معرفی كتاب «تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی» | کتاب «تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)» دفتر بیستم از جمله آثاری است که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) استخراج و تنظیم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسیده است. در این اثر، دیدگاههای امام خمینی در مورد رویدادهای تاریخ معاصر ایران از قاجار تا انقلاب اسلامی در چهار بخش و چندین فصل گردآوری شده است.
در تنظیم قطعات منتخب هر یک از فصول و عنوان های فرعی، ترتیب و توالی تاریخی صدور آنها از طرف امام ملاک عمل بوده است نه توالی منطقی مطالب. مشخصات کامل مآخذ بر اساس شماره مسلسل مندرج در پایان هر فیش در انتهای کتاب آورده شده است.
در مقدمه کتاب چنین میخوانیم:
بدون شک هر انقلاب اجتماعی با تکیه بر عوامل و دلایل مختلفی به ثمر می نشیند که از آن میان، دلایل و شرایط تاریخی، جایگاه و اهمیت ویژه ای در ایجاد و فرجام آن دارد. انقلابهای معاصر جهان، عموماً بر بستر و رویکرد تاریخی به تلاش و تکاپو برخاسته و در شرایط مقتضی از حیث سیاسی و اقتصادی و باورهای اعتقادی به منصۀ ظهور رسیده اند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(س) در شرایطی طلوع کرد که جامعۀ سیاسی ایران با عبور از گذرگاههای حساس تاریخی و آکنده از تجربیات و مبارزات سیاسی، رهبری جدید و توانمندی را انتظار می کشید. پذیرش این رهبری و محتوای ایدئولوژیک انقلاب، امری دفعی و تصادفی نبود، بلکه انتخابی بود که در فرآیند مبارزات ملت ایران در تاریخ دویست سالۀ معاصر و در بستر آزمون رهبران و شیوه های مختلف سیاسی و مبارزاتی به دست آمد.
حکومت قاجار که در اوج ناتوانی بلاد اسلامی در ایران پاگرفت، به دلیل ماهیت قبیلگی و بی دانشی خود، همراه با تهاجم بی سابقۀ فرهنگی، سیاسی و نظامی غرب به ایران، موجبات فروپاشی کامل دولت حاکم بر کشور اسلامی ایران را فراهم ساخت.
قاجارها در گردونه سیاسی دو دولت روس و انگلیس، دستاوردهای عظیم تمدن و عزت اسلامی را به تاراج دادند و با بی رمقی کامل، سرزمینها و ذخایر فرهنگی ـ اقتصادی کشور را تسلیم آن دو دولت کردند. روحانیت و علمای اسلام، بعد از یک دوره مبارزات فکری و در پس غلبه اصولیون بر اخباریون، رویاروی با جریانی شدند که اینک در قالب استعمار به استثمار و استحاله امت اسلام پرداخته بود.
جنگهای اول و دوم ایران و روس در عهد فتحعلیشاه، اولین میدان آزمون روحانیت شیعه بود که با حضور و ظهور خیره کننده علما در میادین نبرد، حیات زنده و پویای آنان را نوید می داد؛ امّا حکومت ناتوان و ضعیف قاجار، نه تنها از این ظرفیت عظیم بهره نبرد، بلکه با کارشکنی و تخطئه، مبارزات علما عملاً ضعیف شد.
در جنگ ایران و روس، علما با فتوای خود برای دفاع از حریم اسلام و مسلمین و سرزمین مقدس ایران به پا خاستند و مردم را در شرایط دشوار کمک نمودند؛ ولی حاکمان قاجار نتوانستند از این نیروهای الهی درست استفاده کنند. علما همزمان با رشد شتابنده ترقی و تجدد در غرب و هجوم برق آسای غربیها به قلمرو سرزمینهای اسلامی، از جمله ایران، بدون سلاح به دفاع گسترده خود ادامه می دادند.
هجوم انگلیس به ایران در پوشش قراردادهای استعماری رویتر، رژی، دارسی، وثوق الدوله و... نه تنها روحانیت را از تکاپوی مبارزات سیاسی باز نداشت، بلکه در اقداماتی بی نظیر و در مبارزاتی که بعدها به عنوان مبارزه منفی از آن نام برده می شد، دشمنان غربی را در عملیات استعماری خود ناکام ساخت که از آن میان می توان به حماسه تاریخی و دوران ساز جنبش تنباکو به رهبری مرجع بزرگ، آیت الله میرزای شیرازی، اشاره نمود.
فتوای تحریم تنباکو، همچون سلاحی آهنین پیکر استعمار خشن انگلیس را نشانه رفت و چنان او را مضطرب و برآشفته ساخت که از آن پس، مقوله روحانیت شیعه همواره به عنوان موضوع منابع اطلاعاتی و سیاسی غربیان در مطالعات و اقدامات استراتژیک آنان به حساب می آمد.
طلوع نهضت مشروطیت با رهبری مراجع بزرگ نجف و ایران، آغاز حرکت جدیدی از روحانیت بود که مشخصاً دولت و حکومت را به مبارزه می خواند. علما در جمع بندی جدید، استبداد قاجار را مانع هرگونه تحول اساسی در ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی جامعه دانسته و با آن به مبارزه برخاستند؛ اگرچه جمعی دیگر از علما بر اساس دلنگرانیهایی که از مواضع غربزده ها داشتند، مبارزه با حکومت را صلاح ندانسته و نتیجه آن را استیلای غرب می دانستند.[1] بدون شک دستاورد نهضت مشروطیت دستمایه ای عظیم و غنی به عنوان پایه انقلاب اسلامی محسوب می گردد.
مشروطیت، نقطه عطفی در برخورد آرای سیاسی علما در ارتباط با رویکرد سیاسی اسلام بود؛ اگر چه ناکامی مشروطیت بر اثر نفوذ روشنفکران غربگرا باعث یأس و ناامیدی روحانیت از روند تحولات سیاسی گشت، مع ذلک جریان مبارزه با استبداد و استیلای خارجی به قوت خود باقی ماند.
جنگ جهانی اول و آثار و تبعات آن در ایران و عتبات عالیات، بار دیگر تحرک گسترده ای در بین جامعه روحانیت ایجاد نمود؛ علمای بزرگی همچون سید محمد کاظم یزدی،[2] میرزا محمدتقی شیرازی،[3] شریعت اصفهانی[4] و شماری دیگر از علما، در صف اول مبارزه با متفقین حضوری چشمگیر و مؤثر داشتند و به لحاظ ایدئولوژیک با روشن بینی خاصی برای درهم کوبیدن قدرت روس و انگلیس، جواز همکاری با عثمانی و آلمان و پیوستن به صفوف آنان را صادر نمودند. در ایران روحانی برجسته و روشنفکر، مرحوم مدرس[5] به عنوان حامی جبهه عثمانی علیه متفقین وارد کارزار شده بود. بدین ترتیب علما در خیزشی بی نظیر و تاریخی، جبهه متحد و قدرتمند خود را در برابر غرب به نمایش گذاشتند.
با فروکش کردن زبانه های آتش جنگ عالمگیر و پیدایش تحولات جدید سیاسی در اروپا، کودتای رضاخان با کوشش و حمایت انگلیس در ایران به وقوع پیوست. جامعه آشفته و متلاشی ایران نیز آماده پذیرش چنین رویدادی بود و این امر از دید انگلیسی ها مخفی نمانده بود. آنان چهار هدف را در سایه کودتا دنبال می کردند:
1. مهار و سرکوب قدرت مذهب و روحانیت اسلام خصوصاً شیعه؛
2. جلوگیری از گسترش موج جدید کمونیسم که از روسیه برخاسته بود؛
3. چنگ اندازی به منابع اقتصادی ایران از طریق ایجاد یک دولت با ثبات و آهنین؛
4. مهار نهضتها و خیزشهای اصیل اسلامی و مردمی در ایران (خیابانی،[6] جنگلی،[7] تنگستانیها[8] و...).
رضاخان با ظاهرسازی عوامفریبانه، در فاصلۀ کودتا تا رسیدن به سلطنت (1299 ـ 1304) موفق شد با چهره ای مذهبی و طرفداری از علما، مقاومتهای پنهان و آشکار آنان را خنثی نماید و تنها مدرس بود که از ابتدا، کودتا را مخالف قانون اساسی و شرع اسلام اعلام نمود.
رضاخان با راندن احمد شاه قاجار به خارج و تصرف سلطنت، به تحکیم پایه های قدرت خود پرداخت. وی از این تاریخ تا سقوط حکومتش، با تغییرات اساسی در دیدگاه و اقدامات خود، به مبارزه با مظاهر و شعائر مذهبی و روحانیت پرداخت.
امام خمینی به عنوان شاهدی هوشیار، تصاویر روشنی را از آن دوران به دست داده اند:
... در همین مدرسۀ فیضیه نمی توانستند طلبه ها روز توی حجره های خودشان بمانند. اینها مجبور بودند که قبل از آفتاب بروند به باغات، و آخر شب برگردند! برای اینکه اگر در مدرسه بودند، می آمدند پاسبانها می ریختند مدرسه و می بردند اینها را یا خلع لباس می کردند.[9]
در حالی که انگلیسی ها روند تثبیت قدرت رضاخان را تعقیب می کردند، او به اتکا و پشتوانۀ آنان در زدودن آثار و مظاهر مذهب، بی پروایی و بی تابی می نمود. در آخرین حلقه از اقدامات ضد مذهبی، به کوبیدن مسجد گوهرشاد، که از مراکز مذهبی و مقدس در نزد شیعیان به حساب می آمد، پرداخت. امام خمینی(س) در این باره می فرمایند:
... در مسجد و معبد مسلمین ـ که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود ـ اینها ریختند و یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام کردند و از بین بردند.[10]
از آنجا که بیست سال دیکتاتوری و حکومت ترور و وحشت، رویگردانی مردم از رژیم را به دنبال داشت، انگلیسی ها با ترفندی جدید، مهره خود را که تاریخ مصرفش به اتمام رسیده بود، با شروع جنگ جهانی دوم در شهریور سال 1320 ه . ش. از گردونه خارج کردند و با تبعید وی به جنوب افریقا، فرزند جوان او را بر مسند قدرت نشاندند.کشور ایران در دهه بیست شاهد تحولات پیچیدۀ سیاسی بود. ظهور حزب توده و پشتیبانی آن از طرف کشور قدرتمند شوروی، اشغال ایران توسط متفقین، و حضور ارتش سرخ در مناطق شمالی و خطه آذربایجان، طعم شیرین فرار و سقوط رضاخان را از ذائقه مردم بیرون برده بود. از همه مهمتر، تبلیغات شدید ضد مذهبی و ضد روحانی دوره قبل موجب شده بود که روحانیت در انزوا و انفعال بی مانندی قرار گیرد، به طوری که خلأ و فقدان رهبری توانمند مذهبی، از ویژگیهای بارز این دوران است.
امام می فرمایند:
... یک رأسی که بتواند آنها را جمع کند نبود.[11]
اگر چه حضور شخصیت روحانی و مبارزی همچون آیت الله کاشانی،[12] همچنان پیام آور صبغه مذهبی و روحانی مبارزات این دوران است، اما از آنجا که مسأله اصلی این دوران، ملی شدن صنعت نفت بود و این امر، همۀ جریانات سیاسی را تحت الشعاع خود قرار داده بود، لذا جریانات سیاسی ـ مذهبی تنها در سایه ملی شدن صنعت نفت کرّ و فری داشتند، نه صبغه و مضمون و ماهیتی اسلامی.
امام در چند مورد به نقد و انتقاد از شیوۀ مبارزات آن دوران پرداخته و به غیر مذهبی بودن نهضت نفت اشاره داشته اند:
... قضیۀ نفت، چون اسلامی نبود، ملی تنها بود، به اسلام کاری نداشتند، از این جهت نتوانستند کاری انجام بدهند.[13]
تنها جریانی که به نام اسلام مبارزه می کرد، جریان فداییان اسلام به رهبری روحانی جوان، شهید نواب صفوی بود. شیوه های مبارزاتی این گروه در بعضی موارد، مورد تأیید مرجعیت عام آن روزگار نبود و حتی بعضاً بر اثر مخالفت برخی از اعضای گروه موجب انشقاق می گردید.[14]
در چنین شرایطی و بر اثر ناتوانی رهبران سیاسی، کودتای امریکایی 28 مرداد به وقوع پیوست و با برگشت شاه به اریکه قدرت، بتدریج امریکا جایگزین استعمار پیر انگلیس گردید.
اگر چه شبکه های نفوذ انگلیسی، در قالب تشکیلات فراماسونری، در تار و پود رژیم پهلوی رخنه داشتند، اما این امریکایی ها بودند که با گسیل مستشاران نظامی و اقتصادی خود به ایران، زمام امور کشور را به دست گرفته بودند.
در آغاز دهه چهل و پس از رحلت آیت الله بروجردی،[15] شاه تحت عنوان مدرنیزه کردن کشور به جنگ تمام عیار با مبانی و ارزشهای ملی ـ اسلامی پرداخت. در حالی که بیش از چهل سال از روی کار آمدن حکومت پهلوی می گذشت و همه ظواهر نشان می داد که نهضت مذهبی از تکاپوی انقلابی و سیاسی فروهشته بود، در چنین هنگامه ای نهضت عظیم مردم مسلمان ایران به رهبری روحانیت آغاز گردید. امام خمینی(س) که بیش از چهل سال متوالی با تیزبینی و آینده نگری، مسائل سیاسی و اعتقادی جامعه ایران را تعقیب می نمودند، در حالی که کوله باری از تجربیات مبارزات علمای گذشته و حوادث سیاسی را بردوش داشتند، در یکی از حساسترین شرایط تاریخی ایران و جهان اسلام، پا به عرصه مبارزات سیاسی و ادارۀ انقلاب اسلامی مردم ایران گذاشتند.
حادثۀ خونین پانزده خرداد، صدای خفته و نهفته ملت ایران را که در زیر چکمه های رضاخان و فرزندش به ظاهر خاموش شده بود به گوش جهانیان رساند. این صدا برآمده از فرهنگ مذهبی مردم و حاصل مبارزات ظلم ستیزی تاریخی آنان بود. از آن پس، تئوریهای مادیگرایانه غرب و شرق، در رابطه با افول مذهب، سست و بی پایه گردید. تبعید امام بعد از اعتراض متهورانۀ ایشان به تصویب قانون کاپیتولاسیون، نقطه عطف و آغاز مبارزات جدید ملت ایران بود. این مبارزه مستمر و پایدار تا دو دهه ادامه یافت، و سرانجام در بهمن خونین 57 نظام به ظاهر مقتدر و تا دندان مسلح، ولی پوشالی رژیم پهلوی را در امواج خروشان خود فرو برد.
بدین سان نظام دینی ـ سیاسی اسلام که دشمنان بر سر ناکامی آن ترانه ها سروده بودند و دوستان زیادی نومیدانه به آن باور رسیده بودند، بر ویرانه های حکومت طاغوتی شاهنشاهی و تفکر سکولاریستی و ماتریالیستی سر برآورد و سروش زیبایی را که خداوند متعال در قرآن مجید وعده داده بود محقق گرداند: وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.[16]
بررسی دیدگاههای امام خمینی نسبت به رویدادهای تاریخ معاصر ایران، از ابعاد مختلف حائز اهمیت است که اهم آنها عبارتند از:
1. مطالب از لسان فردی مطرح شده است که خود در متن حوادث تاریخی سدۀ اخیر حضوری هوشمندانه و فعال داشته است.
2. نمایشگر دیدگاه بخشی از روحانیت نسبت به تاریخ عصر خویش است.
3. دیدگاه تاریخی شخصیتی است که خود، تاریخ ساز دوران خطیر معاصر است.
4. ضعفها و کاستیهای داخلی دوران حکومت قاجار و پهلوی از زبان فردی مطرح می گردد که خود طرحی جدید و حکومتی نوین را پی افکنده است.
5. به لحاظ مقابله با ترفندهای استعماری و صیانت از کیان امت اسلام، مطالعۀ این مجموعه، الهام بخش و راهبر خواهد بود.
علاوه بر مزایای فوق، مطالعۀ این مجموعه به بازشناسی اقدام تاریخی امام پس از آغاز نهضت اسلامی مدد می رساند.
با نگاهی گذرا به زندگانی امام خمینی(س) به سهولت می توان دریافت که ایشان به عنوان شاهدی کنجکاو و دردمند، قوت و ضعف نیروهای درگیر در معارضات سیاسی را شناسایی کرده و سپس در هنگامۀ عمل، درسهای تاریخ را با قاطعیتی چشمگیر به کار بسته اند. ایشان از بدو کودکی و نوجوانی، با نامهربانیها و مظالم زمان خویش رو به رو شدند، دست ظلم و ستم را به عینه در همه جا مشاهده نمودند و بالاتر از همه، سلطۀ استعمار را بر جامعه و سرزمین خود لمس کردند. امام خمینی(س) در زمره رجال و شخصیتهای نادر و بی نظیر تاریخی هستند که از حوادث اعصار، متوالیاً درسهای فراوانی آموخته و بدین سان هنرمندانه با تلفیق دین و سیاست، بزرگترین رویداد تاریخ معاصر را رقم زدند.
ویژگیهای این مجموعه
این مجموعه که در گروه تاریخ معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) استخراج و تنظیم شده، مشتمل بر چهار بخش است.
بخش اول: تحت عنوان «دورۀ قاجاریه» که در آن به مباحثی همچون سابقۀ استعمار، ماهیت حکومت قاجار، و نهضت مشروطیت پرداخته شده است.
بخش دوم: به دورۀ رضاخان اختصاص داده شده که در آن ماهیت حکومت رضاخان، سیاستهای فرهنگی ـ مذهبی و در نهایت، سقوط دولت او مورد بحث قرار گرفته است.
بخشهای سوم و چهارم: مربوط به دورۀ محمدرضاشاه است که در یک بخش به چگونگی روی کار آمدن، سیاستهای فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، نظامی و خارجی او و در نهایت، قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به لایحۀ کاپیتولاسیون پرداخته شده، و بخش دیگر که دوران مبارزه و قیام نام دارد به انگیزه و ماهیت انقلاب اسلامی، چگونگی مقابله رژیم و حوادث دوران انقلاب و در پایان به عوامل پیروزی انقلاب در کلام حضرت امام اختصاص داده شده است.
در تنظیم این مجموعه کوشیده ایم:
عبارتها را با توجه به پیام صریح و اصلی آنها ذیل نزدیکترین عنوان انتخابی بیاوریم و از تکرار آنها در سایر عناوین خودداری کنیم، به همین دلیل در بسیاری از موارد ممکن است مطلبی که ذیل یک عنوان خاص آمده حاوی پیامی مربوط به عنوان دیگر نیز باشد که به استثنای موارد معدود در عنوان بعدی تکرار نشده است؛ لذا محققین محترم برای احصای نقطه نظرات حضرت امام در خصوص هر عنوان، نمی توانند به موارد ذکر شده ذیل همان عنوان اکتفا نمایند، بلکه مراجعه به سایر عناوین این مجموعه اجتناب ناپذیر است.
تنها مباحث مربوط به تاریخ معاصر گردآوری شده و مطالب مرتبط به سیرۀ انبیا و تاریخ صدر اسلام در مجموعه ای دیگر تحت عنوان سیمای معصومین در اندیشۀ امام خمینی(س) (تبیان 12) به چاپ رسیده است.
سعی شده از آوردن نمونه هایی که از جهت محتوا تکراری محسوب می شود ولی حضرت امام در مناسبتهای گوناگون به آن اشاره داشتهاند پرهیز شود و در هر مورد، چند قطعه ای که گویاتر و صریحتر بوده انتخاب شده است؛ ولی برای افرادی که علاقه مند به دسترسی کامل به مواضع امام پیرامون موضوعات مطروحه هستند، نشانی متون حذف شده در پایان هر مبحث آورده شده است.
در تنظیم قطعات منتخب داخل هر یک از فصول و عناوین فرعی، ترتیب و توالی تاریخی صدور آنها از حضرت امام ملاک بوده است نه توالی منطقی مطالب.
تاریخ صدور پیامها و سخنرانیهای حضرت امام در ذیل هر قطعه، ذکر شده و مشخصات کامل مآخذ بر اساس شماره مسلسل ذکر شده در پایان هر قطعه، در انتهای کتاب آورده شده است.
به استثنای کتاب کشف اسرار، شماره صفحات کتب مآخذ در انتهای کتاب، منطبق بر آثاری از حضرت امام می باشد که توسط این مؤسسه به چاپ رسیده است.
پی نوشت
1 - مرحوم شیخ فضل الله نوری، از چهره های بارز این جریان بود که ضمن طرفداری از «مشروطۀ مشروعه» خطر استیلای غرب را گوشزد می نمود.
2 - آیت الله سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی (1247 ـ 1337 ه. ق.) از علما و مراجع بزرگ شیعه بوده است و کتاب ارزشمند عروة الوثقی از اوست. فرزند ایشان در جهاد علیه انگلیس به شهادت رسید.
3 - میرزا محمدتقی بن محب علی شیرازی (1338 ه. ق.) پس از مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی ریاست شیعه را برعهده گرفت و رهبری مبارزات شیعیان در عراق بر علیه انگلستان را عهده دار بود.
4 - ملا فتح الله فرزند محمد جواد (1339 ه. ق.) فقیه و حکیم بزرگ که در اکثر علوم عقلی و نقلی صاحب نظر بود. از تألیفات اوست: حاشیه بر فصوص، قاعده صدور در حکمت، قاعده لاضرر و...
5 - آیت الله سیدحسن مدرس (1287 ـ 1316 ه. ق.) روحانی شجاع و مبارزی که از طرف علمای نجف برای مجلس شورای ملی برگزیده شد و سرانجام در راه مبارزه برای استقلال توسط رضاشاه به شهادت رسید.
6 - شیخ محمد خیابانی، نماینده مجلس دوره دوم بود و علیه قرارداد 1919 بین وثوق الدوله و انگلیسی ها قیام نمود و توسط دولت مرکزی در تبریز به شهادت رسید. وی روزنامۀ تجدد را اداره می کرد.
7 - یونس، معروف به میرزا کوچک خان، در سال 1298 ه. ق. متولد شد و برای مبارزه با بیگانگان در سال 1334 ه. ق. با تشکیل کمیته ای به نام «اتحاد اسلام» نهضت جنگل را بنیان نهاد، ولی سرانجام این نهضت سرکوب شد و میرزا یازدهم آذر سال 1300 ه. ش. به شهادت رسید.
8 - این قیام از سال 1333 ه . ق. توسط تنگستانیها شروع شد، و پس از شش سال جنگ با قوای انگلیس و تقدیمشهدای زیاد از جمله رئیسعلی دلواری در سال 1339 قمری برابر با 1300 خورشیدی به پایان رسید.
9 - صحیفه امام؛ ج 7، ص 353.
10 - همان؛ ج 11، ص 32.
11 - بر اساس درک همین ضرورت بود که حضرت امام کوشیدند روحانیت شیعه را تحت زعامت واحدی قرار دهند؛و تلاشهایی که برای تثبیت مرجعیت آیت الله بروجردی صورت گرفت در پاسخ به این نیاز بود. همان؛ ج 13، ص 188.
12 - آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی (1303 ـ 1380 ه. ق.) از علمای مبارز و مجاهد که در مبارزه با انگلستان در عراق و ملی شدن صنعت نفت در ایران نقش زیادی داشت.
13 - صحیفۀ امام؛ ج 13، ص 39.
14 - رجوع شود به کتاب ناگفته ها اثر شهید مهدی عراقی.
15 - حضرت آیت الله حاج سیدحسین طباطبایی معروف به آیت الله بروجردی (1292 1380 ه. ق.) زعیم حوزه علمیه قم (بعد از آیت الله حائری) و بزرگترین مرجع تقلید شیعیان بعد از شهریور 1320 ه. ش. بود.
16 - قصص / 5. منبع:مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) این مطلب تاکنون 2400 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|