفت، امكانپذير شد. رسوخ اين باشگاه در شئون كشوري ما پس از كودتاي 28 مرداد ميسر گشت. 16 فروردين 1336 روز آغاز رسمي فعاليت خرابكارانه اين مؤسسه امپرياليستي در ميهن ما است. در آن روز شفيق منصور نامي اهل لبنان و نماينده سيار لاينز بود، از سي نفر ايراني دعوت به عمل آورد و باشگاه لاينز ايران را بنيان نهاد. حتماً در روزنامهها به اسامي اين آقايان برخوردهايد. اينها از زعماي قومند و جزو همه كارههاي دولت هستند... مؤلف كتاب فراموشخانه و فراماسونري در ايران در كتاب سه هزار صفحهاي خود چند سطري را هم به لاينز اختصاص داده است. البته هدف از اين يادآوري پردهپوشي فعاليت خرابكارانه آن است و در زير پرده او مينويسد كه اعضاي باشگاه لاينز ايران روزهاي پنجشنبه اول و سوم هر ماه در يكي از هتلهاي تهران اجتماع ميكنند و با هم ناهار ميخورند و گويا فعاليت نيكوكاري آقايان هم بدين جا ختم ميشود. ولي واقعيت چيست؟ واقعيت آن است كه لاينز نسخه ثاني لژهاي فراماسونري ميباشد كه سازمان جاسوسي آمريكا با استفاده از تجربه اينتليجنت سرويس بوجود آورده است. هماكنون در ايران صدها باشگاه لاينز وجود دارد. اين شعبات از جانب سه منطقهاي اداره ميشود كه هر يك داراي رئيس جداگانهاي است.
سازمانهاي منطقه لاينز در ايران داراي كميتههاي بهداشت ـ عمران ـ كشاورزي و مالي است. به ديگر سخن لاينز ايران دولتي است در داخل دولت ايران، با در نظر گرفتن اينكه اكثر رؤساي باشگاهها را افسران مورد نظر سيا تشكيل ميدهند. دايره فعاليت اين شبكه وسيع جاسوسي روشنتر ميشود. هدف آنها عبارت است از جمعآوري اطلاعات اقتصادي، سياسي و نظامي و تحويل آن به سيا. وجه تشابه باشگاههاي لاينز و لژهاي فراماسونري عديده است. بسياري از موارد اساسنامه و مرامنامه باشگاه لاينز از مرامنامه و اساسنامه فراماسونها اقتباس شده است. اگر اعضاي لژهاي فراماسونها را «ماسون» مينامند. اعضاي لاينز را شيرمردان و شيرزنان نامگذاري كردند. حتي لاينز ايران را هم فراماسونها و البته فراماسونهاي در خدمت سيا بوجد آوردند. در اين مورد داستان جالبي در كتاب فراموشخانه در ايران آمده است... مؤلف كتاب در كوشش در راه اثبات اين ادعا كه باشگاه لاينز ايران كاري جز امور خيريه ندارد از اله پاشاخان صالح (الهيار صالح) كه به نوشته مؤلف گويا مرد صحيحالعملي است، شاهد ميآورد. اله پاشاخان صالح ساليان دراز مترجم و مشاور سفارت آمريكا در ايران بود. به هر حال همين آقاي كارمند سفارت آمريكا ميگويد: دومين روزي كه شفيق منصور اهل لبنان و نماينده سيار لاينز بينالمللي به تهران آمد مرا در دفتر كارم ملاقات كرد. او نامه يكي از دوستانم را به من داد و تقاضا كرد در تشكيل شعبه لاينز در ايران پيشقدم شده و مديريت و مسئوليت اداره آن را قبول كنم در حالي كه شفيق منصور مشغول صحبت بود همكارم كوروش شهباز وارد اطاق كارم شد نامه دوستم را به او داده و درباره پيشنهادي كه شده بود توضيحاتي به شهباز دادم همين كه او صحبت با شفيق منصور را شروع كرد بدون مقدمه به وي گفت كه شما استاد لژ فراماسونري لبنان هستيد و فلان مقام را هم داريد من از شنيدن عنوان فراماسونري به وحشت افتادم و از شفيق منصور خواستم حقيقت موضوع را بگويد. اسماعيل رائين اين اضافه را براي آن سر هم كرده است تا فعاليت باشگاه لاينز را كه مشابه مؤسسه جاسوسي آمريكا است پردهپوشي كند. ولي خود ندانسته مرتكب اشتباهي گرديده كه هدف وي را فاش ميكند. آقاي كوروش شهباز از كجا ميدانست كه شفيق منصور فراماسون است. مترجم و مشاور سفارت آمريكا مينويسد كه وي هم نظير چنين سئوالي را به كوروش شهباز داده است و ميافزايد كه كوروش شهباز گفت از علامتي كه هنگام ورود به اطاق در دستهايش داشت. در اينجا است كه دروغگويي آقايان برملا ميشود. زيرا اسماعيل رائين فراموش ميكند كه دو سطر بالاتر از قول اله پاشاخان صالح نوشته كه كوروش شهباز به هنگام ورود شفيق منصور در اطاق نبوده و بعداً وارد اطلاق كار او شده، طبيعي است چگونه ميتوانست اظهارات شفيق منصور را شنيده باشد. واقعيت آن است كه شفيق منصور جاسوس سازمان سيا نزد همكاران خود آمده بود تا توسط او به دربار راه يابد و اله پاشاخان صالح ميگويد من حسين علاء وزير دربار را به او معرفي كردم و گفتم عين ماجرا را به ايشان بگوئيد و يقيناً علاء در اين مورد به شما كمك و مساعدت خواهند كرد. او هم سپس به ملاقات حسين علاء كه در آمريكا فراماسون شده بود ميرود و نخستين باشگاه لاينز در ايران را تشكيل ميدهد. آيا باز جاي شك و ترديد باقي ميماند كه باشگاه او نيز يكي از شعبات علني جاسوسي وابسته به سازمان مركز جاسوسي آمريكاست. در اوايل خرداد ماه سال جاري (1348) درست در بحبوحه افشاگريهاي سيا عليه اينتلجينت سرويس، نهمين كنگره لاينز ايران افتتاح شد...»
پينوشت:
1 . برگرفته از اسناد لاينز جلد اول و دوم، صفحات مختلف.
2 . همان، ج 2، ص 186.
3 . همان، ص 64 تا 68.منبع:كلوپ لاينز به روايت اسناد ساواك مركز بررسي اسناد تاريخي بخش مقدمه
این مطلب تاکنون 4885 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|