..... پس از اعلام خبر خروج شاه از ایـران در اخـبار ساعت 14 رادیو سراسری، کشور غرق در شـادی و هیجان شد. عباس قـرهباغی دربـاره چگونگی خروج شاه از کشور در خـاطرات خـود مینویسد: باتوجه به تصمیم شاه در جلسه شورای سلطنت، قرار بود شاه روز چهارشنبه 27 دی 1357 از کـشور خـارج شود اما غروب روز دوشنبه 25 دی کـه خـبر رأی اعـتماد مجلس سنا بـه دولت بـختیار در روزنامهها منتشر شد، طـولی نـکشید که سپهبد بدرهای تلفنی اطلاع داد: «اعلیحضرت به جای چهارشنبه، فردا، روز سهشنبه صبح حرکت خـواهند کـرد و مسافرت خصوصی و غیررسمی است.» قرهباغی مـیافزاید: بـرای مسافرت غـیررسمی هـم روش خـاصی وجود داشت. معمولا نخست وزیر، رؤسای مجلسین، رئیس ستاد و تعدادی از مقامات علاوه بر وزیر دربار و رؤسای تشریفات، در فرودگاه حاضر میشدند. اما شاه به فرماندهان نیروهای نظامی، حتی به فرمانده نیروی هوایی، که بـه عـلت داشتن مسئولیت حفاظت هواپیمای اختصاصی و تشریفات پرواز، معمولا در مسافرتهای خصوصی و داخلی هم حضور پیدا میکرد اجازه نداده بـود بـه فرودگاه بیایند.
حدود ساعت 10 صبح مشایعتکنندگان در پاویون سلطنتی فرودگاه مهرآباد در انـتظار ورود شـاه و فرح بودند. هواپیمای اختصاصی شاهین(جت 727) نیز مقابل پاویون قرار داشت. دقایقی بعد شاه نیز بر حفظ انضباط در نیروهای مسلح تأکید کرد و به قرهباغی گفت: «مواظب بـاشید که فرماندهان یک وقت دیوانگی نکنند و به فکر کودتا نیفتند.»
عباس قرهباغی از انتظار شاه برای دیدار با بختیار مینویسد: «اعلیحضرت در انتظار نخست وزیر و رئیس مجلس شورای ملی، در حالی که در سالن پاویون سلطنتی قدم میزدند با آقایان سجادی رئیس مجلس سنا و اردلان وزیر دربار صحبت میکردند. پس از مدتی آقـایان بـختیار و دکتر سعید آمدند. اعلیحضرت بلافاصله با آنها مشغول گفتوگو شدند. نخست وزیر اظهار نمود، ازدحام عجیبی در اطراف مجلس شورای ملی بود و با هلیکوپتر از داخل محوطه مجلس پرواز کرده، و الاّ نمیتوانست با سرعت خودش را به فرودگاه برساند. به هرحال معلوم شد که مجلس شورای ملی هم به دولت رأی اعتماد داده است.»(1)
شاپور بختیار در فصل پنجم کتاب یکرنگی با عنوان«وداع پادشـاه» از روز خـروج شاه مینویسد:
هلیکوپتر روی بـاند فـرودگاه نزدیک محلی که پادشاه ایستاده بود فرود آمد. اعلیحضرت پالتوی سرمهای برتن داشت و دورش را عدهای از نظامیان و غیرنظامیان گرفته بودند. شهبانو هم در کنارش بود. فصلجدایی که در آن زمان هیچکدام نمیدانستیم دائمی خواهد شـد، فـرارسیده بود. پس از آنکه من ادای احترام کردم، پادشاه به من گفت: «من 20 دقیقه است منتظر شما هستم» گفتم امیدوارم اعلیحضرت مرا ببخشند، در مجلس و در انتظار گرفتن رأیاعتماد بودم.
سپس شاه به اتفاق بختیار بـه اتـاق کوچکی در پاویون سلطنتی رفتند که همسر شاه نیز آنجا بود. شاه از بختیار پرسید درباره حکومت نظامی در استانهای مختلف چـه خواهید کرد؟ بختیار پاسخ داد یکی پس از دیگری لغو خواهند شد و تهران آخرین آنها خـواهد بـود. شـاه پرسید آیا استانداران را از بین نظامیان انتخاب میکنید یا از غیر نظامیان؟ بختیار گفت غیرنظامیان را ترجیح میدهم اما از افسران بازنشسته خـوشنام نـیز استفاده خواهم کرد. فرح نیز وارد بحث شد و به شاه گفت: «بختیار از خودگذشتگی بـه خـرج داده اسـت و باید به او اعتماد کامل کرد.» سپس فرح از بختیار خواست برای برخی اشخاص که چند نفری از آنـها بدون سوءسابقه و برخی نیز مسائل مشکوکی داشتند،گذرنامه صادر کند(2)
سپس شاه در جمع خبرنگاران داخلی حاضر در فرودگاه گفت: «همانطور که موقع تشکیل ایندولت گفته بودم، مدتی است که احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز میشود و تهران را به سوی اسوان در مصر ترک میکنم...» شاه درباره مدت سفرش نیز گفت: «این بستگی به حالت من دارد و در حالحاضر نمیتوانم آن را دقـیقا مـشخص کنم.»(3)
قرهباغی صحنه خروج شاه را از کشور اینگونه توصیف میکند:«اعلیحضرت بعد از خداحافظی از نخست وزیر، رؤسای مجلسین، چندنفر دیگر و من در حالیکه خیلی متأثر بودند به طرف هواپیما حرکت کردند. در اینموقع تـعدادی از افـسران و مأمورین مخصوص گارد شاهنشاهی و آشیانه سلطنتی در مسیر راه، اطراف اعلیحضرتین را گرفته و به نشانه خداحافظی دستهای اعلیحضرت و شهبانو را میبوسیدند. یکی از آنها نزدیک پله هواپیما قرآن را در دست گرفته بود که اعلیحضرتین بر حسب سنت از زیر آن عبور کردند و آن را به رسم احترام بوسیدند ... سپس داخل هواپیما شده و در جای خلبان قرار گرفتند. اعلیحضرت شخصاً هواپیما را هدایت و خاک ایران را ترک کردند. در حال نگرانی در افق به هواپیما که در آسمان ایران از نظر دور میشد نگاه میکردم تا اینکه از نظر ناپدید شد. ساعت 10/1 بعد ازظهرروز سه شنبه 26 دی 1357 بود.»(4) منصور رفیعزاده آخرین رئیس شعبه ساواک در امـریکا در خـاطرات خـود از خروج شاه از کشور مینویسد: «شـاه یـک دسـت کت و شلوار سنتی و فرح یک دست لباس تیره پوشیده بود. برسرودست فرح جواهرآلاتی دیده نمیشد. آنها ترتیبی داده بودند که فیلمبرداران بـتوانند چـند صـحنه از سربازی را که به دستوپای شاه افتاده و تلاش مـیکرد پاهای شـاه را ببوسد فیلمبرداری کنند. شاه در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، مانع از اینکار شد و او را از زمین بلند کرد.»(5) درهمینحال احمدعلی مسعود انـصاری در کـتاب مـن و خاندان پهلوی از خروج مقادیر زیادی جواهرآلات از کشور خبر میدهد: «در مـوقع ترک وطن، شاه و خانوادهاش مقدار زیادی از جواهرات خود را همراه آوردند. از جمله شاه به همراه اثاث خود چهار جعبه جواهرات آورده که استوار شهبازی که همراه خانم فریده دیبا مـادر فـرح جواهرات را برای امانت سپردن به بانک سوئیس برده بود، به من گفت که جواهرات در چهار جـعبه بـزرگ، هـریک به اندازه نیمقد انسان بود. البته اینجواهرات خود شاه و فرح بود و الاّ سـایر افـراد خـانواده جواهرات خود را بهطور جداگانه آورده بودند.»(6)
ویلیام فوربیس در کتاب سقوط تخت طاووس در توصیف صـحنه خـروج شـاه از ایران مینویسد: «آهنگ سریعتر میشد. شاه فرزندان خود را به ایالات متحده فرستاده بود و در شـانزدهم ژانـویه خود او و همسرش آخرین افراد خانواده پهلوی بودند که در ایران باقیمانده بودند. (البته بـه جـز شـاهزاده حمید که آدم عجیبی بود) حوالی ساعت 30/12 بعد ازظهر چهار هلیکوپتر از کاخ نیاوران بـه سـوی فرودگاه مهرآباد پرواز کردند. (شاه معمولا از اینروش استفاده میکرد تا نگذارد مخالفین بفهمند او در کـدام هـلیکوپتر اسـت تا به او شلیک کنند.) در فرودگاه صحنه خروج شاه، صحنه محنت باری بود. شاه با چشمانی اشکآلود گـفت امـیدوارم که دولت بتواند گذشته را اصلاح و جبران کند و همچنین در پایهگذاری برای آینده موفق بـاشد. سـپس شـاه با مشتی خاک ایران در جیبش،کنترل جت بوئینگ 727 آبی و نقرهای رنگ را به دست گرفت و بـا هـمسرش بـه سوی تبعید پرواز کرد.»(7) در کتاب انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی آمده اسـت: «تـا وقتی هواپیمای شاه، فرودگاه مهرآباد را ترک کرد، فقط اطرافیان و نزدیکان او از ماجرا اطلاع داشتند. مردم خبر رفـتن او را سـاعتی بعد،از اخبار رادیو تهران شنیدند: ساعت 8/13 بعد ازظهر امروز شاهنشاه و شهبانو در مـیان بـدرقه آقای شاپور بختیار نخست وزیر، دکتر جـواد سـعید رئیـس مجلس شـورای مـلی، دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار، و گروهی از رجال و شخصیتهای مملکتی فرودگاه مهرآباد را ترک گـفتند.»(8)
پس از انـتشار خبر خروج شاه از رادیو، مـردم سـراسر کشور بـا هـجوم بـه خیابانها به شادی و پایکوبی پرداختند. ایـن نـخستین تظاهرات شادمانه مردم در خیابانها طی روزهای انقلاب بود. رادیو بیبیسی از تهران گزارش داد: «بـه محض اینکه خبر رفتن شاه در تهران پخش شد، صحنههای وجد و سرور برپا گردید و هزاران نفر وارد خیابانها شدند و خواندند و رقصیدند و بوقهای اتومبیلهای خود را به صدا درآوردند و اینصحنهها در بسیاری از شهرها و قصبات دیگر در سراسر کشور منعکس گردید و سربازان بـه کناری ایستاده بودند و بعضی از آنها در ابراز وجد و سرور به مردم پیوستند.»(9)
بختیار در شورای امنیت ملی به فرماندار نظامی تأکید کرده بود که سربازان و مأمورین نـظامی از دریـافت شاخههای گل از مردم خودداری نکنند و در مـقابل پیـشآمدهای ناگوار خـونسردی خـود را حـفظ نمایند. اما همین دسـتورات وضع را به جایی رساند که بعد از خروج شاه از ایران، نه تنها پرسنل نظامی شاخههای گـل اهـدایی مردم را با میل و رغبت قبول کـردند، بـلکه آنـان را در آغـوش گـرفته روبوسی میکردند.(10)
صحنههایی که سرآنتونی پارسونز، سفیر انگلستان در تهران، از خروج شاه به تصویر میکشد، خواندنی است:
کابینه بختیار و برنامه دولت او روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس ایران قرار گرفت و شاه و همسرش همان روز فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد مصر ترک گفتند. رادیو ایران ساعت دو بعد ازظهر خبر عزیمت شاه را پخش کرد. در آنساعت من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانوادههایشان همه در محوطه سفارت بودیم. ناگهان همه شهر از شـادی منفجر شد و صدای بوق اتومبیلهایی که در حرکت بودند در فضا پیچید. از آن لحظه تا هنگام غروب مردم در خیابانها به رقص و شادی مشغول بودند. اتومبیلها با چراغ روشن و به صدادرآوردن بوقهای خود حرکت میکردند. مردم به طرف سربازها رفته و آنها را میبوسیدند و شمارههای فوقالعاده روزنامهها را با عناوین درشت«شاه رفت» توزیع میکردند. در عرض چند ساعت مجسمههای شاه و پدرش در میادین شهر سـرنگون شـد که خود پیش درآمد سقوط رژیم بود. من هرگز صحنههای آنروز را فراموش نمیکنم. ما برای تماشای حرکات مردم در مقابل در بزرگ سفارت ایستاده بـودیم. مـردمی که در خیابانها حرکت میکردند هـمه در شـور و هیجان بودند و هنگام عبور از برابر ما دست تکان میدادند و بعضیها روزنامههایی را که عنوان درشت«شاه رفت» بر روی آن نقش بسته بود به ما میدادند. سـربازان گـارد محافظ سفارت عاقلانه چـنین وانـمود میکردند که در شادی مردم شریک هستند. تظاهرکنندگان روی اتومبیل زرهپوش آنها رفته و شعار میدادند و لولههای تفنگ سربازان با شاخههای گل مسدود شده بود.(11)
ویلیام سولیوان،سفیر امریکا در تهران خاطرات خـود را از آن روز در کـتاب مأموریت در ایران چنین ثبت کرده است:«شاه و شهبانو و همراهانشان طبق برنامه پیشبینی شده با تشریفات سادهای از پاوین سلطنتی،فرودگاه مهرآباد ایران را ترک گفتند.جریان عزیمت شاه بعد ازظهر همانروز از رادیـو و تـلویزیون ایران پخـش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بیسابقهای فراگرفت. جشن رفتن شاه سه یا چهار ساعت بـا حرکت دستههای تظاهرکنندگان در خیابانها و صدای بوق اتومبیلها و روشن کردن چراغها ادامه یافت. با عزیمت شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره کشور بهطور کامل به دست شاپور بختیار افتاد.»(12)
«دزموند هارنی» از دیـگر نـاظران خارجی آن لحظات در ایران بود: «به خبرنگاران گفته بودند ساعت 10 صبح برای مصاحبه مـطبوعاتی بـا شـاه در کاخ شاه حاضر باشند. اما خبرنگاران را با اتوبوس به فرودگاه بردند و ساعت 30/10 به آنان گـفته شد سفر شاه لغو شده است و با خبرنگاران مصاحبه نخواهند کرد. اما چـند ساعت بعد رادیو از خـروج شـاه از کشور خبر داد...از ساعت دو به بعد از ظهرکه خبرش در همهجا پیچید، حتی در محله اعیانی الهیه، در عرض چند دقیقه اتومبیلها شروع به بوق زدن و روشن کردن چراغها کردند. هیجان بالاگرفته بود.»(13)
آذر آریانپور، بعدها، هنگام نـگارش کتاب پشت دیوارهای بلند(از کاخ تا زندان) روز خروج شاه از کشور را اینگونه یادآوری میکند: اندکی بعد از صرف ناهار،گوینده تلویزیون با هیجان مردم را به شنیدن خبر مهمی دعوت کرد: «بینندگان عزیز، تـوجه شـما را به پیام اعلیحضرت همایونی که چندلحظه قبل از ترک وطن از فرودگاه مهرآباد پخش میشود، جلب میکنیم.» همه نفسها را درسینه حبس کردیم تا به آخرین پیام شاه گوش بدهیم. شاه بـا قـیافه خسته و آزردهای در صفحه تلویزیون ظاهر شد. ملکه فرح با چهرهای گرفته در کنار همسرش ایستاده بود. پس از سخنان شاه که با کلماتی لرزان ادا شد، آنها سوار هواپیما شدند و کشور را ترک کردند. ظـرف چـندثانیه مردم با هیجان دیوانهواری به خیابانها ریختند تا سقوط نهایی یک دیکتاتور را جشن بگیرند. ما هم به مردم پیوستیم تا از نزدیک شاهد اینمراسم استثنایی باشیم. صدای بوق ممتد اتـومبیلها گـوش را کـر میکرد. گروهی از مردم به سـربازخانه حـشمتیه رفـتند و ضمن تقدیم گل و شیرینی از سربازها دعوت کردند که اسلحه را زمین بگذارند و به مردم بپیوندند. سربازها به روی مردم لبخند میزدند...مردم از فـرط شـادمانی یـکدیگر را در آغوش میگرفتند و پایکوبی میکردند: تصاویر آیت اللّه خـمینی زیـنت بخش شیشه اتومبیلها بود. من هرگز ملت ایران را چنان شادمان ندیده بودم.(14)
مینو صمیمی برخی جزییات مربوط به پیـش از خـروج شـاه از کشور را ذکر کرده است: «منشی مخصوص فرح به هرکدام از کـارکنان اعضای دفتر مخصوص فرح یک سکه طلا با نقش«شهبانو» داد که نامهای مبنی بر قدردانی فرح از فعالیتهای آنـان بـه هـمراه داشت. فرح به کارکنان دفتر مخصوص تأکید کرده بود که امـید خـود را از دست ندهند چون اطمینان دارد که بزودی به ایران بازخواهد گشت.»(15)
اردشیر زاهدی،آخرین سفیر شاه در امـریکا در کـتاب 25 سـال در کنار پادشاه، درباره خروج شاه از کشور مینویسد: شاه در پاویون سلطنتی مهرآباد مـنتظر نـتیجه رأی اعـتماد مجلس شورای ملی به دولت شاپور بختیار بود تا کشور را ترک کند.«پس از آنکه هـواپیمای سـلطنتی از بـاند مهرآباد برخاست و خبر مسافرت شاه از رادیوی ایران پخش شد مردم به خیابانها ریختند و شعار دادند که نه شاه میخواهیم نه شاپور! من همان شب که فیلم اینتظاهرات و شادی مردم از رفتن شاه را دیدم متوجه شدم که تاریخ شاهنشاهی ایران به پایان رسیده و شاپور بختیار هم نـخواهد توانست سلطنت را نجات بدهتد. متأسفانه ارتشیها هم از رفتن شاه اظهار شادی کرده و سربازان مسلح عکسهای[امام] خمینی را به سرنیزههای خود نصب کرده و شادی میکردند.»(16)
بیشتر رسانهها نیز به انعکاس گسترده خـروج از ایـران پرداختند. رادیو بیبیسی ساعت 15/15 اعلام کرد: «شاه ایران و همسرش فرح پهلوی بـامداد امـروز تـهران را به طور ناگهانی و مخفیانه ترک نمودند. وقتی که شاه از پلههای هواپیمای جت مخصوص خود بالا مـیرفت آشـکارا گـریه میکرد و گفت بدان دلیل به تعطیلات میرود که خسته است و از پاسخ بـه ایـنپرسش که کی بازخواهد گشت خودداری نمود و اظهار داشت که این بستگی به وضع مزاجی او خواهد داشـت... شـاه پس از ورود به قاهره به استراحتگاه زمستانی رئیس جمهور مصر در اسوان خواهد رفت.»(17)
روزنـامه الاهـرام سفر شاه را به مصر چندروزه اعلام کـرد. سـخنگوی دولت مصر درباره علت دعوت مصر از شاه ایـران گـفت که مردم مصر از شاه به خاطر کمکهای مالی و تحویل نفت به آن کـشور و هـمچنین حمایت شاه از ابتکار صلح سـادات بـا اسرائیل سـپاسگذارند. نـخست وزیـر مصر هم گفت سفر شاه بـاعث شـرمندگی مصر نیست، زیرا وی هنوز شاه ایران است. بیبیسی احتمال داد که شاه از مـصر بـه امریکا برود و اضافه کرد: «خروج شـاه که مدتها انتظار آن مـیرفت شاید یکی از مهمترین سفرهای شـاه در تـاریخ باشد که بیسروصدا صورت گرفت، آن هم در میان سردرگمیهای چندروز گذشته که در همهجای تهران دیده میشود و به خبرنگاران که گـفته شـده بـود در مصاحبه مطبوعاتی شـاه حـاضر شوند، اینفرصت داده نشد با شـاه دیدار کنند و شایع شد که شاه سفرش را به تعویق انداخته است. در شرایط کنونی بحران ایران که شاه را وادار بـه خروج از ایران کرده است احتمال بازگشت شاه به کشور بسیارکم است و سفر شاه مـمکن اسـت عملا تبدیل به تبعید وی شـود.»(18)
بـخش فارسی رادیـو مـسکو نـیز در ساعت30/18 از تهران گزارش داد: «امـروز شاه ایران کشور را که در آتش اغتشاشات و تظاهرات مردم علیه رژیم کنونی و مداخله امریکا میسوزد تـرک گـفت.»(19) همین رادیو در ساعت 20 نیز اعلام کـرد خـبرنگاران غـربی از عـزیمت شـاه که با شـتاب انـجام گردید، از منابع خصوصی مطلع شدند. خبر رسمی پس از آنکه هواپیمای حامل شاه از محدوده ایران خارج شد، مـنتشر گـردید.(20)
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز از مبدأ تهران گزارش داد که شاه در پی لغو غـیرمنتظره کنفرانس مطبوعاتی خود که قرار بود در فرودگاه مهرآباد تشکیل دهد و طی آن علت مسافرت خود را به خارج تشریح کند، تهران را ترک گفته است.(21) خبرگزاری فرانسه از اسوان گزارش داد که نظامیان مصری بـرای استقبال از شاه آمادگی کامل دارند.(22)
نشریات خارجی به تحلیل شرایط ایران پس از خروج شاه از کشور پرداختند. روزنامه تایمز مالی نوشت: «بعید به نظر میرسد که شاه بتواند به ایران بازگردد. شـاه در سـال 1953 به کمک ارتش و قدرتهای خارجی توانست باردیگر به قدرت برسد ولی امروز بحران ایران با آن زمان فرقدارد و جدتر است.» روزنامه اسکاتمن نیز همین موضوع را تکرار کرد: «خروج شاه از ایـران پایـان حکومت وی است.»(23)
بخش فارسی رادیو کلن به نقل از مطبوعات آلمان گفت: «شاه هنگام ترک ایران اشک در چشمانش حلقه بسته بود؛ امری که البته بیمورد نیست، ولی هیچکس نمیتواند قبول کند که مردم ایران به خاطر وی یک قطره اشک ریخته باشند. به همین دلیل مسافرت شاه در عینحال بهمعنای سرنگون شدن اوست.» رادیو کلن ایننکته را هم افزود که مردم ایران از یک سو از خارج شدن شاه از ایران شادی میکنند و از سوی دیگر خود را آماده استقبال پرشور از آیت اللّه خمینی میسازند. روزنامه آلمانی فرانکفورتر روند شاو در تفسیری از اوضاع ایران نوشت: «شاه که زمانی سلطان پرقدرتی بود در حالحاضر یک فراری پولدار است که به فروپاشی اتحاد و یگانگی نیروهای پیروز امروز در ایران امیدوار است.»(24)
اما تحلیلهایی که ناظران داخلی و خارجی پس از رفتن شاه ارائه کردند، خواندنی است. پرویز راجی آخرین سفیر شـاه در لنـدن، در کتاب خـدمتگزارتخت طاووس مینویسد: «...شاه در حالی که به تقلید از پدرش یک مشت خاک ایران را به نشانه علاقهاش به خاک وطن به همراه خود داشت، شخصا هدایت هواپیما را به عهده گـرفت و از ایـران رفـت.» وی در ادامه با انتقاد از چگونگی خروج شاه از کشور مینویسد: «بعد که بیشتر راجع به مسئله خروج شاه فـکر کـردم، به نظرم رسید که نحوه عمل شاه به هنگام عزیمتش اصلا پسندیده نـبود و واقـعا جـز دامن زدن به وحشت و نگرانی من و امثال من ثمر دیگری نداشته است. چون اگر او قبل از خـروج اقدام به تشکیل کنفرانس مطبوعاتی میکرد، با زیرکی میتوانست ضمن برپایی یک مـجلس غیررسمی و خودمانی، همراه بـا طـرح سئوالات پر سروصدا و مسئله برانگیز از سوی خبرنگاران-که شاید تنها میتوانست اعصاب لهشدهاش را کمی بیشتر متشنج کند- سبب جلب توجه رسانههای جهانی به سوی خود شود. ولی شاه دست به اینکار نـزد و شاید هم دلیلش این بود که نمیخواست در آخرین لحظات، مردم او را با وضعی آشفته - که حاصل سئوالات گیجکننده خبرنگاران است - مشاهده کنند. در حالی که حداقل میتوانست با یک نطق غمانگیز تلویزیونی دست بـه یـک «کودتاتر» بزند و ضمن تحریک احساسات مردم، به آنها یادآوری کند که فقط به خاطر جلوگیری از خونریزی بیشتر قصد ترک کشور را دارد و از مردم بخواهد که مبادا تا آنجا پیش بروند که تـمامیت ارضـی ایران را به خطر بیندازند.»(25)
منصور رفیعزاده،آخرین رئیس شعبه ساواک در امریکا، نسبت به بازگشت شاه به ایران ناامید نبود. او در خاطرات خود مینویسد: «شاه میدانست که اینبار مشکلات او بسیار بـیشتر از زمـانی است که در کودتای 1953[28 مرداد 1332]، او را مجبور به رفتن به یک تعطیلات کوتاه مدت کرد. او همچنان امیدوار بود که متحدین نیرومندش به خاطر منافع خودخواهانه خویش، خیلی زود او را به قدرت بازگردانند. او بـا خـود عـهد کرده بود که در بازگشت، افـراطیون مـسلمان را یـک بار برای همیشه قلع و قمع نماید.»(26)
اما غیراز شادمانی مردم در خیابانهای شهر، چه حوادث دیگری در پس رفتن شاه، در جریان بود؟ ژنرال رابرت هایرز کـه در جـلسهای بـا سران نظامی ارتش ایران اظهار داشته بود «بـا بـرخاستن هواپیمای شاه، سلطنت از تخت طاووس هم به هوا برخاسته است» درباره وضع سران ارتش ایران در کتاب «مأموریت در تهران» مـینویسد: «احـساسات داخـل اتاق، از کنترل خارج شد و صدای هق هق گریه به هـوا برخاست. یکی از افراد داخل اتاق سرش را روی شانه من گذاشت و گریست. عدهای هم به لطیفه گفتن پرداختند. همه ایـنها نـشانه تـرس و ازهمپاشیدگی ذهنی آنها بود.»(27)
با انتشار خبر خروج شاه از کشور خـبرگزاری فـرانسه از تعطیلی دفتر هیئت نمایندگی ایران در نیویورک خبر داد و از قول این نمایندگی نوشت که اشرف پهلوی را نه بـه عنوان رئیـس هـیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و نه بهعنوان نماینده ایران در کمیسیون حقوق بـشر یـا در سـایر ارگانهای سازمان ملل قبول ندارد.(28) رادیو بیبیسی نیز اعلام کرد که تعطیلی ایندفتر بـه نـشانه ابـزار همبستگی و یگانگی با مردم ایران صورت گرفته است.(29) فریدون هویدا نماینده وقت ایران در سـازمان مـلل، در کتاب «سقوط شاه» نوشت که پس از خروج شاه از ایران اعضای سفارتخانههای ایران در کشورهای خارجی گردهم آمدند و ضمن تصمیمگیری برای اظهار همبستگی با مخالفان رژیم شاه و برداشتن تصاویر شاه و خانواده سـلطنتی از سـفارتخانهها، خواستههای خود را به وزارت امور خارجه ایران منعکس کردند.(30)
اعضای سفارت ایران در لندن ایـنسفارتخانه را بـه مـدت یک روز تعطیل کردند. اینتصمیم از سوی مهدوی (وزیر مختار) به اطلاع پرویز راجی، سفیر عزل شـده ایـران در لندن، رسانده شد. اما راجی با ایندرخواست مخالفت کرد و گفت: «...وقتی که کارمندان سـفارتخانه برای بروز احساسات انقلابی خود آنقدر صبر میکنند تا شاه از کشور خارج شود، من هرگز نمیتوانم برای شجاعت و یا وفاداری آنها احترامی قایل باشم و به همین جهت نیز نه تنها از تعطیل کردن سفارتخانه حمایت نمیکنم، بلکه تا لحظه عزیمت از لندن، هرروز به سرکارم خواهم آمد و هیچ کس هم نمیتواند مرا از چنین تصمیمی منصرف کند.»(31)
خبرگزاری آسوشیتدپرس از مونترال کانادا گزارش داد که یک رستوران ایرانی به مناسبت جشن سقوط شـاه، از مشتریان خود به مدت یک هفته مجانی پذیرایی میکند.حسین پورشفیعی، صاحب«رستوران عمرخیام» در اینباره گفت؛ ایناقدام وی دههزار دلار برایش آب خواهد خورد. اما من میخواهم همدردی خود را به خاطر آن مردمی که در ایـران تـحت دیـکتاتوری شاه تحمل رنج کرده و قربانی دادهاند نشان دهم.(32)
سـاعاتی پس از خروج شاه از ایران برخی از خبرگزاریها ورود او را به اسوان مخابره کردند. «شامگاه سـهشنبه، شـاه ایران شام را میهمان پرزیدنت سادات بـود.»(33) آن روز همچنین پزشک فـرانسوی شـاه برای معاینه وی از فرانسه عازم مـصر شـد. باتوجه به آنکه تنها این پزشک و برخی از افراد بسیار نزدیک شاه از سرطان او اطـلاع داشـتند، پزشک مخصوص، مخفیانه و ناشناس راهی مصر شـد.(34)
جهان سادات کـه بـه همراه همسرش انورسادات در فـرودگاه مصر به استقبال شاه شتافته بود، در کتاب «زنی از مصر» صحنههای ورود شاه را بیان کرده است: «شـاه خـسته و فرسوده و بیحال از هواپیما خارج شد.گـارد احـترام مراسم نـظامی بـه عـمل آورد.21 تیر توپ شلیک شـد. دسته موزیک، سرود شاهنشاهی و سرود ملی مصر را نواخت. سادات به شاه نزدیک شد و ضمن بـوسیدن گـونههای او گفت: محمد مطمئن باش در کشور خودت و در مـیان مـلت خـود و بـرادرانت هـستی» شاه با شـنیدن ایـن حرف چشمانش پر از اشک شد.»
امروز یک ساعت قبل از خروج شاه از ایران، شاپور بختیار از مجلس شورای مـلی رأی اعـتماد گرفت. قبل از شروع رأیگیری چندنفر از نمایندگان اعـلام کردند کـه بـزودی لایـحه تـشکیل دادگاه ملی و لایحه انحلال ساواک را به مجلس خواهد آورد. بختیار نیز گفت بازجویی از تیمسار نعمت اللّه نصیری آغاز شده است. وی تأکید کرد که اجازه میدهد هرکسی هرچه میخواهد بـگوید اما به افراد اجازه نخواهد داد که هرکاری دلشان خواست بکنند. بختیار برنامه دولتش را منطبق با اساسنامه جبهه ملی خواند و گفت آنچه جبهه ملی میخواهد در برنامه دولت خودم میآورم. بختیار خود را بـه پلی تشبیه کرد که مابین ایران دیروز که اختناق و فساد و خفقان آن را فراگرفته بود، و ایران آینده قرار گرفته است. وی به نمایندگان گفت وقتی کارها در مسیر عادی خود افتاد، اگر خواستید مـیمانیم و الاّ مـرخص میشویم. بختیار افزود برای حفظ منافع نفتکشهای کشورهای بزرگ، رلژاندارم را در خلیجفارس بازی نخواهیم کرد.(35) به نوشته روزنامه آیندگان، بختیار در جلسه امروز مجلس شـورای مـلی درباره آیات عظام نیز گـفت: آنـان بالاتر از این هستند که بیایند وارد گود سیاست شوند، بلکه باید دولتها را از موضع عالی خود ارشاد و راهنمایی کنند. بختیار در ادامه جلسه، نامهای را که در خرداد 1356 بـه اتـفاق دکتر کریم سنجابی و داریـوش فـروهر به شاه نوشته بود قرائت کرد و گفت: «در آنزمان همینحرفهایی که اینروزها در مجلس شنیدم در آننامه آوردهایم.»پیش از سخنان بختیار، رستم رفعتی و پارسای مطلق در موافقت و مخالفت با برنامه دولت جدید سخنرانی کردند.(36) هـمچنین مـحسن پزشکپور، نماینده خرمشهر، در مخالفت با برنامه دولت سخن گفت. پزشکپور در بخشی از سخنان خود به اظهارات بختیار درباره خلیجفارس پرداخت و گفت اینسخن خطرناکترین زمزمهای است که من شنیدهام. سرنوشت و حوادث خلیجفارس هرگز نمیتواند جدا از سرنوشت و استقلال و موجودیت ملت ایران باشد.(37)
علی دوانی در کتاب نهضت روحانیون ایران درباره جلسه آن روز مجلس شـورای ملی مینوسید: «چون بنا بود روز 26 دی،شاه از کشور خارج شود در میان بـیم و امـید، قـبل از ظهر آنروز دکتر شاپور بختیار در میان شدیدترین تدابیر امنیتی به مجلس شورا رفت و به اصطلاح رأیاعتماد گـرفت. درسـت در همانموقع که او در مجلس بود انبوه مردم انقلابی با در دست داشتن عکسهای امام خمینی در جلو مـجلس اجتماع کرده بودند و به نفع امام خمینی شعار میدادند و فریاد میزدند بختیار دولت بیاختیار»(38)
سرانجام سـاعت 12 رأی گیری درباره دولت جدید برگزار شد و از 205 نماینده حاضر در جلسه 149 نفر به دولت شاپور بـختیار رأیاعتماد دادند. همچنین 43 نـفر رأی مخالف و 13 نفر نیز رأی ممتنع دادند.(39)
شاپور بختیار معتقد بود که نمایندگان مجلس، اجتماعی مبتذل هستند که به برکت ساواک زیر سقف مجلس جمع شدهاند.(40) او از همین جمع مبتذل رأیاعتماد گرفت و آن را کـسب قانونی مقام نخست وزیری نامید.
گفته میشود بختیار پس از بدرقه شاه و همراهانش با شورای انقلاب تماس گرفت. ابراهیم یزدی در کتاب آخرین روزها آورده است: «بختیار پس از انتصاب، اقدام به تماس با شورای انقلاب نـمود و بـرای اینکار ابتدا با آقای مهندس مهدی بازرگان تماس گرفت. در 26 دی 1357 یعنی همانروز خروج شاه از کشور آقای بازرگان از تهران به نویسنده[ابراهیم یزدی] تلفن زدند و اطلاع دادند که:«بختیار مع الواسطه(توسط مهندس حسیبی) بـا ایـشان تماس گرفته و پیغام داده است که «آقا» چه امری دارند؟ بروم یا بمانم. خدمتی که باید انجام بدهم دادم چه مصلحتی میدانید. مطلب را یادداشت کردم تا با امام مطرح ساخته و نظرشان را بـپرسم. امـا وقتی پیغام را با امام در میان گذاشتم ایشان پاسخ ندادند. من هم پیگیری نکردم و مسئله ماند.»(41)
سعید امیرارجمند نیز در اینباره مینویسد:«شواهد جذاب جدید نشان میدهند که بختیار در همان روزی کـه شـاه رفـت درخواست استعفا کرد. احتمالا اگـر بـه خـاطر نگرانی[امام]خمینی از ارتش و این اعتقاد او که قبل از موفقیت انقلاب باید بر اجزایی از ارتش غلبه پیدا کرد،نبود سقوط حکومت پهلوی با سـرعت بـیشتری رخ مـیداد. وقتی پیشنهاد بیدرنگ استعفای بختیار در 16 ژانویه[26 دی] از طـریق بـازرگان به[امام]خمینی منتقل شد او پاسخ نداد و به اطرافیانش گفت که خیلی زود است زیرا هنوز احتمال برخوردهای شدید با ارتش وجـود دارد. الآن وقـت مـناسبی برای استعفای بختیار نیست؛ بگذارید اینکار بعدا وقتی انقلابیون حـداقل با چند نفر از تیمسارهای برجسته به توافق رسیدند انجام شود.» امیر ارجمند در ادامه میافزاید: «به واقع هم خیلی زود بـود. روش جـدید در مـورد نظامیان - گل در لوله اسلحهها و تاج گل بر روی سلاحهای تانکها - به تازگی در طـی تـظاهرات 15 ژانویه[25 دی] به کار گرفته شده بود.»(42)
خبر خروج شاه از ایران به سرعت به سراسر جهان از جـمله نـوفللوشاتو رسـید. باتوجه به اختلاف ساعت تهران و پاریس خبر خروج شاه حدود ساعت 12 بـه وقـت مـحلی در نوفل لوشاتو پخش شد. امام خمینی ابتدا پیامی در سه بند صادر کردند که بـلافاصله در اخـتیار تـمامی خبرگزاریهای خارجی قرار گرفت:
الف: خروج شاه از ایران اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایتبار پنـجاه سـاله رژیم پهلوی میباشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته اسـت. مـن ایـن پیروزی مرحلهای را به ملت تبریک میگویم و بیانیهای خطاب به ملت صادر خـواهم کـرد.
ب: مـا بزودی دولت موقت انتقالی را برای اجرای انتخابات مجلس مؤسسان و تصویب قانون اساسی جدید معرفی میکنیم.
ج: بـازگشت مـن به ایران در اولین فرصت مناسب انجام خواهد شد.(43)
خبرنگاران خارجی نیز بـا اجـتماع دربـرابر ساختمان محل اقامت امام خمینی جویای نظر ایشان درباره خروج شاه شدند. ساعتی بعد تـرجمه انـگلیسی پیـام امام خمینی توسط صادق قطبزاده در اجتماع پانصدنفره خبرنگاران خارجی قرائت و بلافاصله به سـراسر جهان مخابره شد.(44) اما خبرنگاران خارجی اصرار داشتند با امام خمینی مصاحبه کنند. به گفته حاج سـیداحمد خمینی«روزی که شاه فرار کرد، تمام نمایندگان رسانههای گروهی دنیا در نوفللوشاتو بـا حـضرت امام برنامه داشتند. شاید 150 شبکه تلویزیونی در سـراسر دنـیا بـهطور مستقیم اینبرنامه را پخش میکردند، زیرا یکی از بـزرگترین رویـدادهای تاریخ انقلاب به وقوع پیوست. همه میخواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقـیقه صحبت کردند. بعد از من سؤال کردند ظهر شده است؟ گفتم همین الآن ظهر شـد. امام گفتند و السلام علیکم و رحمة اللّه. در آن لحظه ایـشان، موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز اول وقت رها کردند. در شرایطی کـه رسـانههای بیگانه برای میلیونها بیننده خود در حـال ارسال خبر و مصاحبه امـام بـودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بـر ادامـه مصاحبه ترجیح دادند.»(45) امام خمینی پس از نماز در جمع خبرنگاران خارجی حاضر شدند و به سـؤالات آنـان پاسخ دادند. اولین خبرنگار از ایـشان پرسـید: «اولیـن قدم سیاسی حـضرت آیـت اللّه بعد از خروج شاه چیست؟» امـام خـمینی در پاسخ فرمودند: «خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست. ما مشکلات زیادی در پیش داریـم و مـلت ما باید بداند که مجرد رفـتن شـاه، پیروزی نـیست بـلکه طـلیعه پیروزی است. البته ایـن طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض میکنم و باید توجه داشته باشند که همانطوری کـه طـلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلاح اجـانب اسـت. ایـنتبریک، بـیشتر از تـبریک رفتن شاه اسـت. مـا الآن مسائل بسیارمشکل در پیش داریم و وارث یک مملکت ازهمپاشیده هستیم کـه ایـنخرابیها در ظـرف پنجاه سال سلطنت پهلوی و بیشتر از سیسال سـلطنت مـحمد رضـا خـان بـه وجـود آمده است. ما باید برای ترمیم آن با همت جمیع طبقات قیام کنیم. اولین قدمی که ما باید برداریم ترمیم اینخرابیهایی است که به وسیله او که از عـمال خارجی بود حاصل شده است؛ و این میسّر نیست الاّ با کمک کردن جمیع طبقات. من از جمیع طبقات ملت با کمال تواضع تقاضا دارم که در این مشروع اسلامی و در این مشروع ملی همه باهم کـمک کـنند. همه دست به دست هم بدهند. اختلافات حزبی و مسلکی را کنار بگذارند. اختلافات قدیمی و جدید را کنار بگذارند. اختلافاتی که مربوط به احزاب است کنار بگذارند و همه باهم با صدای واحـد، بـا ید واحد قیام کنند؛ قیام به امر مهمی که نجات دادن کشور است، نجات دادن این کشتی متزلزل است.»
امام خمینی در ادامه از مردم خواستند کـنترل شـهرها و دهات را به دست بگیرند. ایـشان هـمچنین ضمن هشدار به افراد فرصتطلب از آنها خواستند به آغوش ملت بازگردند.
خبرنگاری از رهبر انقلاب اسلامی پرسید: «آیا حضرت آیت اللّه تصور نمیفرمایند که اگر بـا دولت بختیار همکاری نفرمایند احـتمال یـک دیکتاتوری نظامی و خونریزیهای جدید خواهد بود؟» امام خمینی با رد ایناحتمال فرمودند: «دیکتاتوری نظامی وقتش گذشت. اگر چنانچه کسی دست به دیکتاتوری یا کودتای نظامی بزند خواهد فهمید که موفق به هـیچچیز نـخواهد شد و برای خودش و برای کسانی که مربوط به خودش است ذلت به بار خواهد آورد. باید همه اشخاصی که میخواهند در ایران برای منفعتطلبی دست به اعمال ضدمردمی بزنند، باید همه بدانند که وقـت ایـنها گذشته اسـت. ملت ایران دیگر آنملت سابق نیست و تبلیغات سوء اثر خود را از دست داده است. باید ملت راه خودش را ادامه دهد تـا به آنچه میخواهد برسد و آن قطع دیکتاتوری است و ایجاد یک مملکت آزاد، کـه هـمه طـبقات و اقشارش آزاد باشند و یک مملکت مستقل که هیچقدرتی در آن نتواند دخالت بکند. انشا اللّه در آینده بسیار نزدیک اینآرزو تحقق پیـدا مـیکند و ما دولت را به همین زودی معرفی خواهیم کرد.» آخرین سؤال خبرنگاران خارجی درباره«موقعیت و نـقش زنـان در دولت آیـنده» بود که رهبر انقلاب اسلامی پاسخ دادند: «موقعیت یک انسان صحیح و یک شخصیت آزاد؛ برخلاف ایـنزمانها که بر ما گذشت که نه زنهایمان آزاد بودند و نه مردانمان.»(46) رهبر انقلاب اسـلامی امروز همچنین به پرسـشهای خـبرنگار مجله آلمانی اشترن درباره آزادی احزاب در جمهوری اسلامی پاسخ دادند.(47)
حجت الاسلام هادی غفاری که در نوفللوشاتو حضور داشت درباره شادی یاران امام خمینی از روز فرار شاه در گفتوگو با واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبـیات انقلاب اسلامی میگوید: «روز فرار شاه دیدیم نوفللوشاتو دوباره غرق گل و شادی شد. ما نیز فریاد شعف سر دادیم. این یکی از پیروزیهای بزرگ آن دوران به شمار میرفت. حتی بچههای توی حیاط، حـالت رقـص به خود گرفته بودند و فریاد میزدند: «شاه فرار کرد»! روزنامههای خارجی فرار او را تیتر کرده بودند و بعد مطرح میکردند که آیا 28 مرداد تکرار خواهد شد؟ بچهها وقتی به هم میرسیدند، تبریک میگفتند. یـکی از بـچهها، دیگری را روی کولش سوار کرده بود و توی حیاط بلند فریاد میزد: «شاه فرار کرد.شاه ایران مرد.» حجت الاسلام هادی غفاری میافزاید: در اینبین یکی از خبرنگاران خارجی از امام خمینی پرسید نـظر شـما در مورد رفتن شاه چیست؟و امام فرمودند: «شاه نرفت، مردم شاه را بیرون کردند.»(48)
یکی از حاضرین در نوفللوشاتو نیز در خاطرات خود از رفتار امامخمینی پس از اعلام خبر خروج شاه از ایران میگوید: «برای خبرنگارها و افراد خـارجی عـجیب بـود که کسی که امام مـیخواستند او را از ایـران بـیرون کنند رفته، امام هیجان ندارند و طبق قرار معمولی میآیند، اما به دلیل ازدیاد خبرنگارها یک ساعت بعد آمدند. محل صحبت آقـا،سـراشیبی بـود، یک صندلی گذاشتیم تا امام مصاحبه کنند. مـن تـصور میکردم که امام هیجانی میشوند. خودم را نزدیک ایشان نگه میداشتم اما دیدم هیچ هیجانی نشدند. قاعدتا ما آنجا دسـتگاه صـوتی مـرتبی هم نداشتیم. به وسیله یک میکروفون که جلو امام گـرفتم امام صحبت کردند. این اولین سخنرانی امام بعد از رفتن شاه بود که خطمشی را معلوم کردند و گفتند این اولیـن قـدمی اسـت که برداشته شده. من آنقدر نزدیک بودم که اگر امام هـیجانیمیشدند مـن متوجه میشدم. اما نکته ظریف اینجاست که امام هیجانی نشدند. نماز خواندند،سخنرانی هم کردند و هـیچ تـغییری در تـن صدایشان نبود.»(49)
خبرگزاریها سخنان امام خمینی را بلافاصله به سراسر جهان مخابره کـردند. خـبرگزاری فـرانسه از نوفللوشاتو با انعکاس پیام امام خمینی به ملت ایران به نقل از ایشان اعـلام کـرد کـه در موقع مناسب به ایران بازخواهد گشت و دولت موقت تشکیل خواهد داد. رادیو بیبی سی نیز در اخـبار سـاعت 45/19 به نقل از امام خمینی اعلام کرد که خروج شاه اولین گام در راه پایـان دادن بـه دیـکتاتوری سلسله پهلوی است. «به دنبال رفتن شاه از صحنه سیاسی ایران اکنون بیش از هر زمـان دیـگر آیت اللّه خمینی به صورت یک شخصیت اصلی تعیینکننده آینده ایران درآمده است. هـنوز سـاعتی از رفـتن شاه نگذشته بود که انتشار اعلامیههای متعدد از طرف آیت اللّه خمینی آغاز شد.»(50)
در همینحال خبرگزاری یـونایتدپرس از مـبدأ پاریس گزارش داد:«منابع مطلع گفتند آیت اللّه خمینی دشـمن تـبعیدی شـاه ممکن است در اواخر اینهفته به ایران بازگردد.»(51) خبرگزاری آلمان هم به انعکاس مصاحبه امروز امـام خـمینی پرداخـت.(52)
روزنامه کیهان در شماره امروز اسامی اعضای احتمالی«شورای انقلاب اسلامی»را اعلام کـرد.کـیهان از دکتر کریم سنجابی یا مهندس مهدی بازرگان نیز بهعنوان نخست وزیر احتمالی دولت موقت نام برد و افـزود بـعضی از اعضای شورای انقلاب اسلامی در دولت موقت نیز عضویت دارند.کیهان در ادامه نوشت: «بـاتوجه بـه اینکه گفته شده که این اعضا در داخل کشور هستند آیتاللّه طالقانی، آیتاللّه منتظری، دکتر کـریم سـنجابی (رهبر جبهه ملی)، مهندس مهدی بازرگان(رهبر نهضت آزادی) و داریوش فروهر(سخنگوی جبهه ملی) مطرحترند.»
کیهان افزوده بود مـهمترین وظـیفه دولت موقت اسـلامی تـشکیل مـجلس مؤسسان است تا این مجلس قـانون اسـلامی جدید را که تضمینکننده عدلاسلامی است تدوین کند و شورای انقلاب اسلامی نیز بـرکار ایـندولت موقت نظارت خواهد داشت.(53)
امروز در مـحافل سیاسی اعلام شد کـه امـام خمینی بزودی به ایران بـازخواهد گـشت. امام نیز تصمیم خود را برای بازگشت گرفته بود.«در ایران تقریبا همه مخالف ایـنسفر بـودند. یعنی میترسیدند و میگفتند زود است و حـق هـم داشـتند بترسند. انقلاب بـود و امـام. اگر خدای نکرده طـوری مـیشد چه میشد! تلفن پشت تلفن که داستان را به امام بگو. من هم گفتم امـا امـام تصمیمشان را گرفته بودند...»(54) در همینحال سفارت امـریکا در تـهران گزارشی بـا عـنوان«بـازگشت[امام]خمینی به ایران عقب مـیافتد» به وزارت امور خارجه امریکا ارسال کرد. در اینگزارش که با امضای ویلیام سولیوان ارسـال شـد،آمده بود: «1- [عباس]امیر انتظام از نهضت آزادی عـضو کـمیته مـرکزی، مـسئول سیاسی حدود یـک سـاعت و نیم بعد از رفتن هواپیمای شاه تلفن زد که سفارت را مطلع کند که آیت اللّه خمینی در آینده نزدیک بـرنمیگردد. عـلت ایـنمسئله را مسائل امنیتی ذکر کرد.2- مطلب بالا بـهترین اطـلاعات نـهضت آزادی اسـت. ولی مـخاطبها بـاید در نظر بگیرند: الف)محدوده زمانی مشخص نیست. ب)نهضت آزادی در روزهای اخیر در مورد بازگشت فوری[امام] خمینی کمی بیتفاوت شدهاند. البته اطرافیان[امام]خمینی در پاریس عقیده دیگری دارند که ممکن است خیلی زود تـصمیم[امام]خمینی عوض شود.»(55)
جان.دی استمپل، وابسته سیاسی سفارت امریکا در تهران، نیز در این باره میگوید: «نهضت اسلامی در ایران، برای بازگشت[امام]خمینی قبلا برنامه خود را آغاز کرده بود. روزی که شاه ایران را ترک کرد، نهضت اسـلامی اولیـن پیشنهاد خود را در مورد بازگشت[امام]خمینی به بختیار، سفارت ایالات متحده و سفارت فرانسه ارائه کرد. ایندیپلماتها پیشنهاد کردند که عاقلانه است قبل از مذاکره با ارتش و فراهم آوردن ترتیبات[لازم]، اقدامی برای بازگشت[امام]خمینی بـه عـمل نیاید. امریکاییها و فرانسویها میدانستند، انگلیسیها مشکوک بودند که بختیار در استقرار یک پایگاه سیاسی و یا دور کردن هم قطاران پیشین خود از اطراف[امام]خمینی شکست خورده اسـت.»(56)
ژنـرال رابرت هایزر ظهر امروز در جـلسه کـمیته بحران که با شرکت سران ارتش ایران برگزار شد، شرکت کرد. او پس از شرح اینجلسه، درباره احتمال بازگشت امام خمینی به ایران مینویسد:
بحث، به اقـدام بـعدی[امام]خمینی رسید و منجر به مـباحثات بـسیار شدید شد. آنها مطمئن بودند که او فورا به کشور بازخواهد گشت. برای دور کردن او، چه کاری باید انجام میشد؟ چرا او همینحالا باز نمیگشت؟ بحث به جایی رسید که باید کمی تند میشدم. گفتم: حالا مـا مـنتظریم که توان خود را در حمایت از بختیار آزمایش کنیم و طرحهای کافی را هم برای این منظور داریم. اینحرف، با قرهباغی و ربیعی تأیید شد که گفتند بله ژنرال! شاه به ما گفته است کـه بـه شما اعـتماد کنیم، به حرف شما گوش کنیم و از شما اطاعت کنیم.
در پایان جلسه امروز، سران ارتش به هایزر اطـمینان دادند که امشب کودتایی رخ نخواهد داد. هایزر نیز به سفارت امریکا در تـهران رفـت و سـاعت 30/22 در اتاق تماس امن سفارت تلفنی با برژینسکی، براون و ژنرال جونز به گفتوگو پرداخت. هایزر از اوضاع امروز ایـران، وضـع ارتش، احتمال کودتا،و ....گزارشی ارائه کرد. سپس برژینسکی از هایزر خواست احتمال کودتا را همچنان مـدنظر داشـته بـاشد و تأکید کرد برای اینعمل، برنامهریزی بسیار پرارزش است. هایزر به برژینسکی اطمینان داد که به گـفته وی عمل خواهد شد اما اولویت اول باید به اجرای طرحهایی در حمایت از بختیار داده شود. بـا اینحال برژینسکی تأکید کـرد بـرنامهریزی برای هر دو هدف انجام شده است.(57)
برژینسکی در کتاب «سقوط شاه،جان گروگانها و منافع ملی» درباره امکان به قتل رسیدن امام خمینی در صورت بازگشت وی به ایران مینویسد: «پس از عزیمت شاه در 16 ژانویه، براون بـه رئیسجمهور گزارش داد که ارتش در تهران هنوز متشکل است. در عینحال،گزارشهای هایزر منعکس کننده تشویق فزاینده نسبت به اتفاقاتی بود که پس از بازگشت آیت اللّه خمینی روی خواهد داد. براون گفت به عقیده هایزر، بـازگشت آیـت اللّه خمینی حتما باعث اغتشاشات وسیعی خواهد شد و ممکن است شخص ایشان به قتل برسد و مسلما کودتایی صورت خواهد گرفت.»(58) دیلیپ هیرو نویسنده هندی کتاب «ایران در حکومت آیتاللّهها» نیز مـعتقد اسـت امام خمینی مبارزات خود را از راه اعتصاب و راه پیمایی به پیش برد: «[امام]خمینی میدانست که روی خط پیروزی بود، اما آگاه بود که هنوز به پیروزی دست نیافته است. شاه بسیار مـکارتر و قـدرتطلبتر از آن بود که برای همیشه تخت طاووس را کنار بگذارد. او گفت خروج شاه بدون کنارهگیری او تغییری ایجاد نمیکند. پیش از آنکه مبارزه انقلابی دعوی پیروزی ماندگار را داشته باشد هنوز باید چـند جـنگ مـهم را انجام میداد و پیروز میشد. تـنها راه رسـیدن بـه پیروزی نهایی به کارگیری دو سلاحی بود که نهضت مقاومت را تا به اینمرحله پیش برده بود: اعتصاب و راه پیمایی.»(59)
خبرگزاری فرانسه امروز از نـوفللوشاتو خـبر داد: «آیـتاللّه خمینی شامگاه سهشنبه داریوش فروهر، سخنگوی جـبهه مـلی و مرد شماره دو این تشکیلات را به حضور پذیرفت.» اطرافیان امام خمینی اعلام کردند در این دیدار قرار نیست هیچ مسئله اسـاسی مـطرح شـود و فروهر برای بیان درودهایش به پاریس آمده است.(60) جان.دی.اسـتمپل نیز در اینباره مینویسد: «هنگامی که داریوش فروهر و حسن نزیه دو تن از رهبران جبهه ملی در پاریس، پس از خروج شاه بـلادرنگ بـا[امام] خمینی ملاقات کردند، جبهه ملی بر همبستگی خود با[امام]خمینی تاکید کرد.»(61)
روز گـذشته وارن زیـمرمن، وابسته سیاسی سفارت امریکا در فرانسه به پیشنهاد وزارت امور خارجه امریکا و تأیید رئیس جمهور اینکشور در رسـتوران نـوفللوشاتو با دکـتر ابراهیم یزدی به نمایندگی از امام خمینی ملاقات و مذاکره کرده بود. امروز بـعد ازظـهر نـیز زیمرمن و یزدی باهم ملاقات کردند.(62) غلامرضا نجاتی در اینباره مینویسد: «بعد ازظهر 16 ژانویه، زیمرمن در مـذاکرات پنـجاه دقـیقهای خود، پیام مزبور[پیام کارتر مبنی بر عدم تسریع امام خمینی در بازگشت به ایران] را تـسلیم یـزدی کرد و یزدی متن آن را،کلمه به کلمه به فارسی برگرداند. دکتر یزدی گفت: تـا آنـجا کـه او میداند، آیت اللّه قصد مراجعت فوری به ایران را ندارد. وی از اینکه بازگشت آیتاللّه بـه ایـران با واکنش روبهرو میشود و موجب «برانگیختن [احساسات] مردم» خواهد شد، ابراز شگفتی کرد. زیمرمن گـفت چـنانچه تـرتیبات بازگشت آیت اللّه، از پیش بادقت، به وسیله ارتش فراهم نشود، محتمل است با واکنش غـیرمنتظره و نـاگهانی مواجه شود. آنگاه یزدی موضوع «حمایت از قانون اساسی» را مطرح کرد و گفت اگـر مـنظور حـفظ رژیم سلطنت است، مسئلهای در پیش نخواهد بود. یزدی تأکید کرد که انقلابخواهان اضمحلال ارتش نـیست. وی بـا اشـاره به خبرهای مربوط به نابود کردن و بردن تجهیزات مدرن ارتش، به وسـیله امـریکاییهایی که در ایران هستند گفت[امام]خمینی اعلام کرده که اینوسایل متعلق به مردم ایران است و ارتش باید آنـها را حـفظ و نگهداری کند. در پایان یزدی پرسید روال سیاست امریکا برچه اساسی است؟ زیمرمن گفت هرسه سؤال را بـه واشنگتن ارجاع خواهد داد.»(63)
امروز با اعلام خـبر خـروج شـاه از ایران، سراسر کشور غرق در هیجان و شادی شـد که به دلیل رعایت اختصار از بازگویی شرح جشنها و شادیهای مردم در تهران و شهرستانها خودداری میکنیم.
پانوشتها:
1 - قرهباغی، عـباس،اعـترافات ژنرال، تـهران، نشرنی، 1368،صص 181-179.
2 - بختیار، شاپور، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، پاریس، انتشارات آلبن میشل،1361، صص 190-186.
3 - روزنامه کیهان، شم 10615-27/10/1357،ص 2.
4 - اعـترافات ژنرال، صص 183-182.
5 - رفیعزاده، خاطرات منصور رفیعزاده(آخرین رئیس شعبه ساواک در امـریکا)، تـرجمه اصـغر گرشاسبی، تهران، انتشارات اهل قلم،1376،ص 391.
6 - مسعود انصاری، احمدعلی، من و خاندان پهلوی، ترجمه محمد برقعی/حسین سرافراز، تـهران، نـشر مهر،1373، صص 308 و 309
7 - Forbis,William H,Fall of the Peacoak Throne:The Story of Iran,New York,etc.Harper and Raw . 1980-Mc Graw-Hill Book company,1981-P.9
8 - هوشنگ مهدوی، عبد الرضا، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، تـهران، طـرح نـو،1372، ص 334 و 335
9 - همان، ص 335 و 336
10 - اعترافات ژنرال،ص 183.
11 - پارسونز، سرآنتونی، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته،1363، ص 189 و 190
12 - سولیوان، ویلیام،مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته،1361، ص 165.
13 - هارنی، دزموند، روحـانی و شاه(گزارش یک شـاهد عـینی از انقلاب ایران)، ترجمه کاوه باسمنجی/کاووس باسمنجی، تهران، کتابسرا،1377، صص 232-231.
14 - آریانپور، آذر، پشت دیوارهای بلند(از کاخ تا زندان)، تهران، نشر آتیه،1379، صص 115 و 116
15 - صمیمی، مینو، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، انـتشارات اطلاعات،1368، ص 247
16 - زاهدی، اردشیر، سال در کنار پادشاه(خاطرات اردشیر زاهدی)، به کوشش ابو الفضل آتابای، تهران، عطایی، 1381، ص 335.
17 - بولتن خبرگزاری پارس(محرمانه)، شم 303-27/10/1357،ص 8.
18 - همان، صص 10 و 11
19 - همان، ص 19
20 - همان، ص 21
21 - همان، ص 8
22 - همان، ص 6
23 - همان، ص 16
24 - همان، شم 304-28/10/1357، ص 7 و 8
25 - راجـی، پرویز، خـدمتگزار تختطاووس، ترجمه ح.ا.مهران، تهران، اطلاعات،1374، ص392 تا 394
26 - خاطرات منصور رفیعزاده، ص 391.
27 - هایرز، رابرت، مأموریت در تهران، ترجمه ع رشیدی، تهران، اطلاعات،1374، ص 134.
28 - بولتن خبرگزاری پارس(محرمانه)، شم 304-28/10/1357، ص 2.
29 - هویدا، فریدون، سقوط شاه، ترجمه ح.ت.مهران، تهران، اطلاعات،1365، ص 205.
30 - خدمتگزار تـختطاووس، ص 393.
31 - بولتن خبرگزاری پارس(محرمانه)، شم 304-28/10/1357، ص 2.
32 - همان، ص 1.
33 - کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج 2، قم، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، 1371، ص 1077.
34 - Sadat,Jehan,A Woman of Egypt,New York;Simon and Schuster,P.398
35 - روزنامه بورس، شم 4228-27/10/1357، صص 4و1.
36 - روزنامه آیندگان، شم 3266-27/10/1357، صص 3.
37 - روزنامه بـورس، شـم 4228-27/10/1357، صص 4و1.
38 - دوانی،علی، نهضت روحانیون ایران، ج 9، تهران، انتشارات امام رضا(ع)،1360، ص 189.
39 - روزنامه آیندگان، شم 3266-27/10/1357، ص 3.
40 - یکرنگی، ص 186.
41 - یزدی، ابراهیم، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، انتشارات قلم،1363، صص 138-137.
42 - : Amir ArjmandSaid.The Turban four THe Crown(The Islamic Revololution in Iran).New York . Oxford University Press,1988-PP121-122
43 - صحیفه امام، ج 5 ، تهران، مؤسسه تـنظیم و نـشر آثـار امام خمینی، 1378، ص481.
44 - بهنود، مسعود، دولتهای ایـران از سـیدضیاء تـا بختیار، تهران، جاویدان، 1366، ص 879.
45 - مجموعه آثار یادگار امام، حجت الاسلام و المسلمین حاجسیداحمدخمینی، ج 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی(س)، 1375 ، ص 686.
46 - صحیفه امام، ج 5، صص 485-484.
47 - هـمان، ص 482.
48 - خـاطرات هـادی غفاری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1374 ، صص 390-389
49 - رجـایی، غـلامعلی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(ویژگی فردی)، ج 2، تهران، عروج،1377، صص 257-256
50 - بولتن خبرگزاری پارس(محرمانه)، شم 303-27/10/1357،ص 1.
51 - همان، ص 13.
52 - همان، ص 3.
53 - بولتن خبرگزاری پارس(محرمانه)، شـم 304-28/10/1357- ص 3.
54 - روزنـامه کـیهان، شم 10614-26/10/1357، ص 2.
55 - مجموعه آثار یادگار امام، حجت الاسلام و المسلمین سیداحمد خـمینی، ج 2، ص 137.
56 - دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی، ج 10، تهران، ص 15.
57 - استمپل، جان، دی، درون انقلاب ایران، منوچهر شجاعی، تهران، مؤسسه خـدمات فـرهنگی رسـا،1377 ، صص 230-229.
58 - مأموریت در تهران، صص 140-131.
59 - برژینسکی، زیبیگنو، سقوط شاه، جان گروگانها و مـنافع مـلی، منوچهر یزدانیاز، تهران، کاوش،1362 ، ص 51.
60 - Hiro,Dilip,Iran under the Ayatollahs,london,Melborne and Henley:Routledge and Kegan Paul . 1985,P.89
61 - روزنامه آیندگان، شم 3267-28/10/1357، ص 2.
62 - استمپل، جان، دی درون انقلاب ایران، منوچهر شجاعی، تهران، مؤسسه خـدمات فـرهنگی رسـا،1377 ، ص 229.
63 - طیرانی، بهروز، روزشمار روابط ایران و امریکا(1248 قـ-1377 ش/1832-1999 م)، تهران، وزارت امور خارجه، 1379، ص 276. منبع:فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، شماره 11 ، ص 155 تا 175 این مطلب تاکنون 2077 بار نمایش داده شده است. |
|