ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 161   فروردين ماه 1398
 

 
 

 
 
   شماره 161   فروردين ماه 1398


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
نقبی به خاطرات کارتر

جیمی‌کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا در کتاب خاطرات خود اعترافات کمرنگی به جنایات ساواک و دفاع شاه از اختناق حاکم بر ایران دارد. در بخشی از این خاطرات چنین می‌خوانیم:
«....من نیز مثل همه روسای جمهور پیشین آمریکا شاه را یکی از متحدان مطمئن آمریکا تلقی می‌کردم. از مناسبات دوستانه‌ای که او با مصری‌ها و سعودی‌ها داشت و نیز تصمیم او به ادامه فروش نفت به اسرائیل به رغم تحریم کشورهای عربی خشنود بودم. بر اساس اطلاعاتی که در دست داشتم درآمد نفت باعث شده بود سطح زندگی ایرانیان بالا برود اما سیاستی که شاه با سماجت دنبال می‌کرد موجب پیدایش مخالفت‌هایی در میان روشنفکران و سایر قشرهای مردمی شده بود که برای دموکراتیک کردن رژیم مبارزه می‌کردند. ساواک با بی‌رحمی فوق‌العاده با مخالفان رفتار می‌کرد. من اطلاع داشتم که دست‌کم 2500 زندانی سیاسی در زندان‌های شاه در حال پوسیدن هستند. شاه اعتقاد قطعی داشت که تنها راه مقابله با مخالفان جدی رژیم، قلع و قمع کردن آنهاست و نمی‌توانست نسبت به رهبران غربی(از جمله خود من) که شیوه‌های تند و خشن او را نمی‌پسندیدند بدگمان نباشد.
سفر رسمی شاه به واشنگتن در 15 نوامبر 1977 فرصتی به پناهندگان ایرانی داد که دشمنی خود را با شاه، با خشونت در برابر کاخ سفید ابراز کنند. تظاهرات آنان منجر به استعمال گاز اشک‌آور از طرف پلیس شد که نشان دادن فیلم آن در تلویزیونها تاثیر نمادین شگرفی داشت. طبقات متوسط و دانشجویان و روحانیون می‌توانستند پایه‌های سه‌گانه‌ای برای پیشرفت هماهنگ ایران باشند اما از گزارش‌هایی که دریافت کرده بودم می‌دانستم که هر سه این گروه‌ها مخالف اقدامات شاه هستند و برای رژیم او خطر به شمار می‌روند. بنابراین ترجیح دادم این مسائل را دو به دو با او مطرح کنم تا او را ناراحت نکرده باشم.
به دنبال دومین دور مذاکرات رسمی با شاه در کاخ سفید، او را به دفتر خصوصی‌ام در جوار اتاق بیضی دعوت کردم و وقتی تنها ماندیم از او پرسیدم آیا اجازه می‌دهد بدون پرده پوشی با او گفت و گو کنم؟ وقتی شاه موافقت کرد، گفتم من از پیشرفت‌های کشورتان در سال‌های اخیر آگاهم ولی در عین حال از مشکلاتی که رو در روی شماست نیز بی اطلاع نیستم. شما با نظریات من در باره حقوق بشر آشنا هستید. امروزه تعداد روزافزونی از شهروندان شما شکایت دارند که حقوق مزبور در ایران رعایت نمی‌شود. گمان می‌کنم این اعتراضات از جانب رهبران مذهبی و طبقات متوسط و دانشجویان ناشی می‌شود که مایلند مشارکت بیشتری در امور سیاسی داشته باشند. اتهامات آنها به آبروی ایران لطمه می‌زند. آیا شما نمی‌توانید کاری بکنید که این وضع بهبود یابد مثلاً با گروه‌های مخالف وارد مذاکره بشوید و به آنها آزادی بیشتری بدهید؟
شاه با دقت به سخنان من گوش داد و مدت زیادی به فکر فرو رفت و سپس با نوعی تلخی پاسخ داد : نه، به هیچ وجه نمی‌توانم. وظیفه من این است که قوانین ایران را اجرا بکنم که هدف آن مبارزه با کمونیسم است که یک خطر مهلک برای ایران به شمار می‌رود، همانطور که برای سایر کشورهای خاورمیانه و غرب خطرناک است. هر وقت این خطر برطرف شد، ما شاید بتوانیم قوانین خود را تغییر دهیم اما این کار به این زودی‌ها صورت نخواهد گرفت....»

منبع:عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاسی خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، 1394، ص 479 و 480

این مطلب تاکنون 2135 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir