3- چپ نو (چريكيسم): بازتاب بحران چپنو در ايران، به صورت جريان چريكي «فدائيان خلق» و «مجاهدين خلق» پديدار شد. با شكست مشي چريكي در عمل، جريان «چپ نو» ايران نيز پاره پاره شد. بخشي از آن به ماركسيسم سنتي (حزب توده) و بخشي به مائوئيسم روي آورد و بخش ديگر به صورت دهها محفل روشنفكري در بحثهاي ذهنگرايانه و فضلفروشانه چپ، غرق شد. پس از انقلاب اسلامي ايران، تعدادي از اين محافل به صورت جريان فكري «راه كارگر» مجتمع شدند. «راه كارگر» در عين گزارش به ماركسيسم سنتي ميكوشد تا آن را با نوانديشيهاي مائوئيستي و چپ نو تلفيق كند و خود را پيرو «ماركسيسم ناب» و «اصيل» ميداند.
4- ماركسيسم آنارشيستي و تروتسكيستي: اين محافل كه مستقيماً توسط سرويسهاي جاسوسي غرب به صورت محفلي در خارج از كشور سازمان يافتند، با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در داخل كشور به فعاليت پرداختند. از اين ميان، گروهك تروتسكيستي «حزب كارگران انقلابي ايران» و گروهكهاي آنارشيستي «كومهله» و «سهند»، كه بعدها «حزب كمونيست ايران» را به راه انداختند، قابل ذكر است.
مجموعه چهار جريان فوق، طي سالهاي 1361- 1358 در جامعه انقلابي ايران حضور فيزيكي داشت و با هدايت سرويسهاي جاسوسي شرق و غرب، پديدة ضدانقلابي و مخرب «گروهكها» را در توطئه عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران سامان ميداد.
منبع : حزب توده ازشكلگيري تا فروپاشي ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي.
|