صدایی که خیلی دیر شنیده شد | از آبان ماه 1356 که خبر درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی در ایران منتشر شد و مجالس ختم ایشان به مرکزی برای مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل گشت تا آبان یکسال بعد تحولات بزرگی در ایران بوقوع پیوست که یکی پس از دیگری ستون های ظلم ستم شاهی را فرو ریخت جنایت شاه در نوزدهم دی ماه 1356 و چهلم شهدا در 29 بهمن 1356 در تبریز و چهلم های بعدی در یزد و تهران و سایر شهرهای بزرگ و کوچک ایران بحرانی فراگیر را برای حکومت شاه بوجود آورد که ظرف مدت کوتاه جمشید آموزگار جای خود را به شریف امامی داد و او بدلیل سرکوب دانش آموزان و دانشجویان در سیزدهم آبان 1357 مجبور به کناره گیری در روز چهاردهم شد. شاه که می دانست مردم در خیابان ها کناره گیری او را از قدرت طلب می کنند و سیاست سرکوب در عمل با شکست روبرو شده بود با مشورت آمریکایی ها و انگلیسی ها طرفند جدیدی را در دستور کار قرار داد. او تلاش کرد اینبار به مردم ایران پیغام دهد صدای انقلاب را شنیده است و قصد دارد گذشته را جبران کند اما دیگر دیر شده بود. زیرا مردم میدانستند «تا شاه کفن نشود، این وطن وطن نشود». در سند پیش رو متن سخنرانی تاریخی محمدرضا پهلوی را ملاحظه می کنید که از عبرت های بزرگ تاریخ معاصر است. جالب آنکه در همین روز شاه تصمیم گرفت یکی از ناکارآمدترین ژنرال های خود یعنی ارتشبد غلامرضا ازهاری را به عنوان نخست وزیر معرفی کند تا او از طریق تشکیل دولت نظامی بتواند شیرازه به هم ریخته کشور را به سامان برساند، اما او نیز بزودی دریافت که نمی تواند مانع سقوط نظام پهلوی شود. در ادامه متن کامل سخنرانی شاه در ذیل ارائه شده است:
ملت عزیز ایران
در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تأیید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد. متأسفانه در کنار انقلاب دسیسه و سوء استفاده دیگران از احساسات و خشم شما، آشوب و هرج و مرج و شورش نیز ببار آورد. موج اعتصابها نیز که بسیاری از آنها بر حق بوده اخیراً ماهیت و جهت یافت تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم فلج شود و حتی جریان نفت که زندگی این مملکت به آن بستگی دارد، قطع گردد، تا عبور و مرور روزانه و تأمین مایحتاج زندگی مردم نیز تعطیل شود. ناامنی، اغتشاش و شورش و کشتار در بسیاری از نقاط میهنمان بجائی رسیده است که استقلال مملکت را در خطر انداخته است. وقایع اسفباری که پایتخت را دیروز به آتش کشید، برای مردم و مملکت دیگر قابل ادامه و تحمل نیست. در پی استعفای دولت و برای جلوگیری از اضمحلال مملکت و از بین رفتن وحدت ملی، برای جلوگیری از سقوط در هرج و مرج و آشوب و کشتار، و بمنظور برقراری حکومت قانون[!] و ایجاد نظم و آرامش، تمام کوشش خود را در تشکیل یک دولت ائتلافی مبذول داشتم و فقط هنگامی که معلوم شد که امکان انجام این ائتلاف نیست، بناچار یک دولت موقت را تعیین کردیم. من آگاهم که بنام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباه های گذشته و فشار و اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که بنام مصالح ملی و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود، اما من بنام پادشاه شما که سوگند خوردهام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنیعشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار می کنم و «متعهد» می شوم که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم وفساد دیگر تکرار نشده، بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد. «متعهد» میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجرا درآید، «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.» من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفويض شده است هستم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی دادهاید، تضمین میکنم، تضمین میکنم که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و به دور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود. در وضع فعلی برقراری نظم و آرامش برای جلوگیری از سقوط و اضمحلال ایران وظیفه اصلی نیروهای مسلح شاهنشاهی است که همیشه با حفظ ماهیت ملی خود متکی بر ملت ایران و وفادار به سوگندهای خود بوده و هست، باید با همکاری شما هموطنان عزیزم[!] این نظم و آرامش هرچه زودتر برقرار شود تا دولت ملی بعدی که استقرار آزادیها، اجرای اصلاحات و بخصوص برقراری انتخابات آزاد را بر عهده خواهد داشت در اسرع وقت کار خود را شروع کند. من و شما در این سی و چند سال وقایع حساسی را دیدهایم و خطرات بسیاری را پشت سر گذاشتهایم. امیدوارم در این لحظات حساس و خطیر و سرنوشتساز، خداوند بزرگ ما را مشمول عنایت خود فرماید تا بتوانیم در کنار هم به هدفهای اصلی که آسایش و رفاه و آزادی و سربلندی ایران و ایرانی است برسیم.
من در اینجا از «آیات عظام و علمای اعلام» که رهبران روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلام و بخصوص مذهب شیعه هستند، تقاضا دارم تا با راهنماییهای خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ تنها کشور شیعه جهان بکوشند. من از «رهبران فکری» جوانان میخواهم تا با دعوت آنان به آرامش و نظم، راه مبارزه اصولی[!] برای برقراری یک دمکراسی واقعی را هموار کنند. من از شما «پدران و مادران» ایرانی که مانند من نگران آینده ایران و فرزندان خود هستید[!] میخواهم که با راهنمائی آنان مانع شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند و بخود و به میهنشان لطمه وارد سازند. من از شما «جوانان و نوجوانان» که آینده ایران متعلق به شماست میخواهم تا میهنمان را به خون و آتش نکشید و به امروز خود و فردای ایران ضرر نزنید. من از شما «رهبران سیاسی جامعه» میخواهم تا به دور از اختلافهای عقیدتی و با توجه به موقعیت تاریخی حساس و استثنایی کشورمان، نیروهای خود را برای نجات میهن بکار برید. من از شما «کارگران و کارکنان و دهقانان» که با کوششهای خود چرخهای اقتصادی کشور را به حرکت در می آورید میخواهم تا با فعالیت هر چه بیشتر در حفظ و احیای اقتصادی کشور بکوشیم. من از همه شما هموطنان عزیزم[!] میخواهم تا به ایران فکر کنیم. همه به ایران فکر میکنیم. در این لحظات تاریخی بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم. بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم[!] و برای حفظ تمامیت ارضی، وحدت ملی و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و تحقق خواستها و آرمانهای ملت ایران همراه شما خواهم بود[!]. امیدوارم در روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود قرار داده و همواره مؤید و حافظ مُلک و ملت ایران باشد. انشاء الله تعالی این مطلب تاکنون 1907 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|