دوست اسرائیلی ساواک | یکی از افرادی كه در گسترش نفوذ موساد در ايران نقشآفرين شد يوري لوبراني بود. لوبراني از ژوئن 1973 سفير غيررسمي اسرائيل در تهران بود و از سالها قبل از تأسيس رسمي دولت اسرائيل، در برخي گروههاي جاسوسي ـ تروريستي يهودي فعاليت داشت. وي قبل از آنكه وارد ايران شود در مشاغل بسيار حساس سياسي، ديپلماتيك و اطلاعاتي خدمت كرده بود.
یوريلوبراني با شاه و اميرعباس هويدا رابطه دوستانهاي داشت و هرگاه اراده ميكرد ميتوانست با آنها ملاقات كرده و درباره مسائل مختلف به گفتگو بنشيند. او در دوران انقلاب نیز در زندان به ملاقات هويدا رفت، يوري لوبراني در عمل سفير اسرائيل در ايران بود. البته اسرائيل در ايران، سفارت رسمي نداشت، اما دفتر منافعش را دولت ايران در هر زمينه اصلي، چون يك سفارت تلقي ميكرد. از اوايل دهة پنجاه، رياست دفتر اسرائيل در تهران را لوبراني به عهده داشت و او روابط ويژه و نزديكي با هويدا پيدا كرده بود. مرتب با او، در دفتر نخستوزير هم ديدار و گفتگو ميكرد. هر وقت سفيري از يكي از كشورهاي خارجي به ديدار هويدا ميآمد، او تأكيد داشت يكي از منشيانش، در جلسه حضور داشته باشند. تنها استثنا لوبراني بود. (گفتگوي عباس ميلاني با افسانه جهانباني، پاريس 3 ژوئن 98) وقتي در اين مورد از لوبراني پرسيدم، جواب داد: من از روابط دوستانة ويژهاي با هويدا برخوردار بودم و به خاطر همين دوستي بود كه وقتي به زندان افتاد، من هم از تمام قدرتم استفاده كردم، تا پيش از خروج از ايران، يك بار با او در زندان ديدار و وداع كردم. (گفتگوي عباس ميلاني با يوري لوبراني ـ 8 ژوئيه 1999)
یوري لوبراني از مقامات عاليرتبه موساد هم محسوب ميشد. در برخي منابع از او تحت عنوان «خطرناكترين فرد» در موساد نام برده شده است. او با رهبران اسرائيل رابطه نزديكي داشت و با تعدادي از نخستوزيران اسرائيل همكاري كرده است. گفته شده لوبراني در آموزش ساواك و آشنا كردن مأموران آن با شيوههاي مرگبار شكنجه، نقش قابل توجه داشته است. لوبراني نخستين و در واقع تنها مقام اطلاعاتي ـ جاسوسي خارجي در ايران محسوب ميشد كه همزمان با آغاز تحركات انقلابي در ايران، سقوط قريبالوقوع شاه را پيشبيني ميكرد. محمد شريده در كتاب «رهبران اسرائيل» درباره یوري لوبراني چنين نوشته است:
یوري لوبراني، مأمور عاليرتبه اطلاعاتي سازمان موساد و به عنوان فردي قدرتمند، براي انجام بسياري از مأموريتهاي مهم اطلاعاتي توصيف ميشود. ناظران سياسي ميگويند كه وي، كارمند كشوري عاليرتبه و نمونهاي است كه ميتوان كارهاي «نامطلوب» را به او واگذار كرد. گفته ميشود، وي خطرناكترين فرد اسرائيل و سازمانهاي وابسته به آن است.
در دوران حزب كارگر و جناح ليكود انجام وظيفه كرد. وي يك «مليگراي متعصب» است كه به ايدئولوژيهاي ديگر و تفسيرهاي آنان، وقعي نميگذارد. با ديويد بنگوريون، لوي اشكول، گلداماير، مناخيم بگين، اسحاق شامير و اسحاق رابين همكاري داشته است.
از آنجا كه رابطهاي محكم و صميمانه با شخص «هايلاسلاسي»، امپراتور اتيوپي داشت، لذا از سوي سازمان اطلاعاتي موساد به «آديس آبابا» اعزام شد. ضمناً او رابطهاي بسيار محكم و صميمانه با محمدرضا پهلوي داشت و لذا از سوي سازمان موساد به ايران اعزام شد و گفته ميشد كه وي در ايجاد اتاقهاي بازجويي معروف ساواك همكاري داشته است.
عليرغم اين مسائل وي در سال 1978، سقوط شاه را پيشبيني كرد كه اين امر در آن زمان برخلاف نظرات مورد قبول سازمان سيا و وزارت خارجه اسرائيل بود... در سالهاي 1967 تا 1971 براي جلوگيري از نفوذ اعراب در افريقا، به فعاليت پرداخت و روابط استواري با تعدادي از رهبران افريقايي مانند «عيدي امين» رئيس جمهوري سابق اوگاندا برقرار كرد.
در هنگام حضورش در ايران، به عنوان فرستادة موساد، با «يعقوب نيمرودي» كه تاجر اسلحه بود، همكاري كرد... در سال 1983 سازمان موساد را ترك كرد تا به مدت فقط شش ماه با وزارت دفاع همكاري كند، ولي تاكنون همچنان در وزارت دفاع خدمت ميكند. شريك مؤسسه صادراتي اسلحه «يوركون» است كه به همراه ژنرال «آوراهام اورلي» آن را تأسيس كردند.
یوري لوبراني به عنوان سفير غيررسمي اسرائيل در تهران، به جاي مئيرعزري منصوب شد. به دنبال گسترش روابط ايران و مصر در اوايل دهة 1350ش. بود كه همكاريهاي اطلاعاتي ـ سياسي ايران و اسرائيل كاهش يافت و دولت اسرائيل براي تحرك بخشيدن دوباره به همكاريهاي دو كشور، دريافت كه چارهاي جز اعزام فردي برجستهتر و كارآزمودهتر به ايران ندارد. لوبراني طي ساليان گذشته مدتها مشاور عالي بنگوريون نخستوزير اسرائيل 1948 ـ 1963م بود. برخلاف نمايندگان سابق، یوري لوبراني نخستين فردي بود كه تلاش كرد استوارنامهاش را تسليم شاه كند. در همان حال نيز نامهاي رسمي از سوي آباابان، وزير امورخارجه اسرائيل ـ براي همتاي ايرانياش ـ عباسعلي خلعتبري ـ به همراه داشت. البته شاه براي اجتناب از اعتراض كشورهاي عربي، نتوانست به طور رسمي با لوبراني ملاقات كند. لوبراني در آذر 1353، با همكاري ساواك و شخص نصيري، ترتيب مسافرت مخفيانه اسحاق رابين ـ نخستوزير وقت اسرائيل ـ را به تهران فراهم آورد. لوبراني در دورة حضورش در تهران، توانست بار ديگر روابط اسرائيل با ايران را بيش از پيش گسترش دهد. منبع:ساواک، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1386، ص 235 تا 237 این مطلب تاکنون 2265 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|