تحريف تاريخ
تحريف تاريخ انقلاب اسلامي، يكي از اهداف اساسي دشمنان است و كساني كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم از انقلاب ضربه خورده اند، از جمله عوامل اين تحريف هستند. اينگونه افراد با قرار گرفتن در جريان نقشه راهي كه دشمنان انقلاب اسلامي براي مقابله با آن طراحي كرده اند، به خدمت بيگانگان در مي آيند تا با استفاده از موقعيتي كه در آن قرار دارند و با بهره گرفتن از لحني كه مأنوس با قشرهاي متفاوتي از مردم است، پيمودن اين مسير را براي آنان تسهيل كنند.
اينگونه نويسندگان، گاهي براي آنكه حتي يك نكته كليدي را به نفع دشمنان انقلاب اسلامي، تغيير دهند، آن را لابه لاي يك نوشته چند صد صفحه اي، كه در برگيرنده بسياري از واقعيات هم هست، قرار مي دهند تا به مرور زمان، اين مطلب را به نسل هايي كه در متن وقايع نبوده و شناخت كافي از زمان و زمانه آن ندارند، القا كنند. به همين دليل است كه امام خميني(ره) چند ماه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، در پنجم مرداد سال ١٣٥٧، در پيامي به ملت ايران، بر اين نكته تأكيد مي كنندكه: «لازم است براي بيداري نسل هاي آينده و جلوگيري از غلطنويسي مغرضان، نويسندگان متعهد، با دقت تمام، به بررسي دقيق تاريخ اين نهضت اسلامي بپردازند و قيام ها و تظاهرات مسلمانان ايران را در شهرستان هاي مختلف، با تاريخ و انگيزه آن، ثبت كنند تا مطالب اسلامي و نهضت روحانيت سرمشق جوامع و نسل هاي آينده شود. ما كه هنوز در قيد حيات هستيم و مسائل جاري ايران را كه در پيش چشم همه ما به روشني اتفاق افتاده، دنبال مي كنيم، فرصتطلبان و منفعتپيشگاني را مي بينيم كه با قلم و بيان، بدون هراس از هرگونه رسوايي، مسائل ديني و نهضت اسلامي را، برخلاف واقع جلوه مي دهند... .
شكي نيست كه اين نوشتجات بياساس، به اسم تاريخ، در نسل هاي آينده، آثار بسيار ناگواري دارد. از اين جهت، روشن شدن مبارزات اصيل اسلامي در ايران از ابتداي انعقاد نطفه اش تاكنون و رويدادهايي كه در آينده اتفاق مي افتد، از مسائل مهمي است كه بايد نويسندگان و علماي متفكر و متعهد، بدان بپردازند. درست آنچه را امروز براي ما روشن و واضح است، براي نسل هاي آينده، مبهم است و تاريخ، روشنگر نسل هاي آينده است و امروز قلم هاي مسموم، درصدد تحريف واقعيات هستند؛ بايد نويسندگان امين، اين قلم ها را بشكنند.» يكي از كساني كه به رغم سابقه روشنش در وابستگي به گروهك هاي الحادي و زنداني شدن در دوران نخستوزيري اميرعباس هويدا، به دليل همين وابستگي، پاي به عرصه تاريخ نگاري گذاشت و به شيوه تك نگاري، در اولين نوشته خود، در مقوله تاريخ، به تطهير چهره هويدا پرداخت، دكتر عباس ميلاني است. نوشته اي كه از او، با عنوان «معماي هويدا» به چاپ رسيده، هرچند در برگيرنده مطالب قابلتوجهي از تاريخ حضور بيگانگان در ايران است و به نقش هدايتگري آنان در اداره احزاب و گروهها و افراد، اشارات قابل ملاحظه اي دارد، ولي در عين حال با زيركي خاصي براي تحريف برخي از واقعيات مسلم تاريخي، تلاش كرده است. يكي از اين موارد، اثبات جدايي اميرعباس هويدا، از تشكيلات بهائيت است. او، براي اينكه در نوشته خود، اين مطلب را به اثبات برساند، با صراحت تمام، از بهائي بودن پدر هويدا – حبيبالله عينالملك - و پدر بزرگ او - ميرزا رضا قناد - سخن ميگويد؛ ولي وقتي به هويدا مي رسد، در ابتدا، براي اثبات تاريخ ولادت او، به گونه اي ظريف، قرآن را - كه سال ها پيش، بابيان و بهائيان، آن را منسوخ مي دانستند - شاهد مي گيرد و مي نويسد: «روز تولد اميرعباس، «برف همه جا را فراگرفته بود.» البته درباره هيچكدام از اين موارد، سند رسمي معتبري در اختيار نداريم. آنچه را مي دانيم مديون اين واقعيت ايم كه مادربزرگ هويدا سال و فصل - و نه روز - تولد او را «پشت قرآن در صفحه سفيد قبل از سوره فاتحهالكتاب» نوشته بود.» ( معماي هويدا – ص ٤٥)
نوشتن تاريخ تولد فرزندان در پشت قرآن، كاري بود كه تا سال هاي نه چندان دور، بين بسياري از خانوادههاي مسلمان ايراني مرسوم بود و شنيدن اين مطلب براي هر فرد مسلماني كه يا شاهد اين سبك بوده يا از پدر و مادرش شنيده، احياگر حس شيريني است كه يادآور رعايت آداب اسلامي، در زمان تولد است و همين حس شيرين، كافي است تا در ارزيابي شخصي نسبت به كسي كه درباره او، اين آداب، صورت گرفته، تأثيرگذار باشد.
ادامه مطلب...
ابراهيم ذولفقاري نويسنده كتاب قصه هويدا
|