ماجراي آن جواهرات | روزی فرح با من تماس گرفت و خواست در حل مشكلي كه تا آن زمان نزديك يك ميليون و پانصد هزار دلار دستمزد وكيل داده و به جايي نرسيده بود ياريش كنم. و آن مسئله جواهراتي بود كه زماني متعلق به شمس بود و در جريان دعواي حاصل از فروش آن يكي از بهترين دوستان قديمي فرح، يعني ليلي اميرارجمند، را در جبهه مخالف او قرار داده بود.
ميدانيد كه موقع ترك وطن، شاه و خانوادهاش مقدار زيادي از جواهرات خود را به همراه بردند. از جمله شاه به همراه اثاثيه خود چهار جعبه جواهرات برد. استوار شهبازي، كه همراه خانم ديبا، مادر فرح جواهرات را براي امانت سپردن به بانك سوييس برده بود، به من گفت كه جواهرات در چهار جعبه بزرگ، هر يك به اندازه نيم قد انسان، بود. البته اين جواهرات خود شاه و فرح بود، و الا والاحضرتها جواهرات خود را به طور جداگانهاي برده بودند. به ويژه اشرف، كه پيش از اوج گيري انقلاب از ايران خارج شده بود و به همين سبب هم سر فرصت عمده جواهرات خود را از ايران خارج كرده بود . هم چنين ملكه مادر هم ، كه حدود يك سالي قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بيشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه برده بود. اما شمس پس از خروج از ايران از وضع ماليش گلايه داشت، هر چند اين گلايههاي مالي عادت ديرينه او بود.
به هر حال، شمس پيش مادر رفته و از نادارايي گلايه كرده بود، ملكه مادر هم مقداري جواهر به او داده بود. زماني كه شاه درباهاماس بود شمس جواهرات رانزد برادر آورده و به او به مبلغ ده ميليون دلار فروخته بود. شاه هم هفت ميليون دلار به او نقد داده و سه ميليون دلار بقيه را حواله به فروش جواهرات كرده بود.
براي فروش جواهرات به دستور شاه يك شركت به نام Stone Star (ستاره سنگي) و در مجمعالجزاير آنتي ليس از مستعمرههاي كشور هلند، تأسيس شده بود. زيرا شركتهاي آنجا دو مزيت داشتند: يكي آن كه سهام آنها بي نام بود، و ديگري آن كه از پرداخت ماليات معاف بودند.
شركتهاي اين مجمع الجزاير توسط خانوادهاي به نام اسميت تأسيس ميشوند. بدين ترتيب كه خانواده اسميت شركتي به نام Citco دارند كه تحت لواي آن اين شركتها را براي سرمايهداران نقاط مختلف جهان ايجاد و اداره ميكنند، اين گونه شركتها را ساحلي يا Offshore گويند. و به همين جهت به هيچ كشوري نبايد حساب و كتاب و يا ماليات بدهند.
پس از ثبت جواهرات به نام «شركت ستاره سنگي» از جواهر فروشهاي بين المللي براي ارزيابي و عهده گرفتن فروش آن جواهرات دعوت شده بود. از آن ميان شخصي به نام جاوري كه يك جواهر فروش هندي بود، بالاترين قيمت را پيشنهاد كرده بود. بدين ترتيب جواهرات براي فروش در اختيار او گذاشته شد. اين شخص كه درچندين كشور به كار فروش جواهر مشغول بود، در ايالت تگزاس هم شركتي داشت كه دكتر گنجي در آن زمان در آنجا كار ميكرد.
جاوري به دنبال فروش جواهرات رفت. اما اين كار به طول انجاميد و عمرشاه به ديدن پايان ماجرا كفاف نداد به هر حال، جواهر فروش هندي بخشي از جواهرات را فروخته بود و از فروش آن نخست سه ميليون دلار بدهي شمس را پرداخته بود و بعد پيشنهاد كرده بود كه ضمن فروش بقيه جواهرات و جواهرات ديگري كه فرح در اختيار او گذاشته بود، با پولي كه به دست ميآورد براي ورثه شاه در بازار تجارت بينالمللي جواهرات به تجارت بپردازد و از معاملات سود بيشتري نصيب آنان كند، كه مورد قبول فرح واقع شده بود.
در اين رفت و آمدها جوان هندي توانسته بود دل خانم ليليامير ارجمند، دوست نزديك فرح، را به دست آورد. ليلي زن نسبتاً زيبا و دلربايي بود كه سالها رياست كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان را بر عهده داشت. امير ارجمند شوهر او از طريق همسرش، كه عضو ثابت جلسات خصوصي فرح بود، به حلقه ياران خصوصي دربار آمده و گاه در ميهمانيها و مجالس درباري شركت ميكرد. به هر حال ستيزي نابرابر ميان عاشق پرتمنا و شوهر چندين ساله آغاز شده بود. يكسو مردي بود خوش پوش و مرفه با درآمد كافي و زندگي جا افتاده در سرزمين غرب، كه ميتوانست هديه هاي گران قيمت نثار معشوق كند و او را به هتلهاي گران قيمت ببرد. و در سوي ديگر اين نبرد شوهري كه رئيس سابق امور دانشجويان دانشگاه تهران بود و باتوشه مالي كمي از وطن گريخته بود و مثل ديگر گريختگان گيج و سرگشته از ضربه ناگهاني سقوط حكومت شاه نگران آينده نامعلوم و پر اضطرابش بود؛ شرايطي كه بسياري از خانوادهها در زير فشارش از هم پاشيده شدند. به هر حال طوفان آن عشق دژ فرسوده اين ازدواج را به هم ريخته بود و ليلي ترك شوهر كرده و درخدمت دلدار هندي خود كه ظاهراً جواهر فروشي مجللي درنيويورك داشت درآمده بود.
چندي نگذشت كه بازار بينالمللي جواهرات از رونق افتاد. فرح نيز كم كم به جاوري بدبين شد واز معاملات او خرسند نبود. لذا جواهرات باقيمانده و پولي را كه در دست جاوري بود طلب كرد. جاوري مدعي شد كه در سفري كه به لندن براي فروش مقداري از جواهرات كرده بود، عياران بينالمللي جواهراتي را كه همراه او بوده دزديده بودند. لذا اختلاف بين فرح و جاوري بالا گرفته بود. علاوه بر آن جاوري در قراري كه با كريستوفر اسميت، رئيس شركت Citco در آمستردام، براي تحويل پولها وجواهرات گذاشته بود از دادن بخشي از جواهرات خودداري كرد و اسميت ناچار شده بود از طريق مراجع قضايي آنها را پس بگيرد. همين امر آب را بيشتر گلآلود كرده و به دنبال آن بازار وكلاي دو طرف داغ شده بود. فرح و اسميت، از جانب دادگاه عليه جاوري اقامه دعوا كرده بودند. در نيويورك كه محل جواهر فروشي جاوري و ليلي بود، در ژنو كه محل اقامت جاوري بود و در آمستردام كه مركز جواهرات بود.
از آن سوي جاوري نيز كه مدعي بيگناهي بود از دست اينان شكايت كرده و مدعي شده بود كه اينان به جاي پذيرش واقعيت سقوط بازار بينالمللي جواهرات و خسارات حاصله و قبول دزدي جواهرات كه پليس انگلستان در جريان آن قرار گرفته بود، به او اتهام دزدي و خيانت در امانت زده و از اين رهگذر خسارت سنگيني بر تجارت و اعتبار بينالمللي او وارد آورده بودند. البته بر روال معمول برنده اصلي وكلاي گران و پرهزينه دو طرف بودند. تا تابستان 1987 كه فرح براي حل دعوا از من ياري خواست صورت حساب وكلاي فرح رقمي بيش از يك ميليون و پانصدهزار دلار را نشان ميداد. در تمام اين مدت فرح و وارثان شاه لحظهاي نينديشيده بودند كه چگونه براي اثبات مدعاي خود ميتوانند در دادگاه حاضر شوند و اجازه دهند وكلاي طرف دعوا آنان را در جايگاه به زير شلاق بيرحمانهترين سئوالات بكشند و خبرنگاران از آن داستانها بسازند و با توجه به حساسيت جهان نسبت به اخبار ايران خبر داغ را از طريق صفحات اول روزنامهها و آنتن راديو و تلويزيون به گوش جهانيان برسانند.
به هر حال، از آقاي واگنر، وكيل خودم خواستم كه پا در ميان بگذارد و به نوعي فرح و ديگران را از شر اين افتضاح خلاص كند، كه بالاخره با دادن دويست هزار دلار به جاوري ماجرا خاتمه يافت. آن چه از اين ستيز بيحاصل نصيب وارثان شاه شد، به جز سه ميليوني كه به شمس رسيد، چهار ميليون دلارديگر بود. از اين چهار ميليون دلار هم حدود دو ميليون دلار خرج وكيل و پرداخت غرامت شد. به اين ترتيب در ازاي هفت ميليون دلاري كه شاه داده بود دو ميليون دلار نصيب ورثه او شد، و اين پرونده با خسارت پنج ميليون دلار و چند سال درگيري و از دست رفتن يك دوست ديرين بسته شد. منبع:پس از سقوط، احمدعلی مسعود انصاری، زمستان 1388، ص 302 تا 306 این مطلب تاکنون 24148 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|