نگرش واقعگرايانه سره را از ناسره بازشناخته و از تجربيات ارزندهي آن بهرهمند گرديم چرا كه با چنين نگرشي به تاريخ خواهيم توانست قابليتهاي آيندهنگري را در جامعه خود ارتقاء دهيم.
اگر ميپذيريم كه پديدهي انقلاب اسلامي تحول مهم تاريخي است بايد اين حقيقت را باور كنيم كه تكوين چنين انقلاب شكوهمند و تحول عظيمي از عهده و توان ملتي اصيل و با پشتوانه در تاريخ تمدن بشري ساخته است، نه از مردمي فاقد اصالت و پيشينهي تاريخي.
علم تاريخ صاحب رسالتي با ارزش و پُربهاست و بايد آن را ارج نهاد. تاريخ از تقدسي همچون تقدس علوم ديگر برخوردار است لذا نبايد عرصهي تاريخ را به مياديني تشبيه كرد كه آمال تماشاچيان آن در هواداري پوچ و بيثمر از گروهي از و مخالفت با گروه ديگر خلاصه ميشود.
تاريخ، رسالت سنگين انتقال تجربيات نسل بشر در امور كشورداري، تنظيم ارتباطات با جوامع و ملل ديگر و ... را بر دوش دارد و تاريخ ميهنمان نيز با وجود همه تلخيها، ناكاميها و تحقيرها، گنجينهاي از تجربيات مفيد، سودمند و راهگشاست. فرهنگ افترا، بهتان، برچسبزني، اتهام، فحش و ناسزا در تاريخنگاري معاصر ما يك بيماري مزمن است كه ارمغان و زائيده فرهنگ ماركسيستي است و متأسفانه دامنگير حاميان نحلهها و بينشهاي ديگر حتي بخشي از جريانهاي موجّه ما نيز گرديده است. بايد اين اسلوب غلط را كه شايستهي شأن نظام اعتقادي ـ سياسي ما نيست از حريم علم و قلم برانيم تا در فضائي بري از آلودگي و به دور از اهانت بتوان به دفاع از ارزشها برخاست. اميد به گشودن گره كور تاريخ ما، تنها در گرو ايجاد زمينه مناسب به دور از حب و بغضها و حاكم نمودن روح تحقيق در فضاي مطالعات تاريخي است.
|