تأثير تجددطلبي در تغيير پوشش زنان ايراني عصر قاجار | در ابتدا تأثير جريان تجددطلبي و غربگرايي در فرم و شكل پوشش ايرانيان، از مردان و در دوره فتحعلي شاه آغاز شد. آمد و رفتهاي هيئتهاي فرانسوي و انگليسي به دربار ايران به منظور عقد قراردادهاي سياسي ـ نظامي با دولت ايران، باعث گرديد كه دربار ايران به تدريج با تحولات سياسي نظامي و اجتماعي اروپا آشنا گردد.
فرانسويان براي نفوذ در ايران از دربار شروع كردند و در كنار به رخ كشيدن پيشرفتهاي فني خود، چندين خياط فرانسوي را به دربار قاجار اعزام داشتند. اين خياطان لباسهايي را براي شاهزادگان قاجار ميدوختند كه از برشها و طرحهاي اروپايي مايه ميگرفت و عليالظاهر آنان را در پيش چشم ديگران متمايز و برجسته مينمود. به دنبال آن، حاصل اولين و دومين كاروان معرفت به غرب در زمينه فرهنگي و اجتماعي براي ايرانيان، ترويج آداب و رسوم و لباس اروپايي در جامعه سنتي ايران بود. ليكن اين جريانات در نوع و شكل پوشش زنان ايراني تأثير چنداني برجاي نگذاشت و «پوشش آنان بيشتر براساس ذوق و سليقه شرقي بود» اما، در دوره ناصري و به دنبال مسافرت ناصرالدين شاه به اروپا (1290 هـ. ق) در ظواهر پوشش اندروني زنان دگرگوني حاصل شد. عبدالله مستوفي در كتاب خاطرات خود در اين مورد چنين مينويسد:
«لباسهاي زنان ايراني تا قبل از مسافرت ناصرالدين شاه به فرنگ عبارت بود از پيراهني كوتاه و ارخالقي از آن كوتاهتر كه براي پوشاندن بالا تنه به كار ميرفت، و زير جامهاي كه تا پشت قدمها را ميپوشاند. در زمستان كلجهاي هم براي حفظ از سرما بر آن اضافه ميشد سرپوش زنها هم چارقدي بود كه سر و موهاي بافته بلند آنها را ميپوشاند». اما سفر شاه به اروپا و «مشاهده بالرينهاي سن پطرز بورگ در روسيه» و طرز لباس آنها شاه را بر آن داشت تا پس از بازگشت به ايران زنهاي حرم خود را به لباس آنها درآورد» و از آنجا كه مد لباسهاي دارالخلافه همواره از اندرون شاه صادر ميشد، ابتدا به شاهزاده خانمها و زنان اعيان و بعد به سايرين سرايت كرد اما عليرغم اين رسوخ و تبعيت از الگوهاي غربي در لباس و پوشش اندروني زنان، بايد اذعان داشت كه هنوز شرايط براي تغيير اين پوشش در خارج از منزل فراهم نشده بود و پوشيدن چادر با روبند همانند زمان فتحعليشاه ادامه داشت. فقط در اين دوره زنان جوان گاهي روبنده را يك طرف جمع ميكردند.
در اين زمان شكل قرار گرفتن روبند بر روي چادر، معاني مختلفي را در ذهن ايجاد ميكرد. اگر زنان آنرا بر ميداشتند يا به عقب سر مياندختند، علامت آن بود كه چيزي را اعلام ميدارند و راجع به موضوعات سياسي يا اجتماعي كشور تقاضاي مشاركت دارند. خصوصاً در دوران مشروطه و بعد از آن، اين طرز عمل زنان بارها و بارها مشاهده گرديد. با تأسيس مدارس دخترانه، در سال 1282 هـ. ق آن هم توسط يك دولت بيگانه، زمينه تغيير در پوشش خارج از منزل زنان فراهم شد. تغيير در پوشش زنان با تغيير در وضع سياسي، اجتماعي آنان و استيفاي حقوق سياسي خود، ارتباط دارد. اگر چه انقلاب مشروطيت در ابتدا نقشي را آنهم به صورت مستقيم براي زنان در حيات سياسي، اجتماعي ايران قائل نشد و به قول ايوانف: «زنان از حق انتخاباتي محروم بودند ... چه رسد به اينكه نامزد انتخاباتي شوند». اما، اقدامات شاه، مبني بر اجراي نظم نوين، و اروپايي ساختن بعضي از جنبههاي زندگي و آداب ايراني در پوشش زنان نيز تأثير بخشيد. خصوصاً آنكه تغيير نقش زنان در عرصه سياسي ـ اجتماعي در مرامنامهها و نظامنامههاي احزابي چون، دموكرات، اجتماعيون ـ اعتداليون، جمعيت ترقيخواهان، فرقه اصلاحيون ـ عاميون، به صورت توجه به لزوم تعليم و تربيت زنان و ايجاد مدارس دخترانه مطرح گرديد، در نهايت به تغيير درپوشش خارج از منزل زنان ايراني منجر شد و به همين سبب زنان در سايه «تحصيل آزادي جديد و علامات آن با كمال سعي[،] بعضي رسوم مخصوصه از جمله حجاب سنتي را كه از قرون پيش در ايران معمول بود، ترك نمودند ... و با كمال قوت مشغول به ترويج و ترقي خيالات مهمه مغرب زمين شدند ...». علاوه بر آن، در اين دوره مقالاتي در مجلات و نشريات آن زمان، عليه نقش سنتي زنان در خانه درج ميگرديد كه زنان نبايد وقت خود را تنها در خانه بگذرانند و در زير پرده حجاب و جلباب در اجتماع نمايان شوند بايد به هر ترتيبي است از پرده حجاب خارج شده و وارد اجتماعي نوين گردند.
براي همين منظور مدارس دخترانه جديدتري كه بيشتر اين قضيه را دامن ميزد، تأسيس گرديد و «مشاهده شد نوعي توجه به شيك پوشي و تقليد در ميان دختران و زنان به چشم ميخورد». از طرفي معاشرت با زنان خارجي و مشاهده وضع پوشش آنان كه در سطح طبقات اعيان و اشراف صورت ميگرفت، تأثيرات خود را بخشيد. علت اين تغييرات، اثر پذيري زنان ايراني از زنان غربي بود. چرا كه، به قول روزنامه تايمز هنگاميكه غربيها به شرق وارد ميشوند «با همان لباس و عادت خود به سر ميبرند و با تعصب زياد رسوم و اطوار و اخلاق خود را حفظ ميكنند و اقامت دائمي ايشان در مشرق مسائل بسياري را به وجود آورد كه يكي از آنها تأثيرگذاري بر دگرگوني پوشش زنان است. خصوصاً آنكه در اين زمان، ورود و حضور خياطان و طراحان فرانسوي در ايران باعث گرديد كه استفاده از لباس اروپايي در ميان قشر جديدي از زنان معمول شود و «حتي چادر خود را تغيير دهند و از گشادي آن كاسته گردد».
تا اين زمان، در تداوم سير تجددطلبي، روبنده نيز جاي خود را با نقاب عوض كرد. نقابي مشبك كه از مو تهيه ميشد، معمول گرديد و بانوان جوان با استفاده از چادر مشكي از اين روپوش نو استقبال شايان كردند: «چرا كه اين نقاب به آساني از جلوي چهره كنار ميرفت و ميتوانستند براحتي چهرة خود را نمايان و يا پنهان سازند». اين دگرگوني در پوشش اندروني و بيروني زنان ايراني باعث گرديد كه بعد از مشروطه، يك طبقه مرفه متمايل به غرب و ارزشهاي غربي چهره اجتماع ايران را تغيير دهد. اين قشر جديد با درج افكار خود در روزنامهها و مجلات كه بيشتر حول محور بدبختي زن ايراني و حمله به علت اين بدبختي و عقبماندگي ـ حجاب ـ با كمك گرفتن از ادبيات منظوم كه نمونههاي آن را ميتوان در اشعار شعرايي چون ايرج ميرزا، بهار و ميرزاده عشقي مشاهده كرد ، باعث شد تا زمينه تقليد و پيروي از الگوهاي غربي در نوع پوشش، جنبه عامتري به خود گرفته و پس از كودتاي سوم اسفند 1299 هـ . ش. نيز روند تجددگرايي و پذيرش شيوه زندگي به سبك اروپا، شتاب بيشتري پيدا كند.
در پايان اين قسمت، ذكر اين نكته ضروري است كه تأثيرات تجددطلبي قبل و بعد از نهضت مشروطيت بيشتر در قلمرو انديشه و تفكر حكومت قانون تبلور يافت، اما اقدامات فرهنگي و تأثيرپذيري از آداب و رسوم غربي به عنوان برنامه و دستور حكومتي نظير آنچه بعدها آتاترك در تركيه انجام داد، در ايران قبل از روي كار آمدن رضاخان چندان مشهود نيست و آن گونه كه بايد، عملي نشد. اما مشروطه زمينه را براي اقدامات عملي در اين راستا، براي رضاخان ايجاد كرد.
با روي كار آمدن سردار سپه، خصوصاً بعد از تغيير سلطنت به خاندان پهلوي، روند غربگرايي و غربزدگي و پذيرش الگوهاي غربي علاوه بر حوزههاي صنعتي و فني، در رفتارها و هنجارهاي اجتماعي و اعتقادي نيز شدت يافت و تغييرات عمدهاي پديد آورد. اين تحولات با توجه به ارتباط مستقيم موضوع كشف حجاب با جريان غربزدگي و تجددطلبي، در اين دوره از تاريخ ايران، باید به طور مستقل مورد بررسي قرار گيرد. از ديدگاه ما، در بررسي دو رويه تمدن بورژوازي غرب، آن بخش از اين تمدن كه شامل پيشرفتهاي صنعتي و تكنولوژيكي ميگردد نه تنها محل ايراد نيست، بلكه قابل تقدير است؛ انتقاد ما عمدتاً متوجه روية دوم اين تمدن، و به خصوص، الگوبرداري از آنهاست. پذيرش آداب و رسوم اجتماعي و فرهنگي غرب، بدون آن كه در ميزان سازگاري و هماهنگي آن با ارزشهاي اجتماعي جامعه مبداء تأمل شود، و بدون بررسي و ارزشگذاري انتقادي آن، نه تنها مطرود است، بلكه، موجب ميشود با اين تقليد كوركورانه، از روية اصلي يا وجه تكنيكي تمدن غرب هم بهرهاي حاصل نشود و تنها به رويه فرهنگي و استعمار فرهنگي آن توجه شود و زندگي و رفتارها و هنجارهاي اجتماعي ما ترجمان زندگي و رفتارهاي اجتماعي مدنيت غرب گردد. تمدن بورژوازي غرب، همواره درصدد است پا به پاي تكنولوژي، فرهنگ انحرافي خود را نيز به ما عرضه كند كه نتيجهاش وابستگي صنعتي و اقتصادي به دنياي غرب از يك سو، و وابستگي اجتماعي و فرهنگي از سوي ديگر است. منبع: مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینه ها و پیامدها و واکنشها، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 74 تا 80 این مطلب تاکنون 3196 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|