22 بهمن، آخرین منزلگاه انقلاب | روز ششم بهمن مردم سراسر كشور منتظر ورود امام خميني بودند. آنها در ميدان آزادي و اطراف فرودگاه - براي ديدن امام - و بهشت زهرا - براي شنيدن سخنان امام - گردهم آمده بودند، اما با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه مهرآباد توسط دولت شاپور بختيار، خشم مردم فزوني گرفت و بار ديگر تقابل نيروهاي مسلح و توده هاي مردم در شهرهاي گوناگون آغاز شد و آن چه به جا ماند، خون بر زمين ريخته تعدادي از شهروندان بود؛ خوني كه گريبان پيكر نيمه جان دولت شاهنشاهي را بيشتر فشرد. دولت بختيار، براي اين رويارويي اعلاميه داده، گفته بود هر اجتماعي بايد با مجوز دولت برپا شود. اعتراضهاي مردمي در هفتم بهمن با زمينه اي كه 28 صفر، سالگرد رحلت حضرت محمد(ص) و شهادت امام حسن مجتبي(ع)، ايجاد كرده بود، در راهپيمايي هاي بزرگ در بيشتر شهرها رخ نمود. همه صداها عليه بختيار و حاكميت نظام شاهنشاهي بود. تهران در هشتم بهمن چهره خونيني داشت. مي توان گفت، پس از 17 شهريور، چنين قتل عامي در تهران صورت نگرفته بود. كانون حوادث، خيابانهاي اطراف دانشگاه تهران، ميدان آزادي و اطراف فرودگاه مهرآباد بود. آن چه شور تازه اي به مخالفت ها داد، تحصن روحانيان در مسجد دانشگاه تهران بود. روحانيان سرشناس تهران در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و اعلام كردند، تا آمدن امام خميني به وطن اين بَست سياسي را ادامه خواهند داد. حمايتهاي مردمي از اقدام روحانيان، خيابانهاي اطراف دانشگاه تهران را پر از جمعيت كرد. حمايت ها از اين تحصن، نه تنها از پايتخت، بلكه از ديگر شهرها هم آغاز گرديد. سندها مي گويند كه تمرد نظاميان از يگان هاي تحت امر خود چنان گسترش يافت كه سران ارتش را به چاره جوييهاي تازهاي واداشت. آنان از يك طرف نگران گسترش تمردها و از سوي ديگر در انتظار درگيري نيروهاي موافق و مخالف از زيرمجموعه پيكر ارتش بودند. آنها به وضوع شنيدند، نظاميان در خيابانها چه شعاري ميدادند: ما پرسنل نظامي هستيم، ما منتظر خميني هستيم.
روز هشتم بهمن دو سرتيپ و يك سرهنگ هوانيروز در اصفهان به صف تظاهركنندگان مردمي پيوستند و عليه شاه شعار دادند. اين حادثه بي سابقه اي بود. اين نظاميان بلندپايه خيلي زود دستگير و به تهران منتقل شدند.
گسترش اعتراض ها براي جلوگيري از ورود امام كار را به جايي رساند كه شاپور بختيار با شركت در مصاحبه اي مطبوعاتي گفت: «با صداي بلند اعلام مي كنم كه حضرت آيت الله هر وقت ميل داشته باشند مي توانند به كشور بازگردند.» اين اظهارات، روز نهم بهمن بيان شد اما تأثيري در فروكش كردن مخالفتها نداشت. حدود 300 هزار تن در قم و حدود يك ميليون نفر در مشهد در همين روز راهپيمايي كردند.
همچنان كه گفته شد، تحصن روحانيان تهران، الگوي تحصن هاي ديگر شد. حداقل در قم، مشهد و اصفهان چنين اعتراضي شكل گرفت؛ و اين محمل ديگري براي تجمع هاي مردمي در محل هاي تحصن بود. افزايش فشارها به جايي رسيد كه آيت الله دكتر محمد مفتح در آخرين ساعات روز دهم بهمن به عنوان عضو كميته مركزي استقبال از امام خميني، خبر خوش را به مردم داد. او به يكي از نشريه ها گفت، طبق توافق به عمل آمده صبح روز پنجشنبه، ساعت 9 صبح 12 بهمن، هواپيماي حامل امام در فرودگاه مهرآباد به زمين خواهد نشست. دولت بختيار خيلي زود عقب نشيني كرده بود.
روز يازدهم بهمن مردم هيجان زده بودند و هر چه به ساعات پاياني روز نزديك مي شدند، اين هيجان افزايش مي يافت. امام در يازدهم بهمن در نامه اي از دولت و ملت فرانسه تشكر كردند و ميهمان نوازي آنها را ستودند. ايشان همان روز در محله نوفل لوشاتو حاضر شده با ساكنان آن ديدار و گفت وگو كردند. اين ديدار خداحافظي بود.
با اين كه دولت بختيار مجبور به پذيرش ورود امام به وطن شده بود، اما عقب نشيني خود را با رژه نظاميان در سطح شهر جبران كرد. نظاميان با ادوات نظامي روز يازدهم بهمن به خيابانهاي تهران آمدند و قدرت نمايي كردند. كاركنان اعتصابي و به انقلاب پيوسته راديو - تلويزيون ملي ايران در تدارك پخش مراسم ورود رهبر انقلاب بودند. اما پخش مراسم در نخستين دقايق آن قطع شد. هواداران سلطنت با قدرت نظاميان حاضر در تلويزيون، از پخش مستقيم مراسم جلوگيري كردند. امام در ميان امواج انساني از فرودگاه مهرآباد راهي بهشت زهرا شدند و سخنراني تاريخي خود را درباره تأسيس دولت و حكومت جديد ايراد كردند. شادماني مردم از ورود امام به ايران تا چند روز آينده در شهرهاي مختلف ادامه يافت.
از روز سيزدهم بهمن و پس از استقرار امام در مدرسه اي در محلات جنوبي تهران، ديدار قشرهاي گوناگون با ايشان شروع شد و همزمان تقابلات پيدا و پنهان بختيار و سران نظامي با روند انقلاب ادامه يافت. مهمترين اقدام در جبهه انقلاب، تشكيل دولت موقت بود. از همان ابتدا گمانه زني هاي مطبوعات روي مهندس بازرگان بود. مذاكره با سران ارتش نيز در دستور كار انقلابيون قرار داشت. امام صراحتاً به اين موضوع در سخنراني روز چهاردهم بهمن خود اشاره كردند؛ هر چند ارتش اين اقدام را تكذيب كرد.
ژنرال هايزر روز چهاردهم بهمن با تعيين جانشيني براي خود، ايران را ترك كرد. او به اين نتيجه رسيده بود كه مثلث ربيعي، بدره اي و توفانيان در غياب او توان انجام كودتا را دارند. امام روز پانزدهم بهمن حكم مهندس مهدي بازرگان را براي تأسيس دولت موقت صادر كردند. در واقع امام پيشنهاد شوراي انقلاب را براي تعيين بازرگان پذيرفته بودند. امام در حكم خود با تذكر اين نكته كه مهندس بازرگان بدون در نظر گرفتن روابط حزبي و همبستگي گروهي مي بايست به تشكيل كابينه خود اقدام كند، خواسته بودند مقدمات همه پرسي تغيير نظام حكومتي، تشكيل مجلس مؤسسان (خبرگان) براي تصويب قانون اساسي جديد و انتخابات مجلس را فراهم كند.
اين حكم يك روز بعد در مراسمي كه تصاوير آن از شبكه انقلاب تلويزيون - نامي كه كاركنان اعتصابي تلويزيون به آن داده بودند - پخش مي شد، خوانده شد.
ديدارهاي روزانه امام ادامه داشت. مهمتر از همه ديدار نيروهاي نظامي با امام بود. هر روز افرادي از نيروي هوايي و ديگر نيروها به محل اقامت امام مي آمدند. در چنين حال و هوايي بود كه استانفيلد ترنر رئيس سازمان سيا اعترافات تاريخي خود را ابراز كرد. او گفت، سازمان سيا از قدرت جنبش مخالف در ايران كه شاه را به يك تبعيد واقعي فرستاد، بي خبر بوده و دچار اشتباه شده است. ترنر گفت، هر دستگاه اطلاعاتي ديگري هم بود بيشتر از سازمان سيا نمي توانست عمل كند. جملات ترنر چنين پايان گرفت:
پيش بيني نكرده بوديم وجود مردي 78 ساله پس از 14 سال تبعيد توانسته سازمان دهنده يك تشكيلات سياسي و گردآورنده نيروها باشد. او همچون آتشفشاني عظيم يك انقلاب ملي به راه انداخته است.
با اعلام نخست وزيري مهندس مهدي بازرگان، دولت آمريكا خيلي زود واكنش نشان داد و از دولت بختيار حمايت كرد. سه ساعت پس از موضعگيري كاخ سفيد، رسانه هاي آمريكا نوشتند، سران وزارت امور خارجه آمريكا عمر دولت بختيار را در چند روز آينده تمام شده مي دانند. اين موضوع جيمي كارتر را بسيار عصباني كرد.
روز هفدهم بهمن مردم به خواست امام در تظاهراتي كه نخست وزيري بازرگان را تأييد مي كرد، شركت كردند. دولت بختيار براي بي پاسخ نماندن اين كنش، اقدام به مانور هوايي كرد و تعدادي هليكوپتر و هواپيماي جنگي را در آسمان تهران پرواز داد. در همين روز او در مجلس شوراي ملي - چند صد متر آن طرف تر از محل استقرار امام - حاضر شد و لايحه انحلال ساواك را براي تصويب به مجلس داد. اين صحنه اي عوام فريبانه بود. بختيار چنين قصدي نداشت، چرا كه روز هجدهم بهمن با تأسيس حساب تازه اي براي ساواك نزد بانك سپه موافقت كرد.
جامعه روحانيت مبارز تهران در دعوتي از مردم سراسر كشور خواست، روز نوزدهم بهمن در يك راهپيمايي بزرگ شركت كنند و از دولت مهندس مهدي بازرگان حمايت نمايند. اين چهارمين راهپيمايي بزرگ پس از تاسوعا، عاشورا و اربعين بود. برنامه ريزي روحانيت تهران براي اين راهپيمايي مورد توجه دستگاههاي اطلاعاتي قرار گرفت و آن را در منتهاي طبقه بندي شده خود منعكس كردند. راهپيمايي هاي نوزدهم بهمن در شهرهاي بزرگ ميليوني بود. برخي نشريه ها نوشتند، امام آن روز در خانه تقريباً تنها بود. حتي پسر و نوه هايش براي شركت در راهپيمايي به خيابانها رفته بودند. حضور نيروهاي نظامي در ميان صفوف راهپيمايان بسيار چشمگير بود.
آن چه در اين روز براي تصميم سازان نيروهاي مسلح گران تمام شد، حضور نظاميان نيروي هوايي در برابر امام خميني بود. آنان با لباسهاي شخصي، خود را به مقر امام رساندند، در آنجا لباسهاي نظامي خود را پوشيدند و در برابر امام رژه رفتند. فرمانده اين گروه خواسته بود عكاسها از روبه رو از چهره نظاميان عكس نگيرند. عكس به همان شكل در روزنامه ها چاپ شد. ارتش اصل موضوع را تكذيب كرد؛ حتي در بولتن هاي خود نيز بدان اشارهاي ننمود، اما حقيقت همان بود كه رخ داده بود. بعد از ظهر نيز گروهي از اعضاي هوانيروز اصفهان كه خود را به تهران رسانده بودند، با امام ديدار كردند و در همين روز يك هزار نفر از كادر پايگاه ششم نيروي هوايي بوشهر به نفع امام خميني در بوشهر تظاهرات كردند. ارتش عملاً شكاف برداشته بود. همه اين حوادث باعث نشد كه امام با برخي از اعضاي خانواده خود در ساعات پاياني شب به زيارت حضرت عبدالعظيم(ع) در شهر ري نرود. اين خبر در جرايدي كه بيستم بهمن منتشر شد، منعكس گرديد.
جرقه واپسين حادثه اي كه نفس هاي به شماره افتاده پيكر نظام شاهنشاهي گرفت، در شب بيستم بهمن زده شد. پادگان دوشان تپه مكان اين حادثه بود. آن شب گروهي از افراد نيروي هوايي مستقر در پادگان براي ديدن فيلم ورود امام خميني به وطن در سالن ويژهاي گرد هم آمدند. برخي منابع نوشته اند، توهين يك سلطنت طلب به امام در فيلمي كه پيش از آن (از تجمع طرفداران قانون اساسي در ورزشگاه امجديه تهران) پخش شد، خشم نظاميان طرفدار انقلاب را موجب گشت. اما بيشتر منابع از صلوات اعضاي نيروي هوايي به هنگام پخش تصوير امام خبر داده اند. اين صداي روحاني، گارد شاهنشاهي مستقر در پادگان را برافروخته مي كند و به سالن نمايش هجوم مي آورند. تيراندازي شروع مي شود. مردم خيلي زود آگاه شده، خبر را در سراسر تهران پخش مي كنند. درگيريهاي مسلحانه گارد و نيروي هوايي، تا ساعاتي از صبح روز بيست ويكم بهمن ادامه مي يابد.
از نخستين ساعات روز بيست ويكم بهمن، تهران آبستن رخدادهاي ديگري است. آن روز صبح گارد بار ديگر يورش خود را به پادگان و اين بار از بيرون درها آغاز مي كند. درگيريها به شرق تهران سرايت مي كند و مردم همدست و هم آوا با نيروي هوايي به مقابله برمي خيزند. همزمان در غرب تهران و در پايگاه هوايي پادگان مهرآباد، صداي تيراندازي شنيده مي شود. لحظاتي بعد، 1500 تن از نظاميان اين نيرو به طرفداري از انقلاب از پادگان خارج شده، راهي خيابانها مي شوند. اسلحه خانه پادگان دوشان تپه كه با هماهنگي نظاميان مستقر در آن در اختيار مردم قرار گرفته بود، ورق روياروييها را برمي گرداند. مردم و نيروي هوايي چنان مقاومتي نشان مي دهند كه به گارد شاهنشاهي دستور عقب نشيني مي دهند. خيابانها سنگربندي مي شود. سران ارتش چاره را در صدور اطلاعيه جديد فرمانداري نظامي تهران و حومه مي بينند. در اين اطلاعيه ساعات منع رفت و آمد از 16:30 تا 5 صبح روز بعد تعيين ميشود. همه چيز خبر از بوي كهنه كودتا ميدهد. اطلاعيه، ساعت دو بعد از ظهر از اخبار سراسري راديو پخش مي شود. امام بلافاصله پس از شنيدن خبر، پيامي به ملت ايران مي نويسند و اقدام سران ارتش را خدعه و خلاف شرع مي خوانند. گروه هايي با خودرو و بلندگو در خيابانها راه افتاده، پيام امام را به اطلاع اهالي تهران مي رسانند. هجوم به كلانتريها آغاز مي شود. مردم مسلح شده و افرادي از نيروي هوايي، تعدادي از كلانتريهاي تهران را تسليم مي كنند. تعدادي تانك كه از مناطق شرق تهران در خيابان تهران نو به حركت افتاده بودند، به آتش كشيده مي شود. بقيه تانكها عقب نشيني مي كنند. خواست امراي ارتش كودتا بود. اين را فرمانده پادگان گارد آهنين، رئيس ستاد پليس تهران و اعضاي ارشد گارد شاهنشاهي چند روز پس از پيروزي انقلاب اذعان كردند.
فرمانداري نظامي تهران در اطلاعيه هاي بعدي خود - شماره 41 و 42- بار ديگر ساعات منع رفت و آمد را كاهش مي دهد. اما اينها نيز مانند اطلاعيه شماره 40 تأثيري در حضور مردم در خيابانها ندارد.
تهران از شب 22 بهمن در اختيار مردم قرار گرفت. پيش از ظهر روز 22 بهمن ارتش چاره اي جز تشكيل جلسه نديد. شوراي عالي ارتش تشكيل جلسه داده، اعلام بيطرفي مي كند. همزمان با اين تصميم، بختيار ناپديد مي شود. ساختمان نخست وزيري به دست مردم مي افتد. خبر بي طرفي ارتش ساعت 2 بعد از ظهر از راديو به آگاهي مردم مي رسد. شادماني مردم آغاز گشته، خيابانها مملو از خودروهايي مي شود كه حامل اين شادي تاريخي هستند. امام دو پيام پياپي به مردم مي دهند: آمادگي خود را از دست ندهيد؛ به سفارتخانه ها حمله نشود؛ از غارت، آتشسوزي و مجازات خودسر متهمان جلوگيري گردد؛ از، از بين بردن آثار علمي و فني، صنعتي و هنري و اتلاف اموال عمومي خودداري شود.
انقلاب پيروز شده بود. منبع:هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31 این مطلب تاکنون 2854 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|