یک اعتراف و دو نکته | عراق به ايران را پذيرفتند بدون آن كه در قبال آن واكنشي از خود نشان دهند.»
دبيركل پيشين سازمان ملل متحد كه در زمان مصاحبه، سفير پرو در پاريس بوده است افزود: «موضع ايران هم طبعاً انتقاد دايم از شوراي امنيت بود؛ مقامات ايران اصلاً به اين شورا اعتماد نداشتند، هيچوقت هم اعتماد پيدا نكردند و اين كار دبيركل سازمان ملل را خيلي مشكل ميكرد.»
دبيركل پيشين سازمان ملل متحد همچنين در پاسخ به سئوالي مبني بر اين كه چرا شوراي امنيت سازمان ملل حاضر به پذيرش نتيجه اين گزارش نشد؟ گفت: «بله قبول نكردند، اما از آنجايي كه من گزارش كميسيون را به سرعت به شوراي امنيت ارائه دادم شوراي امنيت آن را به عنوان يك سند پذيرفت؛ ولي طبق آييننامه كاري خود موظف نبود درباره آن اظهارنظر كند.» وي افزود: «بايد اين نكته را اضافه كنم كه به نظرم اشكال سازمان ملل اين بود كه پس از پايان جنگ ايران و عراق به تنبيه آغازگر جنگ نپرداخت. در مورد كويت بلافاصله و كاملاً آشكارا گفتند كه بايد صدام را چگونه تنبيه كرد. در حالي كه درباره ايران و عراق هيچيك از قدرتهاي بزرگ حتي روسيه يا چين هم متجاوز را محكوم نكردند. شاید تصور میکردند اين اتهام، پاي آمريكا، انگليس و همچنين كشورهاي عربي منطقه را به عنوان حاميان اين جنگ به ميان ميكشيد.(5)
بنابراین با توجه به چنین اعترافاتی راجع به وجود ضعفها و مشکلات سیاسی و ساختاری در سازمان ملل، آن هم از زبان بالاترین مقام این سازمان، چگونه میتوان انتظار داشت که بحرانهای بینالمللی منتج به برقراری نظم و عدالت سیاسی گردد؟
سازمان ملل در سالهای میانی قرن گذشته میلادی با شعار از بین بردن زمینههای جنگ و برقراری صلح پایدار در جهان شکل گرفت ولی به دلیل همین مشکلات و ضعفها در تحقق این شعار توفیقی نداشت. زیرا این سازمان و سیاستهای حاکم بر آن و نوع تفکر دولتهای به وجود آورنده آن، فقط توانست زمینههای وقوع جنگ جهانی جدید را از بین ببرد و آن را به صدها جنگ منطقهای مبدل سازد؛ جنگهایی که مجموعاً به همان اندازه از ملتها تلفات گرفته، به همان اندازه ویرانی بر جای گذاشته و به همان اندازه بذر دشمنی و کینهتوزی و زمینههای عداوت و تجاوز به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها را در دل کانونهای بحرانی جهان نگاه دارد. بانیان تأسیس سازمان ملل از شکلگیری یک جنگ جدید مشابه جنگهای خانمان برانداز اول و دوم قرن بیستم میلادی جلوگیری کردند ولی مداخلات نظامی آنان در گوشه و کنار جهان در کنار حمایت آنها از حکومتهای دیکتاتور و دستآموز بیگانگان و سکوت یا پشتیبانی آنها از تسلط اینگونه حکومتها بر مقدرات مردم، سرنوشت اسفباری را طی 76 سال عمر سازمان ملل دامنگیر همه ملتهای جهان کرده است.
سازمان ملل با توجه به نگاه ابزاری قدرتهای سلطهجو به این سازمان، و در شرایط اعمال نفوذ دائمی و دخالتهای آنها در نظارت بر مصوبات، سرنوشت قطعنامهها و اقدامات شورای امنیت این سازمان، به ندرت توانسته است منشاء خدمتی عادلانه به جامعه بشری باشد. به ندرت میتوان قضاوتی مستقل و قابل اجرا را در شورای امنیت سازمان ملل یافت که از گزند دخالت و اعمال نفوذ موسسین سازمان ملل در امان بوده باشد. در نتیجه سازمان مزبور جز در مواردی که منافع اعضای دائمی خود را مدنظر قرار داده نتوانسته است بیطرفانه در جهت رفع ریشههای بحرانها در جامعه جهانی توفیق داشته باشد.
پینوشت:
1 - روزنامه كيهان، 20 آذر 1370
2 – این حمله در 11 مرداد 1369 و دو سال پس از پایان جنگ تحمیلی صورت گرفت و به «جنگ دوم خلیج فارس» مشهور گردید.
3 - علیرضا برزگر، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۹، صفحه ۸۰
4 - سیری در جنگ ایران و عراق، آغاز تا پایان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۸۴، صفحه ۳۲
5 - روزنامه همشهری 21 تیر 1383، ش 3434، صفحه «سیاسی»
سردبیر
|
|
|