پیش از خروج شاه | ماه دی 1357 مقارن با کنارهگیری ارتشبد غلامرضا ازهای و روی کار آمده شاپور بختیار است. انقلاب اسلامی نیز در اوج خود قرار داشت. شاه که تصمیم به فرار از کشور گرفته بود به دنبال تعیین نخست وزیری بود که در سالهای گذشته از عوامل حکومت نبوده باشد. پس از رد پیشنهاد نخستوزیری از سوی افرادی همچون دکتر غلامحسین صدیقی، مظفر بقایی و کریم سنجابی، به پیشنهاد سپهبد ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک شاپور بختیار در ۸ دی نزد شاه رفت.
بختیار در کتابش تحت عنوان «یک رنگی» ماجرای دیدارش با ناصر مقدم را چنین توضیح داده است:
روزی از طرف سپهبد مقدم رئیس جدید ساواک به من تلفن شد.
- میتوانم به دیدار شما بیایم؟
- در خانه من باز است. تشریف بیاورید.
با اتومبیل شخصی خودش، بدون اسکورت و در روز روشن آمد.
- شخص اعلیحضرت به من دستور دادند که درباره مسائل ایران با شما، بازرگان و سنجابی صحبت کنم.
بختیار پس از مذاکره با شاه شرایط هفتگانه را برای پذیرش نخست وزیری مطرح کرد:
1 - شاه از کشور خارج شود و تعهد نماید که از این به بعد سلطنت نماید نه حکومت.
2 - انتخاب وزرا منحصر به خودم باشد.
3 - ساواک منحل شود.
4 - زندانیان سیاسی آزاد شوند.
5 - شرایط آزادی مطبوعات فراهم شود.
6 - بنیاد پهلوی به دولت منتقل شود.
7 - کمیسیون شاهنشاهی که در تمام امور دخالت میکند، حذف شود.
در واقع، دو شرط مهم و مشخصی که بختیار برای پذیرش پست نخست وزیری اعلام کرد عبارت بودند از انتخاب تمام وزرا منحصراً با من باشد، و شاه بپذیرد سفری به خارج داشته باشد.
شاه با قبول تمامی شرایط، بختیار را در ۹ دی ۵۷ به نخست وزیری منصوب کرد. زمانی که خروج شاه از کشور قطعی شد به پیشنهاد شاه و موافقت بختیار مقرر شد که در غیاب شاه تمامی وظایف او در اداره امور کشور از جمله عزل و نصبها بر عهده شورای سلطنت قرار گیرد. شاه در ۲۴ دی 1357 اعضای شورای سلطنت را بدین ترتیب معین کرد: دکتر شاپور بختیار نخست وزیر، دکتر محمد سجادی رئیس مجلس سنا، دکتر علی قلی اردلان وزیر دربار، دکتر جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، دکتر علی آبادی دادستان سابق، محمد وارسته وزیر دارایی سابق، عبدالله انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، سیدجلالالدین تهرانی سناتور سابق، و ارتشبد قرباغی رئیس ستاد ارتش. ریاست شورای سلطنت نیز در اولین جلسه آن شورا و در حضور شاه به سیدجلال الدین تهرانی واگذار شد.
روز ۲۵ دی 1357 مجلس سنا با ۳۸ رای موافق یک رای مخالف و دو رای ممتنع به کابینه بختیار رای اعتماد داد. روز ۲۶ دی نیز کابینه بختیار با اکثریت سه چهارم نمایندگان مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت. بختیار پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس به فرودگاه مهرآباد رفت و شاه را برای رفتن از ایران بدرقه کرد. بختیار با تعیین شرایط هفتگانه برای پذیرش سمت نخست وزیری و کسب رای اعتماد برای کابینه خود از مجلس سنا و مجلس شورای ملی تلاش فراوانی برای قانونی جلوه دادن دولت خود انجام داد. اما از این موضوع غافل بود که امام خمینی(ره) و مردم انقلابی اساس سلطنت و مجلس را هم قبول نداشتند و آنها را فاقد مشروعیت میدانستند. در همین راستا امام خمینی(ره) در ۱۲ آبان 1357 در سخنرانی خود در جمع تعدادی از ایرانیان مقیم خارج از کشور فرمودند: «هم سلطنت و هم مجلس بر خلاف قانون اساسی است. مجلس سنا که باید نصفش را شاه تعیین کند و نصفش را هم ملت، ملت که اطلاع نداشته، شاه هم که قانونی نبود. بنابراین آنهایی که در وکالت و وزارت بودند، همه بر خلاف قانون اساسی وکالت و وزارت کردند.»
با این وصف نخست وزیری بختیار نیز هرچند به تایید این مجالس غیرقانونی رسیده بود اما فاقد وجاهت و مشروعیت قانونی به شمار میآمد. از سوی دیگر اولین جلسه شورای سلطنت در 24 دی 1357 در کاخ نیاوران تشکیل شد که در روز بعد با اخطار شدید امام خمینی(ره) مواجه شد. امام در ۲۵ دی 1357 در پیام خود به ملت ایران فرمودند به کسانی که در شورای سلطنت غیرقانونی به عنوان عضویت داخل شدهاند اخطار میکنم که این عمل غیر قانونی و دخالت آنان در مقدرات کشور جرم است و بیدرنگ از این شورا کناره گیری کنند و در صورت تخلف مسئول پیامدها هستند. به دنبال آن سیدجلال الدین تهرانی رئیس شورای سلطنت برای ملاقات با امام به پاریس رفت و امام شرط پذیرش شورا استعفا و اعلام غیر قانونی بودن شورای سلطنت دانستند که با تحقق این شرط در اول بهمن 1357 به ملاقات امام رفت. استعفای تهرانی بزرگترین پیروزی مردم پس از فرار شاه خوانده شد. با استعفای تهرانی عمر شورایی که یک هفته پیش از آن در حضور شاه شکل گرفته بود خاتمه یافت و بعد از آن هم به دلیل اختلافات اعضا راه به جایی نبرد.
اگرچه غالبا آن زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران را ۲۲ بهمن میدانند ولی در عمل و به معنای واقعی کلمه ۲۶ دی ۵۷ روز فرار شاه این پیروزی بزرگ اتفاق افتاد. زیرا از آن روز تا ۲۲ بهمن در ایران عملاً حکومتی وجود نداشت و دوران انتقال قدرت از دستگاههای رژیم به نیروهای انقلابی بود. هرچند پیش از فرار شاه بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی و دولتمردان نیز از ایران گریخته بودند.
ارتشبد قرهباغی در خاطراتش اوضاع کشور را قبل از فرار شاه اینگونه تشریح میکند:
«آقای احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه گزارش جریان کنفرانس گوادلوپ را به شورای امنیت ملی ارائه و آن را قرائت کرد. منظور این بود که به اعضای شورای امنیت ملی نشان دهند تصمیم خروج اعلیحضرت از ایران در گوادلوپ با توافق ۴ دولت آمریکا انگلیس فرانسه و آلمان اتخاذ شده و بازگشتی در بین نیست.
بررسی اسناد و خاطرات سیاسی سران کشورهای شرکت کننده که طی سالهای پس از برگزاری کنفرانس گوادلوپ انتشار یافته نشان میدهد که تصمیم درباره آینده محمدرضا شاه و لزوم خارج شدن از ایران پیش از کنفرانس گوادلوپ یعنی در جلسات هفتگی 7 دی و 14 دی 1357 در کمیته مخصوص هماهنگی و شورای امنیت ملی کاخ سفید اتخاذ گردیده و به وسیله سفیر آمریکا در تهران در تهران به شاه ابلاغ شده بود. سپس این تصمیم از سوی سران کشورهای انگلیس فرانسه و آلمان در مذاکرات گوادلوپ مورد تایید قرار گرفت.
قره باغی می گوید سپهبد مقدم رئیس سازمان امنیت میگفت گزارشات واصله به ساواک حاکیست که مخالفین در انتظار خروج اعلیحضرت برای آشوب در کشور و به دست گرفتن قدرت میباشند. در اخبار خارجی و همچنین روزنامههای کشور اشاره به کودتای ارتش میشد. شایعه شورش مخالفین به محض خروج اعلیحضرت از کشور، حمله به مامورین و طرفداران رژیم و در نتیجه زمزمه کودتای ارتش شدیداً سبب وحشت عمومی شده بود. چون گفته میشد احتمال دارد آشوب و شورش مخالفین به محض اطلاع از زمان حرکت اعلیحضرت شروع گردد. همچنین شایعات درباره کودتای ارتش وجود داشت. اعلیحضرت به من فرمودند: نخستوزیر میگوید خبر کودتای ارتش که این روزها در اخبار خارجی و روزنامهها تکرار میشود ایجاد وحشت نموده است لازم است آن را تکذیب کنید. از این رو مقارن مسافرت اعلیحضرت مصاحبهای با مطبوعات به عمل آورده و کودتای ارتش را تکذیب نمودم که جریان آن در روزنامه های دوشنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۵۷ منتشر گردید.
در دیماه ۱۳۵۷ محمدرضا شاه برای خروج از کشور دچار تردید بود. زیرا به تصور او اگر میرفت بین ارتش و انقلابیون درگیری خونینی رخ میداد و اگر میماند هیچ راهی برای خروج از بنبست وجود نداشت. در نهایت تصمیم گرفت در ۲۶ دی از ایران خارج شود. تشریفات مربوط به سفر شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، روسای مجلسین، وزیر دربار، رئیس ستاد و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند فرودگاه مهرآباد درمحاصره یگانهای گارد شاهنشاهی بود. مقارن ساعت ۱۱:۳۰ شاه و همسرش فرح با هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند. مقارن ساعت دوازده و نیم بعد از ظهر شاه و همسرش پس از تودیع با مشایعت کنندگان گان وارد هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ اختصاصی شدند و با بلند شدن هواپیما از زمین عمر رژیم پادشاهی پهلوی پایان یافت.
ارتشبد قرهباغی موضوع خروج شاه از ایران را چنین توضیح میدهد:
«در یکی از شرفیابی های روزهای اول پس از مشکلاتی که در صورت خروج اعلیحضرت از ایران نیروهای مسلح با آن روبرو خواهند بود عرض کردم: گفته میشود که در صورت مسافرت مراجعتی در بین نیست و ضمن یادآوری اثرات این اخبار در روحیه و انضباط نیروهای مسلح اضافه کردم که نه تنها تعداد غایبین و فراریان افسران و درجه داران و سربازان وظیفه رو به افزایش است و.... استدعا کردم که از مسافرت صرف نظر نمایند. با تعجب فرمودند: چه میگویی؟ الان سفیر آمریکا و ژنرال هایزر اینجا بودند و منظورشان از ملاقات، اطلاع از روز و ساعت مسافرت ما بود. اعلیحضرت اضافه کردند: نمیفهمم منظور اینها چیست و چه میخواهند.»
فرماندهان نظامی شاه نیز تا زمانی که خود شاهد در کشور باقی بود میتوانستند به او تکیه کنند. اما زمانی که او کشور را ترک کرد، چنانچه آنها در ایران می ماندند و خود را به سلطنت طلبها منتسب می کردند، هدف اصلی انتقام انقلابیون قرار میگرفتند. بنابراین عده زیادی از آنها نیز از کشور فرار کردند و این حرکت یکی از زمینههای بازگشت امام خمینی(ره) به کشور شد.
شاه یک روز قبل از حرکت خود به سولیوان اطلاع داد که مستقیم به سمت ایالات متحده پرواز نخواهد کرد بلکه بنابه درخواست انورسادات یک یا دو روز در مصر متوقف خواهد نمود. او هیچگاه علت این تغییر در برنامه سفر خود را بیان نکرد. در این حال به نظر میرسد که وی بر اساس توصیه مشاوران خود تصمیم داشت در نقطهای نزدیک ایران اقامت داشته باشد تا در صورت نیاز بلافاصله وارد کشور شود.
در روز فرار شاه اتفاقاتی رخ داد که میتوان آن را یک جنبش ملی به تمام معنا نامید. ژنرال هایزر که در این روز خود شاهد عینی ماجرا بود، شادی مردم بعد از رفتن شاه را اینگونه توصیف میکند:
«جمعیت زیادی در خیابانهای سراسر شهرجمع شده بودند و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده بود. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم، بوق ها به صدا درآمده بود. راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه غیرقابل توصیفی بود. جشن خودجوش مردم تا دو ساعت تداوم یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر می شد. گزارشهایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمههای شاه و خانوادهاش کردهاند.
برخلاف مردم، رهبران ارتش از شنیدن این خبر شوکه شدند. در آن لحظه این پرسش برای آنها وجود داشت که چه اتفاقی خواهد افتاد. این افراد از آن بیم داشتند که با ورود آیت الله خمینی به ایران ارتش متلاشی و کشور به صحنه جنگ و آشوب تبدیل شود.
رادیو بی بی سی حال و هوای آن روز ایران را اینگونه شرح می دهد:
«شاه ایران امروز بیخبر از ایران خارج شد و اکنون در مصر به سر میبرد. زمان حرکت شاه را پنهان کردند و در بین مردم تردیدهایی در مورد زمان و مکان حرکت وجود داشت. در فرودگاه تشریفات معمولی و مختصری برگزار شد و مصاحبه مطبوعاتی مورد نظر صورت نگرفت. شاه در مصاحبه خود دلیل ترک کشور را انجام معالجه ابراز کرد و به سوال تاریخ بازگشت به ایران پاسخ صریحی نداد و گفت که بستگی به وضعیت مزاجیاش دارد. خبرنگاران میگویند که شاه زمانی که از پلههای هواپیمای شخصیاش بالا میرفت گریه میکرد. او خودش هواپیما را تا آسوان خلبانی نمود و در آنجا انور سادات و رهبران دیگر مصر از او استقبال کردند. به محض اینکه خبر رفتن شاه در تهران پخش پخش شد صحنههای وجد و سرور برپا گردید و هزاران نفر وارد خیابان ها شدند و میخواندند میرقصیدند و بوقهای اتومبیلهای خود را به صدا در می آوردند. این صحنه در بسیاری از شهرهای دیگر منعکس گردید و سربازان در کناری ایستاده بودند و برخی نیز در اجرای جشن و سرور به مردم می پیوستند.»
نکته عبرت آموزی که در این حادثه وجود دارد آن است که حضرت امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در سخنرانی خود در مدرسه فیضیه خطاب به شاه فرمودند: «من به تو نصیحت میکنم دست بردار از این کارها! آقای اغفال دارند میکنند تو را! من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی هم شکر کند.» در ادامه امام به خوشحالی مردم بعد از رفتن رضاشاه اشاره میکنند و خطاب به ایشان میفرمایند: «من نمیخواهم تو اینطور باشی.»
چرایی و چگونگی و ابعاد انقلاب اسلامی از جمله بحثهایی است که همچنان در مراکز مطالعات سیاسی و در تحقیقات و پژوهشهای بینالمللی یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین مباحث مطرح میباشد تا کنون هزاران کتاب، مقاله و سمینار به بررسی این موضوع پرداختهاند. و...
منبع: تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی، از پیروزی انقلاب تا تصرف سفارت آمریکا، غلامرضا بهداروندیانی، نظارت علمی: جواد منصوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، بهار 1398، ص 27 تا 37
این مطلب تاکنون 1707 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|