سهم سرويسهاي جاسوسي بيگانه در تشكيل «گروهكها»
جريان سياسي ماركسيستي در ايران، هر چند در دهه 1320ش. توسط اتحاد شوروي ايجاد شد، ولي در دوران 25 ساله حاكميت مطلقه آمريكا (1357-1332) ديگر يك جريان شورويگراي خالص نبود. در اين سالها، ماركسيسم ايراني به صورت يك جريان محدود و نحيف در اذهان برخي از روشنفكران غربگراي كشور به حيات خود ادامه داد ، در ادبيات «روشنفكري» دهههاي 1350-1340 تأثيراتي بر جاي گذارد، ولي هيچگاه نتوانست به يك جريان معتبر نظري بدل شود و بستر و پايگاه مردمي بيابد.
در دهه 1340ش. تحت تأثير بحران عام و مضموني ماركسيسم و پيدايش و گسترش جريانهايي چون مائوئيسم و جنبش چپ نو و چريكيسم، ماركسيسم ايراني نيز دستخوش انشعاب گرديد و انواع دستهبنديهاي مائوئيستي و چپ نو در محافل روشنفكري چپ پديد شد. در اين دوران سرويسهاي جاسوسي غرب (بويژه سيا و انتليجنس سرويس) كار گستردهاي در زمينه نفوذ در محافل ماركسيستي جهان سازمان ميدادند و در مقابل احزاب ماركسيستي شورويگرا، گروههاي «چپ آمريكائي» را با جاذبههاي بيشتر، بوجود ميآوردند. وجود هزاران دانشجوي ايراني در اروپاي غربي و آمريكا، كه پرورش يافته و شيفتة فرهنگ غربي بودند، در انعكاس بحران جهاني ماركسيسم در داخل ايران نقش درجه اول داشت. بازتاب اين تأثير، پيدايش جريانهاي روشنفكري-دانشجوئي- چريكي موسوم به «فدائيان خلق» و «مجاهدين خلق» بود. همزمان توسط سرويسهاي جاسوسي غرب نيز انواع جريانهاي محفلي چپ تروتسكيستي و آنارشيستي در ميان دانشجويان ايراني چپگرا پايهگذاري شد.
بنابراين، در سال 1350، ماركسيسم ايراني را ميتوان در چهار شاخة اصلي دستهبندي كرد:
1- ماركسيسم سنتي: پرچمدار اين جريان، بقاياي كميته مركزي و اعضاي حزب توده بود، كه در شوروي و اروپاي شرقي ميزيستند. اين جريان، كه خود را «ماركسيسم اصيل» و «راستين» ميخواند، در محافل روشنفكري داخل كشور از كانال تودهايهاي نسل سالهاي 1332-1320، كه جذب نهادهاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و جامعه شده بودند، حضور ناچيز داشت و گاه در عرصه ادبيات حضور آن احساس ميشد.
2- مائوئيسم: اين جريان كه بويژه با انشعاب سه عضو كميته مركزي حزب توده (فروتن، قاسمي، سغائي) در سال 1344ش. توسعه يافت، با تأسيس «سازمان انقلابي توده» و «سازمان ماركسيستي- لنينيستي طوفان» در «كنفدراسيون دانشجويان ايراني خارج از كشور» در اواخر دهه 1340 نفوذ چشمگير يافت. مائوئيسم توانست در محافل روشنفكران غربگراي ايران در آمريكا و اروپا، تا حدودي بر جريانهاي مليگرا مانند «جامعه سوسياليستهاي ايراني در اروپا» و «جبهه ملي سوم»، كه در تيرماه 1344 در اروپا و آمريكا تأسيس شد، تأثيرات بينشي و نظري گذارد.
|