تعهد شاه در محافظت از پایگاههای آمریکا |
در دهه آخر سلطنت محمد رضا پهلوی، تجهیز و توسعه ارتش ایران در دستورکار ارتش آمریکا قرار گرفت. ایالات متحده آمریکا در پی آن بود که ماموریتهای تامین امنیت و حفظ منافع خود در خلیج فارس را با کمک ارتش ایران انجام دهد. در آن دورن برخی مستشاران آمریکایی به همکاران ایرانی خود میگفتند که بر اساس برنامهریزیهای انجام شده، ایران مرکز اصلی پشتیبانی از نیروهای آمریکایی مستقر در حد فاصل T T T یعنی توکیو، تهران، تلآویو خواهد شد. منظور آنها این بود که مناطق ماموریتی تعریف شده برای ارتش آمریکا و هم پیمانانش از تلآویو تا تهران و تا توکیو را با سرمایهگذاری امریکا برای ایجاد پایگاههای پشتیبانی تعمیراتی هواپیما و بالگردهای نظامی در ایران پوشش دهند.
در آن زمان راهبرد کلان قدرت نظامی آمریکا بر اساس راهبرد «هواپایه» بود. بنابراین راهبر تشکیل قدرت نظامی جدید در ایران که شاه از سال 1350 هجری شمسی آن را دنبال میکرد نیز بر همین اساس بود. برای این منظور آمریکا سالانه سهمیه آموزش 300 خلبان را برای ایران در نظر گرفته بود. رژیم شاهنشاهی ایران قصد داشت قدرت اصلی نظامی کشور را بر پایه توسعه نیروی هوایی و تشکیل هوانیروز برای پشتیبانی از یگانهای زمینی شکل دهد. ساختار، سازماندهی، آموزش و تجهیز این ارتش و محل استقرار پایگاههای هوایی و دریایی و یگانهای زمینی عمدتا بر اساس برنامه و نظر ارتش آمریکا و در چهارچوب راهبرد «پیمان سنتو» تنظیم میشد. پایگاههای اصلی و مهم دریایی در تنگه هرمز، خلیج فارس و در ساحل دریای عمان تعیین شده بود تا ایران بتواند در همکاری با آمریکا، تامین کننده امنیت کشتیرانی و خطوط انتقال انرژی از خلیج فارس به دیگر کشورها باشد و نقش اول را در تامین امنیت این منطقه ایفا کند. پایگاههای هوایی بر اساس این ماموریت و همچنین با فرض تهدید عراق گسترش یافته بود و پادگانها و پایگاههای نیروی زمینی نیز عمدتا در غرب کشور و با فرض تهدید عراق و کشورهای غرب ایران سازماندهی شده بود.
اصول و قواعد اساسی رزم ارتش شاه و تقریبا تمام آئین نامههای نظامی و کتابهای آموزشی و متون مرجع نظامی ارتش شاهنشاهی، ترجمه آئیننامهها و و کتابهای ارتش آمریکا بود. شیوههای جنگی ارتش ایران نیز بر اساس آموزههای ارتش آمریکا پیشبینی شده بود و مدارک آموزشی روزآمد در اختیار ارتش ایران قرار میگرفت. 40 هزار مستشار نظامی آمریکایی که مسئولیتهای فکری و فنی و کمکهای آموزشی را در سطوح مختلف برعهده داشتند عملا ارتش ایران را با کمک افسران تحصیلکرده ایرانی اداره میکردند. ارتش ایران از خود استقلالی نداشت. همچنین در برابر تهدیدهای احتمالی خارجی بدون اتکاء به آمریکا اعتماد به نفس لازم را نداشت. در صنایع نظامی ایران نیز حدود شش هزار مستشار نظامی آمریکایی و در مراکز آموزشی هوانیروز هم بالغ بر یک هزار نفر از آنان مشغول به کار بودند. در واقع مغز و قوای فکری و فنی ارتش ایران در اختیار امریکا بود و تنها هیکل و اندام آن در اختیار رژیم شاهنشاهی قرار داشت. ماموریتهای اصلی و اساسی ارتش شاهنشاهی از دکترین و استراتژی تا خریدهای تسلیحاتی بر اساس راهبرد امنیت ملی ایران و در همراهی و هماهنگی با سیاستهای آمریکا در غرب آسیا تعیین میگردید. البته ایران در آن زمان از شوروی نیز نفربرهای پی.ام.پی و برخی تجهیزات نظامی دیگر را میخرید. در سال 1355 میزان خریدهای نظامی ایران از شوروی به 515 میلیون دلار رسیده بود و تعدادی کارشناس فنی نظامی روسی نیز در ایران به سر میبردند.
در دوران شاه بلوک غرب از ارتش ایران برای اجرای سیاست «سد نفوذ» در برابر شوروی و نیز برای «ژاندارمی منطقه خلیج فارس» به منظور حفاظت و تامین جریان انرژی از خلیج فارس به سوی دنیای صنعتی استفاده میکرد. همچنین ارتش ایران برای مقابله با جریانات کمونیستی و جنبشهای مارکسیستی در خارج از مرزهای ایران بنا به دستور آمریکا به کار گرفته میشد. نمونه مشخص آن هم ورود و استقرار ارتش ایران در منطقه ظفار در کشور ایران از سال 1351 تا 1356 هجری شمسی بود. در سال 1351 یگانهایی از ارتش ایران علیه چریکهای کمونیست آن کشور وارد عمل شدند. این چریکها مورد حمایت دولت چپگرای یمن بودند. در آن هنگام واحدهایی از تیپ 55 هوابرد شیراز و تیپ قوچان از لشکر 77 خراسان به کشور عمان اعزام شدند و تحت فرماندهی انگلیسیها دست به اقدام زدند. این نیروها منطقه ظفار را از مخالفان رژیم سلطنتی عمان پس گرفتند. در مجموع و در این دوره پنج ساله حدود 15000 نظامی ایرانی به صورت چرخشی به عمان اعزام شدند که حدود 210 نفر از آنان در سال 1355 کشته شدند. بنابراین ارتش ایران ضمن حفاظت از تمامیت ارضی ایران ماموریت حفاظت از امنیت رژیمهای طرفدار آمریکا در برابر مخالفان منطقهای آنان را نیز برعهده داشت. با این حال ارتش ایران به غیر از عملیات ظفار هیچ تجربه جنگی دیگری نداشت و مشخص نبود که بدون پشتیبانی آمریکا چگونه به تنهایی میتواند در یک جنگ منظم وارد عمل شود. همچنین این ارتش در قالب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در برخی از نقاط درگیر جهان نیز ماموریت مییافت. مثلا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید یک گردان از لشکر 28 کردستان در حال اجرای ماموریت در منطقه حائل بین سوریه و مناطق اشغالی رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان بود. این گردان یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در 24 اسفند 1357 به ایران بازگشت.
ارتش ایران همچنان در حال توسعه سازمانی و افزایش جنگافزار و تجهیزات نظامی بود که مخالفت مردم با نظام شاهنشاهی به صورت گستردهای ظهور و بروز یافت. در پی ناتوانی ساواک و شهربانی و ژاندارمری در مقابله با نارضایتیهای روزافزون مردم و اوجگیری تظاهرات آنها در سالهای 1356 و 1357، رژیم شاه در بسیاری از شهرهای ایران از 21 مرداد 1357 به بعد حکومت نظامی برقرار کرد و نیروهای ارتش را برای مقابله با مردم به خیابانها کشانید. امام خمینی در واکنش به این اقدام شاه از سربازان خواستند که از پادگانها فرار کنند و در مقابل مردم قرار نگیرند و ارتش شاه را تنها بگذارند.
به کارگیری ارتش برای مقابله با تظاهرات مردم به تضعیف تدریجی ارتش انجامید. زیرا در افکار عمومی ملت، سازمان ارتش و اعضا و نیروهای آن، حافظان سلطنت و شاه و نه حافظان کشور و ملت تلقی میشدند. بنابراین ارتش وضعیت نابسامانتری پیدا کرد. این مسئله باعث شد تا هم قابلیت و قدرت ارتش کاهش یابد و هم روحیه نیروهای آن تضعیف گردد. از سوی دیگر درگیر نگه داشتن ارتش در بیش از شش ماه حکومت نظامی در شهرهای مختلف و مقابله با مردم باعث شد تا یگانهای ارتش از تمرینها و آموزشهای نظامی باز بمانند و قادر به حفظ آمادگی رزمی خود در برابر دشمن خارجی نباشند. با اینکه به کار گیری ارتش در خیابانها نیازی به تجهیزات سنگین مانند هواپیما، توپخانه، موشک و خمپارهانداز نداشت اما نیروهای ارتش درگیر مسائل دیگری مسائل دیگری شده بودند و نمیتوانستند به نگهداری این سلاحها و تجهیزات بپردازند. در نتیجه بسیاری از این سلاحها در آن زمان آماده جنگ نبود. همچنین به کارگیری برخی سران و مسئولان ارتش در سیاست، مانند انتصاب ارتشبد غلامرضا ازهاری به ریاست دولت نظامی در زمان شاه موجب شد برخی فرماندهان ارتش به حضور در جایگاههای سیاسی علاقهمند شوند و در نتیجه حرفه نظامیگری و دفاع از کشور را موضوعی ثانوی تلقی کنند. البته با همه این اوصاف، برخی سازمانهای نظامی ایران مانند نیروی هوایی و نیروی دریایی و هوانیروز از نظر کمی و کیفی نسبت به سازمانهای مشابه عراقی در زمان شروع جنگ از وضع بسیار بهتری برخوردار بودند. منبع:دکتر حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، نشر مرز و بوم، 1395، ج 1، صفحه 42 تا 45 این مطلب تاکنون 2076 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|