روز هولوکاست |
در امريكا، روزهاي يادبود «هولوكاست» رخداد ملي به شمار ميآيد. در پنجاه ايالت امريكا، از اين بزرگداشت حمايت مالي ميكنند و مراسم آن اغلب در نهادهاي قانونگذاري ايالتي برگزار ميشود. در اين كشور بيش از يكصد نهاد مخصوص «هولوكاست» و هفت موزهي بزرگ وجود دارد. يك موزه يهوديسوزي با بودجه و سرپرستي دولت مركزي، در عمارت كنگره در واشنگتن وجود دارد. به اعتراف بسياري از استادان دانشگاههاي امريكا اكثر فارغالتحصيلان دورههاي كارشناسي، درباره تاريخ، آمار و ارقام «هولوكاست» در مقايسه با رخدادهاي بزرگ داخلي امريكا، مطالعه و اطلاعات بيشتر و دقيقتري دارند. اين موضوع تنها مرجع تاريخي به شمار ميآيد كه به عنوان مواد درسي اجباري امروزه در كلاسهاي درس دانشگاهها و نيز مدارس اكثر ايالتهاي امريكا تدريس ميشود. شماري از دانشگاههاي امريكا، برنامههاي تخصصي و كرسي مطالعات ويژهي «هولوكاست» دارند.
به تصريح پارهاي نويسندگان و رسانههاي غربي، مركزيت «هولوكاست» در امريكا، يك واقعيت واضح و آشكار است. شاهد اين قضيه، موزهي يادبود آن در منطقهي «مال» در واشنگتن است كه سمبل ملت امريكا محسوب ميشود. اين مسأله اگر چه به تاريخ اروپا مربوط است، با وجود اين، نميتوان بنايي مشابه آنچه در واشنگتن وجود دارد، در آلمان، لهستان، هلند يا فرانسه سراغ گرفت؛ حتي بناي يادبود «يادواشم» در بيتالمقدس با موقعيت موزهي يادبود هولوكاست در امريكا قابل مقايسه نيست. هولوكاست از چنان جايگاه ويژهاي در امريكا برخوردار است كه هيچ يك از رويدادها و مناسبتهاي تاريخي و ملي ايالات متحده با آن برابر نيستند. در بسياري از كشورهاي اروپايي نيز هر سال مراسم يادبود و بزرگداشت «هولوكاست» برگزار ميشود. روز يادبود «هولوكاست» در اروپا پديدهي نسبتاً جديدي است. براي اولين بار، به طور هماهنگ و همزمان، در 27 ژانويه 2000 م. دولتمردان و رهبران حدود 40 كشور اروپا و نيز ايالات متحده امريكا، اجلاسي با عنوان «مجمع بينالمللي هولوكاست» در استكهلم ـ پايتخت سوئدـ برگزار كردند تا «هولوكاست» را به عنوان بخشي از «تاريخ ملي» كشورشان به رسميت بشناسند. اين كنفرانس كه بر اثر مساعي برنامهريزي شده سازمانهاي ذينفوذ يهودي و كوشش «گوران پيرسون» نخستوزير وقت سوئد و مشاركت بسياري از مقامات اروپايي، از جمله «ليونل ژوسپن» نخستوزير وقت فرانسه و «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان برگزار شد، دربارهي پرداخت غرامت به يهوديان از سوي كشورهاي اروپايي و آموزش و تبليغ «هولوكاست» در آن كشورها، به ويژه در مراكز آموزشي و نيز تعيين روز 27 ژانويه هر سال به عنوان «روز ملي هولوكاست» در همهي ممالك جهان توافق به عمل آمد. يادآوري اين نكته ضروري است كه پيش از اين به طور پراكنده و غيرهماهنگ در بسياري از كشورهاي اروپايي روز يا هفتهاي را با برگزاري مراسم ويژه، به «هولوكاست» اختصاص ميدادند.
در سال 1384 ش. / 2005 م. سازمان ملل متحد نيز تحت فشار كانونهاي ذي نفوذ يهودي، سرانجام روز 27 ژانويه هر سال را «روز ياد بود هولوكاست» نام گذاري كرد. طبق گزارش رسانههاي گروهي، «دان گيلرمن» سفير رژيم صهيونيستي در سازمان ملل، در ژوئن 2005 م./ خرداد 1384 ش. به معاونت رياست مجمع عمومي اين سازمان انتخاب شد. در پنجاه و چند سال گذشته، اين نخستين بار بود كه يك مقام صهيونيستي به اين سمت دست مييافت. «گيلرمن» با مساعدت سازمانها و مجامع فعال صهيونيستي در امريكا، دو ماه بعد، يعني در آگوست 2005م./ مرداد 1384 ش. طرح مقدماتي يادبود هولوكاست را در سازمان ملل منتشر كرد كه با موافقت امريكا، كانادا، روسيه و استراليا همراه بود. در 28 سپتامبر 2005 م ./ 6 مهر 1384 ش. «كوفي عنان» دبير كل سازمان ملل متحد با سخنراني در مقر يك سازمان صهيونيستي به نام «مركز سايمون ويزنتال» تحت تأثير اشخاص و كانونهاي يهودي و صهيونيستي، خواستار ايجاد روز بينالمللي بزرگداشت «هولوكاست» شد. به اين ترتيب در 26 اكتبر 2005 م./ 4 آبان 1384 ش. متن پيشنويس قطعنامه يادبود «هولوكاست» به شماره A/60/L.12 براي بررسي در شصتمين اجلاس مجمع عمومي به تصويب رسيد. در نهايت نيز در اول نوامبر 2005 م. / 10 آبان 1384 ش. اين قطعنامه پس از دو روز بحث و بررسي در مجمع عمومي با اجماع «Consensus» (تصويب قطعنامه بدون رأيگيري و نظر مخالف)، با عدم حضور و غيبت شماري از كشورهاي اسلامي، به تصويب رسيد. اين اولين قطعنامهي پيشنهادي رژيم صهيونيستي طي پنجاه سال اخير بود كه از سوي مجمع عمومي به تصويب رسيد. به اين ترتيب، مجمع عمومي سازمان ملل، براساس اين قطعنامه، هرگونه نفي و انكار «هولوكاست» را مردود دانسته و موظف است طي فراخوان جهاني، كشورهاي عضو را به گنجاندن برنامههاي آموزشي در مدارس و مراكز علميـ آموزشي دربارة «هولوكاست» وادار كند. همچنين در مدت شش ماه پس از تاريخ تصويب قطعنامهي مزبور، برنامههاي فراگيري تحت عنوان «سازمان ملل و هولوكاست» اجرا شده و نتيجه طي گزارشي به مجمع عمومي ارايه و اعلام گردد.
به هر روي، سازمانها و مجامع يهودي براي زندهنگهداشتن نام و ياد «هولوكاست» در اذهان عمومي، به ويژه در ذهن و خاطرهي كودكان و جوانان امريكا و اروپا، تلاشهاي گسترده، جدي و همه جانبهاي در سراسر جهان، با مركزيت غرب آغاز كردهاند. آنها در راستاي برنامهها و اهداف خود، هيچ سخن يا موضوعي مبني بر نفي و انكار هولوكاست را بر نميتابند. تهاجم تبليغاتي و غوغاسالاري رسانههاي خبري، مطبوعاتي و شبكههاي تلويزيوني مرتبط با صهيونيستها و حتي شماري از مقامات و دولتمردان اروپايي و امريكايي عليه اظهارات محمود احمدينژاد رئيس جمهور اسلامي ايران، در اين باره، تنها نمونهاي از عكسالعمل توأم با برآشفتگي و سراسيمگي كانونهاي صهيونيستي و سازمانهاي يهودي است. در نقطهي مقابل، نويسندگان، مورخان، محققان و انديشهمندان مستقل و آزادانديش از اين سخنان استقبال كرده و موافقت خود را با آن اعلام كردند.
در جهان اسلام نيز از مصر تا مراكش و الجزاير، در شمال آفريقا؛ كشورهاي حاشيه خليجفارس تا پاكستان، آسياي ميانه و قفقاز تا مجمع الجزاير اندونزي و از ايران تا فلسطين اشغالي، موضوع «هولوكاست» و ماجراي كشتار شش ميليون يهودي در اردوگاههاي اسيران آلمان در جنگ جهاني دوم، مركز توجه و كنجكاوي مردم، به ويژه نسل جوان قرار گرفت. اين كنجكاوي و توجه، بر خلاف تصور رايج جهان غرب كه غالباً همسو، هماهنگ و موافق تبليغات و ادعاهاي صهيونيستي است؛ كاملاً علمي، هوشمندانه، آگاهانه، با فرضيهها و سؤالهاي اساسي، اصولي و جدي است. پاسخ مستند و مستدل به سؤالهاي مورد نظر ميتواند بسياري از ابهامات، تحريفات، اكاذيب، داستانها، و دادههاي غير واقعي، ساختگي و جعلي را برطرف ساخته و حقايق و واقعيتهاي ناگفته و يا كم گفتههاي مربوط به جنگ جهاني دوم را آشكار سازد. خلاصه اين فرضيهها و سؤالها چنين است:
ـ جنگ جهاني دوم چگونه، و در چه تاريخي و از سوي چه كساني آغاز شد؟
ـ علت، انگيزه و هدف آغاز جنگ چه بود؟
ـ جايگاه، موقعيت و نقش يهوديها در آن دوران، به ويژه در امريكا و اروپا چگونه بود؟
ـ تفاوت آمار جمعيت يهوديهاي جهان در زمان شروع و پايان (قبل و بعد از) جنگ چه ميزان بود؟
ـ جمعيت كل يهوديهاي مقيم اروپا در آن دوران چقدر بود؟
ـ آمار و وضعيت يهوديهاي اروپا پس از جنگ چگونه بود؟
ـ ديدگاه، مواضع و سياست هيتلر نسبت به يهود چه بود؟
ـ ماجراي «هولوكاست» چگونه پيدا شد؟
ـ آيا آلمان نازي در زمان جنگ، امكان و توان آن را داشت تا با ايجاد «اتاقهاي گاز» و «كورههاي آدمسوزي» مخصوص، در اردوگاههاي اسيران جنگي طي چند سال، شش ميليون نفر را ابتدا خفه كرده و سپس در اماكن ويژهاي سوزانده و به خاكستر تبديل كند؟
ـ دلايل و شواهد وجود «اتاقهاي گاز» و «كورههاي آدمسوزي» در اردوگاههاي آلماني چيست؟
ـ آيا اردوگاههاي آلمان واقعاً محل كشتار و قتل عام انسانها بود؟
ـ چرا در زمان جنگ، هيچ يك از طرفين جنگ، به ويژه متفقين (با همه اطلاعات و اخباري كه از طريق جاسوسان خود در آلمان به دست ميآوردند) در اين باره، عكسالعمل نشان ندادند؟
ـ چرا در خاطرات تاريخي نويسندگان و مورخان آن زمان، به ويژه در خاطرات دولتمداران، رهبران و مقامات بلند مرتبه امريكايي و اروپايي، هيچ سخن، خبر و اطلاعاتي در اين باره وجود ندارد؟
ـ چرا بسياري از يهودياني كه در زمان جنگ، در قلمرو رايش سوم بودند و بعضاً مدعي هستند كه مدتي را در بازداشتگاهها و اردوگاههاي آلمان به سر بردهاند، نسبت به اين موضوع اظهار بياطلاعي كردهاند؟
ـ تاكنون چند سند و مدرك معتبر در اين باره منتشر شده و يا چه تعداد از بازماندگان جنگ جهاني دوم، با نظر صهيونيستها در اين باره موافقت كردهاند؟
ـ چرا متفقين تاكنون از افشا و انتشار خاطرات سران و دولتمردان آلمان نازي و ايتاليا كه بعد از جنگ به دست آنها افتاده خودداري ميكنند؟
ـ چرا اسناد مربوط به جنگ جهاني دوم در بايگاني كرملين، پس از سقوط اتحاد جماهيري شوروي در اختيار مورخان و پژوهشگران قرار نگرفت و به جاي انتشار در پس پرده پنهان شد؟
ـ ماجرايي تحت عنوان «آنتي سميتيسم» در اروپا تا چه ميزان واقعيت تاريخي دارد؟
ـ پديدهي تنفر و بيزاري از يهود در تاريخ اروپا چيست و ريشه و منشأ آن كجاست؟
ـ چرا انكار «هولوكاست» و تحقيق دربارهي آن در بعضي كشورهاي جهان جرم تلقي ميشود و ممنوعيت قانوني دارد؟
ـ علت تعقيب و بازداشت انديشهمندان و مورخان مخالف و منكر «هولوكاست» چيست؟
ـ علاوه بر اينها، سؤالها و فرضيههاي ديگري نيز در ميان نسل جوان كنجكاو، در جوامع مختلف جهان وجود دارد كه بايد فارغ از هرگونه تعصب يا حبّ و بغض سياسي و پرهيز از هرگونه احساسات، پيشداوري، شتابزدگي و پنهانكاري به طور مستند، مستدل و منطبق با واقعيتهاي تاريخي به آنها پاسخ گفت.
منبع : محمدتقي تقيپور ، پس پرده هولوکاست ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، بهار 1385
|
|
|