توجـیه تجـاوز انگـلـیـس هدف مورخان انگلیسی
تاریخ ایران در جنگ جهانی اول همچون نقطة کوری میماند که کمتر مطلبی در طول شصت سال اخیر دربارة آن نوشته شده است. اکثر منابع فارسی موجود در این باره در طول دهة 1940 و اوایل دهة 1950 نوشته شدهاند، و به همین دلیل بر منابع اولیه و اسناد خارج شده از طبقهبندی تکیه ندارند. کتابهای عالمانهای نیز که در طول شصت سال اخیر دربارة تاریخ ایران مدرن در ایالات متحده به چاپ رسیدهاند عملاً اشارهای به این موضوع نکردهاند. چند کتابی هم که در طول دهة 1940 و 1950 نوشته شدهاند اطلاعات قابل اعتنایی دربارة مسایل نظامی و سیاسی به خواننده نمیدهند. همینطور، کتابهایی که در طول بیست سال گذشته منتشر شدهاند مطلب چندانی دربارة ایران در جنگ جهانی اول ندارند. کتابهایی هم که در لندن به چاپ رسیدهاند کمکی به بهبود این وضعیت نکردهاند. حتی کتابهایی که اخیراً دربارة خاورمیانه در طول جنگ جهانی اول منتشر شدهاند، مطالب بسیار ناچیزی در ارتباط با ایران در جنگ جهانی اول دارند. احساسی که از خواندن کتابهای اخیر به خواننده دست میدهد این است که این جنگ عظیم تاثیر چندانی بر ایران نداشته است. آخرین باری که تاریخ ایران در جنگ جهانی اول تا حدودی توجه محققان را به خود جلب کرد، حدود چهل سال پیش بود که چند تن از مورّخان انگلیسی با لِوْ ایوانوویچ ميروشنيكف، مورخ روس، در افتادند و در ردّ اظهاراتش مقالاتی نوشتند. حال که پس از سالها به این واقعه مینگریم، برایمان قدری عجیب و مرموز مینماید. مورّخان انگلیسی که تمایلی به معرفی خود نداشتند، با نوشتن مقالاتی بینام در نشریات بریتانیا به کتاب ميروشنيكف که در سال 1961 (در روسیه) تحت عنوان «گسترش نفوذ بریتانیا در ایران» به چاپ رسیده بود، شدیداً حمله کردند. ميروشنيكف در پاسخ به این حملات کتاب کوچکی با عنوان «ایران در جنگ جهانی اول» منتشر ساخت. این کتاب در واقع مجموعه سخنرانیهایی بود که مؤلف در پاییز سال 1962 در دانشگاه هاروارد ایراد کرده بود، و عمدتاً بر اساس اسناد روسی و کتاب 1961 خودش نگارش یافته بود. میروشنیکف در این کتاب پس از اظهار تأسف از وضع نامطلوبی که در ارتباط با تاریخ ایران در جنگ جهانی اول وجود دارد، خاطرنشان میکند که دو دهة اولِ قرن بیستم برای ایران بسیار حیاتی بوده است. در همان سالها بود که ایران انقلاب مشروطه را به خود دید، و در همان سالها بود که ایران بین روسیه تزاری و انگلیس تقسیم شد: ابتدا به موجب قرارداد 1907 انگلیس- روس، و سپس به موجب قرارداد سرّی 1915، و بالاخره تصرف کامل خاک ایران توسط انگلیس پس از انقلاب روسیه، و تبدیل آن به یک «نیمه مستعمره» پس از سال 1918. او اضافه میکند: «وقایع انقلاب ایران در تحقیقات عالمانه متعدد، گزارش شاهدان عینی، و مقالات مختلف توصیف شده است. دربارة تاریخ ایرانِ پس از جنگ جهانی اول نیز مطالب فراوانی وجود دارد ولی، به نظر من، دربارة دورة میانی یعنی تاریخ ایران در جنگ جهانی اول و تاثیرات جنگ بر این کشور، به اندازة کافی تحقیق نشده است.» از آن زمان تا کنون، اوضاع چندانی تغییری نکرده است. ميروشنيكف اشاره میکند که در طول دهة 1920 چندین سند بسیار مهم از طرفِ دولت شوروی منتشر شد که مهمترینشان متن قرارداد محرمانة 1915 برای تقسیم مجدد ایران بود. با وجود این، اسناد روسی به زبان انگلیسی ترجمه نشدهاند و به همین دلیل از دسترس خوانندگان غربی به دور ماندهاند. اسناد امپراتوری عثمانی نیز، به رغم گستردگیشان، به همین دلیل قابل استفاده نبودهاند. آثاری که به زبان آلمانی به چاپ رسیدهاند بیشتر معطوف سیاستهای آلمان در ایران هستند و حدود 40 سال قبل نوشته شدهاند. اثری نیز که اخیراً به زبان فرانسه به چاپ رسیده است، به سیاستهای آلمان در ایران مربوط میشود. ولی آلمانها در همان اوایل جنگ از ایران رانده شدند و به همین دلیل نقششان در ایران بسیار محدود بود. منابع فارسی فراوانی در ارتباط با این موضوع وجود دارد، که اکثراً در دهة 1940 و 1950 نوشته شدهاند.
|