مرداد 30 سال پیش | از دوم اردیبهشت 1369 تا 27 مرداد آن سال، طی مقطعی نزدیک به 4 ماه تحولات زیادی در عرصه جنگ تحمیلی به وقوع پیوست و از جمله چند نامه میان آقای هاشمی رفسنجانی و صدام حسین روسای جمهوری اسلامی ایران و عراق مبادله شد. این نامهها و پاسخهای آنها زمینهساز تسلیم رژیم عراق در برابر خواسته های برحق ایران و در نتیجه آزادسازی اسیران ایرانی، عقب نشینی عراق از خاک ایران و بازگشت عراق به عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایرگردید. بیشتر این مبادلات و اتفاقات حاصل از آن در مرداد 1359 رخ داد. اکنون 30 سال پس از مرداد 1359 در مرداد 1399 به بازخوانی رویدادهای آن ماه پرداختهایم.
روز 2 مرداد 1369 جمهوري اسلامي ايران شكايتنامهاي عليه جنايت آمريكا در ساقط كردن هواپيماي مسافري جمهوري اسلامي ايران در خليج فارس(12تیر69)، تسليم ديوان بينالمللي دادگستري لاهه كرد. اين شكايتنامه در 250 صفحه تنظيم شده بود.
شش روز بعد در هشتم مرداد صدام در نامهای به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور کشورمان پیشنهادی برای اجرای قطعنامه 598 سازمان ملل مطرح کرد که نکته اصلی آن پذیرش نوعی مشارکت ایران و عراق در اروندرود بر اساس خط «تالوگ» بود همچنین در این نامه ضمن تاکید بر پیشنهاد ملاقات فوری بین سران دو کشور آمادگی عراق را برای عقبنشینی از اراضی ایران و آزادی اسرا اعلام کرد. رئیس جمهور عراق در این نامه چارچوبی را برای بحث در مورد شطالعرب (اروندرود) پیشنهاد کرده بود که نتیجه آن عدول از معاهده ۱۹۷۵ بود. همچنین او خواسته بود بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که مربوط به تعیین متجاوز است به طور قطعی نادیده گرفته شود زیرا به زعم وی نه تنها هیچ فایدهای برای صلح نداشته بلکه موانعی بر سر راه آن می گذاشت.
صدام همچنین در بند ۱۲ نامه خواسته بود کمک های بین المللی موضوع بند هفت قطعنامه ۵۹۸ به صورت مساوی بین عراق ایران تقسیم شود. در پایان هم تقاضا کرده بود سفارتخانههای دو کشور بازگشایی شوند و نوشته بود که آنچه به ما صلح دائمی و همهجانبه بین عراق و ایران را محقق میسازد همین است که در این نامه آمده است و صلح حقیقی همه جانبه که خواستار آن هستیم همین است.
در مذاکرات ژنو که هر بار حدود ۷ ساعت طول میکشید دولت عراق به دنبال آن بود که بفهمد اگر عهدنامه ۱۹۷۵ را بپذیرد چه تحولی در دیدگاه ها و روابط دو کشور پدید میآید؟ آیا مشکل ایران در زمینه معاهده ۱۹۷۵ حل میشود و روابط دوستانه با عراق آغاز می شود یا نه؟ در آن زمان برای ایران مشخص نبود که عراق به دنبال حمله به کویت است و میخواهد پس از حمله به این کشور مطمئن شود که از سوی ایران مورد حمله نظامی قرار نمیگیرد.
روز ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ عراق به کشور کویت حمله کرد و این کشور را به اشغال خود درآورد. عراق پس از تصرف کویت این کشور و استان نوزدهم خود اعلام و برای آن فرماندار منصوب کرد. در چنین شرایطی نگاه به کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین دیدگاه کشورهای عربی به ایران تغییر کرد. آنها به جمهوری اسلامی ایران برای عدم کمک به عراق نیاز داشتند. با ادامه اشغال کویت روابط ایران با عربستان هم بهبود یافت و عربستان با اعزام ۱۰۰ هزار حاجی و برپایی راهپیمایی برائت از مشرکین در مکه با ایران توافق کرد و به این ترتیب اعزام زائران ایرانی که پس از کشتار مکه در سال ۱۳۶۶ قطع شده بود دوباره برقرار گردید. این در حالی بود که آمریکا همچنان تحریمهای خود علیه ایران را تمدید میکرد. با وجود این ایران در برابر جنگ بین عراق و آمریکا بر سر کویت اعلام بیطرفی کرد و در عین حال حمله عراق به کویت را محکوم کرد. ایران مصلحت نمیدید رژیم بعثی را تقویت کند و نفس کار صدام را هم نادرست میدانست که تجاوز به یک کشور همسایه بود. اگرچه کویت در جریان جنگ تحمیلی شریک صدام بود، ولی ایران نمیخواست از این کشور انتقام بگیرد. به هر حال ایران تصمیم گرفت از درگیری نظامی با عراق پرهیز شود، با حضور نیروهای خارجی در منطقه مخالفت شود، آمادگی کامل نظامی برای استفاده از فرصتها حفظ شود و مذاکرات با عراق در ژنو ادامه یابد.
یک روز پس از حمله عراق به کویت در روز جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۶۹ صدام نامه دیگری برای رئیس جمهور ایران ارسال کرد. وی در این نامه همچنان بر پذیرش سفر وزیر امور خارجه عراق به ایران اصرار کرد. ایران در جلسه شورای امنیت که یک روز قبل از ارسال این نامه برگزار شده بود تصمیم گرفته بود به شرط اعلان پذیرش معاهده ۱۹۷۵ الجزایر سوی عراق، نمایندگان این کشور میتوانند به ایران بیایند. صدام در این نامه نوشته بود: «ما هنوز در انتظار موافقت شما با تعیین تاریخی برای حضور پذیرفتن فرستادگانمان هستیم تا به خواست خدا همانطور که امید میرود پس از اجرای گفتگو با شما و با کسانی که معرفی میکنید در آستانه مرحله سرنوشت ساز صلح قرار بگیریم.»
به نظر میرسد صدام نگران اقدام ایران علیه عراق و استفاده از فرصت حمله آن کشور به کویت بود و میخواست خیالش از ناحیه ایران که پشت جبهه محسوب می شد راحت باشد. به هر حال با درک این شرایط بحران فاصله رئیسجمهور ایران در ۱۷ مرداد ۱۳۶۹ پاسخ وی را داد و ضمن رد پیشنهاد های عراق در مورد اروندرود به صدام نوشت:
«پیشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده ۱۹۷۵ برای مذاکرات صلح است. زیرا بدون پایبندی به قراردادهای گذشته و علی الخصوص آن قراردادی که امضای خود شما را دارد، نمیتوان انتظار داشت که اعتماد نسبت به آنچه امروز گفته میشود به وجود آید. برای عقبنشینی از اراضی اشغالی ایران سقف زمانی دو ماه در نظر گرفته شده غیرقابل توجیه است. زیرا این کاری است که اگر با حسن نیت بخواهد انجام گیرد ظرف یکی دو روز قابل انجام است.»
در این نامه همچنین اعتراض به اشغال کویت آمده است:
«بی تردید در موقعیت و شرایط مذاکرات صلح بین دو کشور، تهاجم غیر قابل تصور به یک کشور همسایه بدون کوچکترین اطلاع و هماهنگی، آن هم با آثار و تبعات فوق العاده آن در رابطه با ما میتواند اعتماد مارا سست سازد و تردید جدی در انگیزههای مذاکرات چند ماه اخیر ایجاد کند. به ویژه آنکه در طول این مدت، ما شاهده اقداماتی که نشانه حسن نیت باشد نبودیم و کماکان اصرار بر تداوم اشغال سرزمین مان و حتی مخالفت با مسئله کوچکی چون خاموش کردن حریق چاههای نفتی که جز اتلاف سرمایه میهن اسلامی نتیجهای برای شما ندارد را شاهدیم.»
در پایان این نامه آمده است:
«ما به دنبال استفاده از شرایط فعلی نیستیم و جز حقوق مشروع و قانونی خود چیز دیگری را نمیخواهیم. نکته مورد تاکید شما در مورد سرعت حرکت در جهت صلح را کاملاً قبول داریم. ولی آنچه که به صلح سرعت میبخشد پیش قدمی در ارائه پیشنهادهای شکلی و بالابردن سطح مذاکرات بدون آنکه در محتوا پیشرفت حاصل شده باشد نیست. بلکه باید به قراردادهای بین دو کشور که از نظر بینالمللی به رسمیت شناخته شده پایبند باشیم و بیش از حق مشروع خود طلب نکنیم. زیرا قابل تصور نیست آنچه که با جنگ هشت ساله حاصل نشد، در مذاکرات قابل تحقق باشد. اگر این مطلب را قبول داشته باشیم لازم نیست برای مشخص کردن مرزها در زمین و رودخانه به دنبال چیزی جز معاهده ۱۹۷۵ باشیم و اگر قبول نداشته باشیم بهتر از کار اجرای قطعنامه را به سازمان ملل و شورای امنیت واگذار کنیم. ضمن اینکه نقطه ارتباط ژنو را برای تبادل نظرات در مسائل مشترک حفظ کنیم.»
این نامه، اتمام حجت ایران درباره مسائل مربوط به حل و فصل اختلافات بود و در شرایطی نوشته شد که عراق تحت فشار بین المللی به دلیل اشغال کویت قرار گرفته بود و بسیار به نفع ایران تمام شد.
رئیس جمهور عراق که در جریان حمله به کویت تحت فشار بین المللی قرار گرفته بود سرانجام به خواستههای ایران تن داد و در پاسخ به نامه رئیسجمهور ایران در ۲۳ مرداد ۱۳۶۹ طی ششمین و آخرین نامه خود شرایط ایران را برای تحقق صلح پذیرفت و نوشت:
«با پیشنهاد شما که ناظر بر لزوم مبنا قرار گرفتن عهدنامه ۱۹۷۵ است موافقت میشود. اکنون ما آمادهایم هیئتی را به تهران اعزام کنیم، یا هیئتی از سوی شما به بغداد سفر کند تا زحمت تهیه موافقتنامههای مربوطه موجبات امضای آن را سطحی که مورد توافق قرار میگیرد فراهم نمایند. با این تصمیم ما، دیگر همه چیز روشن شد و به این ترتیب همه آنچه را که می خواستید و بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نمیماند.»
«پذیرش حوزه های ایران از سوی صدام با استقبال کشورهای عرب خلیج فارس و ترکیه مواجه نشد و آنها از همکاری ایران با عراق نگران شدند ولی جمهوری اسلامی ایران به آنها اطمینان داد برای خروج نیروهای نظامی عراق از کویت پافشاری میکند. با این حال روز 23 مرداد 1359 با تثبيت نيروهاي اشغالگر عراقي در قسمتهاي مختلف كويت، تعدادي از دولتهاي سرخورده عربي از طريق مطبوعات كشورشان مأيوسانه به حمايتهاي گسترده از رژيم صدام در رويارويي انقلاب اسلامي ايران اعتراف كردند.
چهار روز بعد از ارسال نامه پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی عراق رئیس جمهوری ایران در ۲۷ مرداد ۱۳۶۹ در آخرین پاسخ خود به صدام نوشت:
«اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلافات در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت. شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب میآوریم. اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جو مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح پایدار با حفظ حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.»
با پذیرش رسمی معاهده ۱۹۷۵ از سوی عراق شورای عالی امنیت ملی ایران تصمیم گرفت هیئت سیاسی عراق را در تهران بپذیرد و در عین حال کمکی هم به رفع محاصره اقتصادی عراق نکند.
روز 24 مرداد 1359 جورج بوش رئيسجمهور آمريكا با تأكيد بر اينكه عراق آغازگر جنگ با ايران بود، از موافقت عراق با تمامي شرايط ايران براي خاتمه جنگ اظهار تعجب نمود.
با پذیرش دوباره عهدنامه ۱۹۷۵ از سوی صدام ، عراق پذیرفت به نشانه حسن نیت عقبنشینی از اراضی اشغالی ایران را از روز جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ آغاز کند. روز 26 مرداد 1369 آقای ولايتي وزير امور خارجه اسلامي ايران در نامهاي به دبيركل سازمان ملل متحد خواستار نظارت نيروهاي ناظر بر آتشبس اين سازمان (يونيماگ) بر عقبنشيني نيروهاي عراقي از خاك ايران بر مبناي عهدنامه 1975 الجزاير شد.
عراق جز یک نیروی نمادین که در کنار ماموران مرزبانی و انتظامی برای ماموریتهای روز زمره در شرایط عادی باقی میماند، روز 26 مرداد نیروهای خود را از مناطق ایران در طول مرز فراخواند. همچنین قبول کرد از همین روز مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ را به هر تعداد که در عراق ایران در اسارت به سر میبرند از طریق مرزهای زمینی از راه خانقین قصرشیرین و راههای دیگر که مورد توافق قرار میگیرد آغاز کند. با این توافق ارتش عراق ظرف ۵ روز یعنی تا ۳۰ مرداد ۱۳۶۹ به مرزهای شناخته شده بینالمللی تحت نظارت گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد عقب نشینی کرد. پیش از آغاز جنگ ۷۴۰ میله علامت مرزی بین دو کشور وجود داشت که عمده آنها در دوران جنگ از بین رفته بود. در زمان عقبنشینی تلاش شد نیروها در پشت محل میلههای مرزی مستقر شوند.
پس از گذشت ۲ سال از پایان جنگ، نخستین گروه هزار نفره اسرای ایرانی در ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ از مرز خسروی وارد ایران شدند. روز بعد همین تعداد از اسرای عراقی به کشورشان بازگشتند. به این ترتیب به تدریج اسرای دو کشور آزاد شدند و به سرزمینهای خویش بازگشتند.
روز 30 مرداد 1369 ستاد فرماندهي كل قوا اعلام كرد كليه اراضي اشغالي كشورمان از وجود نيروهاي عراقي تخليه شده و عراقيها در طول 1250 كيلومتر مرز مشترك عقبنشيني كردهاند.
منابع:
روزنامههای جمهوری اسلامی و اطلاعات، مرداد 1369
دکتر حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، نشر مرز و بوم، 1395، ج 2، ص 485 تا 493
این مطلب تاکنون 1727 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|