حاشیهای بر دو سند
در میان اسناد ساواک دو سند وجود دارد که هر دو تاریخ ۲۰ دی ۱۳۵۶ یعنی فردای «قیام ۱۹ دی قم» را دارند، و هر دو سند از سوی ساواک قم صادر شده است. سند اول از قول یکی از منابع ساواک قم پس از اشاره به تبعات انتشار مقاله توهینآمیز به امام خمینی(ره) در روزنامه اطلاعات، مینویسد: «اگر تظاهرات قم کشته داشته باشد (که داشت) شهر قم و حتی ایران به این زودی ساکت نخواهد شد.»(1) سند دوم نیز از قولی یکی دیگر از منابع ساواک قم مینویسد: «من نمیدانم چاپ این مقاله به دستور و با اجازه بوده و یا خودسرانه نوشته شده است. اگر دستگاهها اطلاع داشته و اجازه چاپ دادهاند، باید بگویم بزرگترین اشتباه را کردهاند، زیرا چاپ این مقاله در هنگامی که مملکت چندی است در گوشه و کنار آن آشوب و سر و صدا است، بیتناسبترین چیزی بود که ممکن است رخ دهد. مقاله روزنامه مانند جرقهای در انبار باروت، انفجار داشت و من هر چه فکر کردم نتوانستم تناسب آن را با امروز در نظر بگیرم.»(2)
این دو سند وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، ما را به دو نتیجه میرسانند. نخست آنکه ساواک از شخصیت والا و مقام رفیع امام خمینی(ره) در جامعه اسلامی ایران مطلع بوده و به خوبی میتوانسته تبعات اهانت به ساحت ایشان را پیشبینی نماید و دیگر آن که بسیاری از تصمیمات در نظام حکومتی پهلوی از سر چاپلوسی، بیتدبیری و بدون ارزیابی تبعات آن اتخاذ میشد و به اجرا در میآمد. ساواک قم در سند دوم به طور ضمنی به وجود نارضایتیهای گسترده در گوشه و کنار کشور اشاره کرده و تلویحاً ایران را به «انبار باروت» تشبیه نموده و از اهانت به امام به عنوان «جرقه در انبار باروت» یاد کرده است.
پرداختن به علل«نارضایتیهای گسترده در گوشه و کنار کشور» و اینکه ایران آن زمان «انبار باروت» بوده است، مبحثی است جداگانه که از حوصله این مقاله خارج است، اما این که اهانت به امام به منزله جرقهای است که آن انبار را منفجر خواهد کرد، واقعیتی غیر قابل انکار است و حادثه ۱۹ دی قم به روشنی آن را به اثبات رساند.
واقعیت این است، اعتقاد راسخ مردم به عظمت و اعتبار امام خمینی(ره) در جامعه و به درستی فکر و روش و نگرش ایشان، پدیدهای است که از آغاز نهضت ایشان در سالهای نخستین دهه 1340 خورشیدی هیچگاه قابل انکار نبوده است. طی 60 سال اخیر هر زمان تعرضی به ساحت امام خمینی(ره) در جامعه صورت گرفته، عکسالعمل رهروان ایشان کوبنده، قاطع و توام با از جان گذشتگی بوده است. دفاع از جایگاه برجسته و ممتاز مرجعیت و بویژه دفاع از امام در کنار عنصر «اعتراض به خفقان و استبداد رژیم شاه» عوامل اصلی شکل گیری قیام مردم قم در سال 1356 بود. این عوامل وقتی بهانهای برای بروز مییابند – مانند مقاله 17 دی علیه امام خمینی – و یا شرایطی مانند «فضای باز سیاسی» شکل میگیرد، جامعه را به حرکت و خروش وامیدارد.
نکتهای که در ارتباط با دو سند صادره از ساواک قم خوب است مورد توجه قرار گیرد این است که نباید فراموش کنیم که ساواک خود نقش مهمی در بحران منجر به قیام ۱۹ دی برعهده داشته است. هنگام اعلام فضاي باز سياسي، كه برخي آثار و نشانههاي آن از اواخر سال 1355 و اوايل سال 1356 در محافل سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور ديده ميشد، ساواك در برابر مخالفان و منتقدان نرمش قابل اعتنايي نشان نداد. از همان آغاز، حكومت ميدانست كه در صورت ادامه فضاي باز سياسي، مخالفان و منتقدان به تدريج كنترل اوضاع را در دست خواهند گرفت. ساواك، در اين دوره به عنوان بازوي اجرايي شاه و حكومت، با در پيش گرفتن سياست يك گام به پس و دو گام به پيش، خشونت و سركوب را (كم سر و صداتر) ادامه داد. البته ظاهر امر نشان ميداد كه ساواك از فشار بر زندانيان كاسته و اعمال شكنجههاي روحي و جسمي بر متهمان و مخالفان سياسي در زندانها تعديل شده است. اما ساواك نگران كنترل اوضاع كشور در مدت طولاني بود.
همزمان با گسترش مخالفتها و انتقادات سياسي در كشور و ناتواني حاكميت براي برخورد با آن، به رغم آنچه ظاهر امر نشان ميداد ساواك کار سركوب را دنبال کرد. ارتشبد نعمتالله نصيري ـ رئيس وقت ساواك ـ و ساير مسئولان بلندپايه اين سازمان نظير پرويز ثابتي ـ مديركل اداره كل سوم ـ معتقد بودند كه سركوب آخرين راه كنترل اوضاع كشور است.(3) به همين دليل در طول ماههاي منتهي به زمستان 1356، شاهد اقدامات سركوبگرانه ساواك در عرصه سياسي و اجتماعي كشور بوديم. حكومت بر اين باور بود كه اوضاع سياسي و اجتماعي كشور را در دست دارد، اما تحولات سياسي و اجتماعي كشور به دلخواه حكومت پيش نمیرفت.
|