ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 205   دي ماه 1401
 

 
 

 
 
   شماره 205   دي ماه 1401


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
حمایت آمریکا از صدام
به روایت اسناد محرمانه
آرشیو امنیت ملی آمریکا

• هراس آمريکا از نزديکي روس‌ها و تاکتيک امام
از سوي ديگر، روسيه هم نگران جنگ ميان ايران و عراق است؛ چراكه ارتباط اين كشور با حوزه خليج، به ‌ويژه ايران و عراق دچار بحران مي‌شود. شايد روس‌ها تصور مي‌كرده‌اند كه آمريكا در عراق يا ايران نفوذ مي‌كند و شايد به دنبال اين بوده‌اند كه به ايران كمك كنند تا بر صدام و به عبارت دقيق تر بر آمريكا چيره شوند.
سازمان سيا، در نخستين روز آغاز جنگ تحميلي، 22 سپتامبر 1980، در گزارش NLC-6-34-2-5-1 به بررسي آشكار وضعيت سياسي ايران، عراق و خليج فارس و تاثيرات اقتصادي جنگ ايران و عراق مي‌پردازد. در نامه‌اي كاملا محرمانه آمده است: «ما نمي‌توانيم روي يك تغيير سياسي داخلي و مهم سرمايه‌گذاري كنيم. موقعيت خميني با بحران متزلزل نمي‌شود. اگر ميانه‌روها بتوانند براي بقاي جمهوري اسلامي، خميني را اقناع كنند، آنگاه رهبران عملگرا مي‌توانند مانع نفوذ راستي‌هاي افراطي شوند... ميانه‌روها بايد فشار بياورند تا بنيادگراها از فضاي تصميم‌گيري دور شوند... به نظر مي‌رسد خميني نمي‌تواند با عراق تعامل برقرار كند.»
پس از آن به تاثيرات جنگ بر بازار نفت و وضعيت كشتيراني در خليج فارس و واكنش روس‌ها (البته به طور اغراق آميز) توجه مي‌شود: «شايد روس‌ها نگرانند كه ايران، عناد خود با آمريكا را كاهش دهد. آنها مي‌كوشند تا عراق و ايران را از آمريكا دور و تعادل را برقرار كنند. قطعا اگر عراق بيش از اين پيش رود، با تهديد و عدم پشتيباني روس‌ها روبه‌رو مي‌شود... حكومت جديد ايران، پشتيبان روس‌هاست!!!...» و اين توهم نزديكي روس‌ها به ايران از آغاز انقلاب در بيشتر اسناد محرمانه به چشم مي‌خورد.
• خواسته‌هاي ايران و عراق در سازمان ملل
نكته جالب اين‌كه رفيع‌الدين احمد، در سازمان ملل، طي يادداشتي به تاريخ 23 سپتامبر 1980 نوشته است: «در جريان قرارداد 1975، شاه ايران در الجزاير و به طور خصوصي بيان كرد: اگر جنگ بين ايران و عراق باشد، عراقي‌ها دست بالا خواهند داشت» و نکته قابل توجه اين‌كه محمدرضا پهلوي با وجود پيش بيني چنين وضعيتي باز هم، دلباخته آمريكا بوده است.
صدام حسين در نامه UN/18B كه در تاريخ 26 سپتامبر 1980 و از سوي صلاح عمر علي به سازمان ملل تقديم شده، آورده است: «در پاسخ به نامه‌هاي 22 و 25 سپتامبر؛ عراق به دنبال مشروعيت حقوق خود است... اگر ايران آماده آتش‌بس باشد يا شما پيشنهاد كنيد، مورد موافقت است.» همچنين اكتبر 1980، ابوالحسن بني‌صدر، نامه‌اي را توسط جمال شميراني براي رئيس سازمان ملل ارسال مي‌كند كه در پاسخ به نامه‌هاي 22 و 25 سپتامبر نوشته است: «عراق از تاريخ 11فوريه 1978 (پيروزي انقلاب) از قرارداد الجزاير عدول كرده است. عوامل عراق به مرزهاي كردستان و خوزستان فرستاده شده‌اند... 40 هزار عراقي، اصالت ايراني دارند و... آتش بس در صورتي كه عراق به عنوان متجاوز شناخته شود، مورد تاييد است.» پس از نامه بني‌صدر به سازمان ملل در سي‌ام سپتامبر 1980 نيروهاي ارتش به دستور رياست جمهوري وقت ايران، وارد مهاباد مي‌شوند. همزمان در اين شهر، 325 كرد كه گويا با احزاب در ارتباط بوده‌اند، كشته مي‌شوند و اين در حالي است كه مشابه اين سند در ايران وجود ندارد.
• تحليل برژينسکي و جلوگيري از صلح
اين نامه‌ها از يكسو و نامه محرمانه برژینسكي به كاخ سفيد از سوي ديگر، سير چندگانه سياست ايالات متحده آمريكا را نشان مي‌دهد. برژينسكي در سوم اكتبر 1980 به مدت زياد جنگ بين ايران و عراق اشاره مي‌كند و اين‌كه ايران بدون خوزستان نمي‌تواند به زندگي خود ادامه دهد. او همچنين به كسب خبر از ايران توسط روس‌ها براي كمك نظامي و تقاضاي عراق از آمريكا براي تهيه و تكميل ابزار جنگي اشاره كرده است. امكان تحريک شيعيان كويت، بحرين و عربستان، تمايل اسرائيل به برقراري نوعي مصالحه و رعايت اعتدال (بين دو كشور ايران و عراق)، موقعيت آمريكا در منطقه و... از موارد ديگري است كه در نامه برژينسكي به آن اشاره شده است.
آمريكا، جنگ را عاملي براي كنترل نفوذ روس‌ها و كشورهاي عربي، بازاريابي تسليحاتي و حضور در منطقه مي‌دانسته و تمايلي به پايان يافتن آن نداشته است. حتي شهيد رجايي و بني صدر نيز در سند 20 نوامبر 1980به Olof Palme (فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل)گفته‌اند تا اشغالگر در داخل كشور ماست، تقاضاي پذيرش آتش بس بي‌معناست. جالب اين‌كه در سند طبقه‌بندي نشده 15 ژانويه 1981، كارتر به كابينه خود اعلام مي‌كند كه به بررسي امنيت در خليج فارس بپردازند تا مولفه‌ها و عناصر لازم در سياست آمريكا در منطقه را مشخص كنند و دريابند آمريكا چه سياستي را بايد در منطقه پيش بگيرد. در اين سند همچنين 12 مولفه براي برقراري صلح در منطقه مطرح شده كه روي آن را با ماژيك سياه كرده‌اند.
• هماهنگي با سياست آمريکا و گرفتن چراغ سبز
نماينده سازمان ملل، 21 ژانويه 1981 در كاخ رياست جمهوري با صدام حسين، طارق عزيز، سعدون حمادي و...به طور محرمانه ديدار مي‌كند. صدام به Kurt Waldheim (دبیر کل سازمان ملل) اظهار مي‌كند كه براي گرفتن اروند رود و عقب نشاندن ايرانيان فعالیت دارد و هيچ سندي، مبني بر اعتراض سازمان ملل به صدام وجود ندارد. همچنين وزير خارجه وقت آمريكا، Alexander Haig در آوريل 1981، ديدار محرمانه‌اي با ريگان داشته و از او خواسته تا محكم قدم بردارند و از اطلاعات درست استفاده كند. در اين سند، آشكارا گفته شده كه كارتر به بغداد چراغ سبز نشان داده تا جنگ عليه ايران را تشدید كند و اين سند در شوراي ملي امنيت آمريكا موجود است.
سندي كه به دهم نوامبر 1980 برمي گردد و در پوشه مخصوص آمده حكايت از آن دارد كه كيانوري، رئيس حزب توده براي رشد و توسعه ايران از «ك.گ.ب» خواسته تا سلاح لازم در اختيار اين حزب بگذارد و Yuri Andropor رهبر حزب کمونیست روسیه اين تقاضا را به رهبران روس اعلام كرده است.
• اطلاع آمريکا از حمله اسرائيل و نزديکي به عراق
در سند 0810151-.145 از كمك نظامي رياست جمهوري مصر به بغداد سخن گفته شده و يا Richard Allen (مشاور امنیت ملی رونالد ریگان) درباره زمينه ديپلماتيك حمله اسرائيل به تاسيسات اتمي عراق به ريگان نامه نوشته است. همچنين سازمان امنيت عراق و بلغارستان با يكديگر ديدار و قرارداد امنيتي مشتركي را امضا كرده‌اند.
همچنين در اسنادي به صدام حسين، اطمينان خاطر داده‌اند كه هيچ چيز، حكومت و قدرت او را تهديد نمي‌كند. حتي سيا در اسنادي، نقشه‌ها و گزارش‌هاي مفصلي درباره قدرت و امكانات ايران در اختيار صدام گذاشته و به تحليل حمله نظامي ايران پرداخته است. در بعضي اسناد از جمله F97-003# 66، علاوه بر حمايت‌هاي آمريكا از عراق در جريان جنگ حتي به تحريك نيروهاي كرد براي ايجاد فضاي ناامن در مرزها اشاره شده است. به عبارتي در اسنادي كه به ژوييه 1982 برمي‌گردد حمايت مشهود آمريكا از عراق به چشم مي‌خورد.
• هراس آمريکا از صدور انقلاب
سازمان سيا در 14 جولاي 1982 گفته كه آيت‌الله خميني مي‌خواهد صدام برود و ايران به شدت، خواهان جا‌به‌جايي قدرت در عراق است. سيا، مدل ايران اسلامي را تهديدي براي منطقه مي‌داند و به تقويت نيروهاي آمريكا در منطقه سفارش مي‌كند تا مبادا جمهوري اسلامي دومي شكل بگيرد.
اسنادي هم از ارتباط ايران با حزب الوعده و چگونگي ايجاد بي‌ثباتي در ايران و ترور اسلامي‌هاي بنيادگرا، محدوديت شيعيان كويت و تقويت سني‌هاي عربستان و... به چشم مي‌خورد. همچنين در اين اسناد هراس اردن از جبهه آزاديبخش فلسطين و ارتباط آن با ايران نيز بررسي شده است. نماينده سيا، آذر 1961 به ارائه گزارشي درباره تهران مي‌پردازد كه تمام جزييات نظامي، اقتصادي و شرايط و احوال ايران را دربرمي‌گيرد و به‌طور بسيار دقيق از ميزان سلا‌ح‌هاي مختلف در ايران مي‌گويد.
• اطلاع آمريکا از استفاده سلاح شيميايي توسط عراق
در اسنادي كه به ژوئن 1983 برمي‌گردد از حمايت آشكارتر آمريكا به عراق و اختصاص بودجه‌اي خاص از جانب بانك‌هاي آمريكا به عراق سخن به ميان آمده است. سفير روس در بوداپست هم به مقامات مجارستان اعلام مي‌كند كه فعاليت‌هاي ضدروسي ايران، موجب ارسال نشدن محموله‌هاي نظامي به آن كشور خواهد شد و اين تحليل قابل تامل است زيرا روس‌ها اصرار دارند كه اين ارتباط را تعديل كنند و دخالتي در امور ايران نداشته باشند و سياستي خنثي در پيش گيرند.
در سند ديگري به تاريخ اول نوامبر 1983، گزارش آمريكا درباره استفاده از سلاح شيميايي توسط عراق به چشم مي‌خورد كه آقاي Shultz (وزیر خارجه کابینه ریگان) به وزارت خارجه نوشته است. چون در پاريس با طارق عزيز در اين‌باره ديدار و به او گفته شده بود: «حمايت ما و همكاري شما، صفحه جديدي از سياست هر دوي ما در جهت حفظ منافع باز خواهد كرد.» و اين مساله برايم بسيار شگفت‌انگيز بود كه آمريكا اطلاعات كاملي از دستاوردهاي عراق درباره سلاح‌هاي شيميايي و توانايي توليد آن داشت و حتي در سند محرمانه اول نوامبر «ريچارد مورفي» و «جاناتان هوارد» به حكومت نوشته‌اند كه بهتر است عراق را از حد و اندازه استفاده از سلاح شيميايي آگاه كنيم. يعني مي‌خواسته‌اند بر استعمال اين مواد هم نظارت داشته باشند و اين چيزي شبيه جنايت عليه بشريت است، نه چيز ديگر. رامسفلد در بحبوحه استفاده از سلاح شيميايي و در 14 دسامبر 1983 به ديدار طارق عزيز و صدام مي‌رود و «شكست عراق را شكست غرب توصيف و تاكيد مي‌كند كه سلاح شيميايي در قرار قبلي نبوده است.»
• نفت؛ هدف نخست ريگان
اين مساله نشانگر وجود دو نوع ديدگاه نسبت به مساله است، اما گروهي آن را براي عراق ضروري مي‌دانند و ريگان هم نسبت به فروش و توليد نفت عراق و تاثير آن بر بازار جهاني و باز بودن تنگه هرمز تاكيد دارد. در هرحال در اين اسناد ديدار آمريكايي‌ها با مقامات عراقي و توصيه‌هاي آنان به حفظ سياست مشترك مطرح شده است. مك فارلين موضوع طرح ملي عملياتي را دوم فوريه 1984 به شولتز مطرح كرده و علي اكبر ولايتي، وزير خارجه وقت ايران، 14 فوريه همان سال با دکوئيار، ديدار و ديدگاه‌هاي ايران را مطرح كرده است.

منبع : سایت تابناک
نویسنده : عرفان قانعی فرد

 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir