تحريم اقتصادي و اقتصاد مقاومتي در ايران (32-1330) | شهره جلالپور و شيوا جلالپور پس از فوران اولين چاه نفت ايران در مسجدسليمان در سال 1908 ميلادي، برنامه تكمحصولي كردن اقتصاد ايران و وابسته كردن آن به درآمد نفت، از سوي استعمارگران انگليسي به مورد اجرا گذاشته شد؛ و كم كم اقتصاد ايران ناكارآمد و نامولد شد.
عليرغم درآمد بالاي فروش نفت، سهم ايران حتي از مالياتي كه شركت نفت انگليس و ايران به دولت انگلستان پرداخت ميكرد، بسيار كمتر بود! نفت ايران و پالايشگاه آبادان بزرگترين و گرانبهاترين سرمايهگذاري خارجي انگلستان در آن سالها بود. با ملي شدن نفت، علاوه بر آنكه درآمد هنگفت نفت از دست انگلستان خارج شد، به اعتبار و جايگاه بينالمللي اين كشور نيز ضربه جبرانناپذيري وارد گرديد. لذا انگلستان به محاصرة اقتصادي نفت ايران كه يكي از ابزارهاي متعدد مورد استفاده آن دولت براي منكوب كردن دولت و ملت ايران بود، پرداخت. قبل از آن، صادرات سالانه نفت ايران 000/000/32 تن بود و در طول 5/2 سال محاصرة اقتصادي فقط كمي بيش از يك ميليون تن نفت فروخته شد.
اين مقاله به سه سئوال زير ميپردازد:
1- چرا و در چه زماني براي اولين بار تز اقتصاد بدون نفت مطرح شد؟
2- راهكارها و روشهاي به كار گرفته شده در آن طرح، كدام بود؟
3- در صورت موفقيت، علل موفقيت آن طرح چه بود؟
علت اجراي تز اقتصاد بدون نفت
اقتصاد بدون نفت عبارت از ارائه طرحي است كه بدون اتكاء به درآمد نفت، كشور بتواند از لحاظ توليد عمدة مايحتاج عمومي، به مرز خودكفايي برسد: ارائه روشي است كه بودجه مملكت از درآمد نفت بينياز باشد.
سود خالص شركت نفت انگلیس و ایران در فاصله سالهاي 50-1945 م. / 9-1324 ه . ش به عنوان ماليات به دولت انگليس، حقالامتيازها، و استهلاك دستگاهها، 250 ميليون پوند بود. در حالي كه حقالامتياز ايران 90 ميليون پوند بود. با از دست رفتن اين درآمدها، انگلستان براي مقابله با نهضت ملي نفت اقدامات زير را به كار بست:
- مسدود كردن 26 ميليون پوند استرلينگ ذخاير ايران
- تحريم نفت ايران
- ممنوعيت ارسال تجهيزات مورد استفاده در تصفيهخانههاي ايران
- ممانعت از صدور آهن ـ فولاد ـ شكر و ... و ساير كالاهاي اساسي مورد نياز ايران
- ممانعت از تبديل ارزهاي خارجي متعلق به ايران مخصوصاً ليره انگليس به ارزهاي خارجي
- تشكيل كارتل بينالمللي نفت با مشاركت 19 شركت آمريكايي
- ممانعت از توزيع نفت ايران توسط شبكه توزيع و ناوگانهاي انگليس
- انتشار اعلاميه و مسروقه اعلام كردن نفت ايران
- جلوگيري از فرستادن كادر متخصص نفتي خارجي به ايران
- مصادره تلگرافهاي خارجي به ايران
- مصادره كشتي ايتاليايي حامل نفت خريداري شده از ايران
- مخالفت با ساير كشورهاي اروپايي كه با ايران قرارداد تهاتري و پاياپاي امضاء كرده بودند.
- احضار متخصصان انگليسي نفتي از ايران
- دستور انگلستان به بانك F انگلند كه قابليت تبديل موجودي استرلينگ ايران را غيرممكن سازد.
هنگامي كه تلاشهاي ديگر دولت ايران از جمله تلاش در استرداد 11 تن طلاي ايران از شوروي، دريافت وام از بانكهاي خارجي، تلاش در جلب كمكهاي اقتصادي آمريكا، فروش نفت ايران به بلوك شرق و ... به نتيجهاي نرسيد، دولت ايران چاره را در توسل به اقتصاد بدون نفت ديد و اين در حالي بود كه دولت ايران حقوق كارمندان صنعت نفت را تمام و كمال ميپرداخت تا مبادا آنها در قضية ملي شدن صنعت نفت دچار خسارت مالي شوند.
اين تز بعدها توسط يك كارشناس آمريكايي منتشر شد كه بهترين راه نجات از وابستگي كشورهاي استعمارزده شناخته شد و آن كارشناس جايزه نوبل اقتصادي را دريافت كرد.
چگونگي اجراي تز اقتصاد بدون نفت
مراحل اجراي اين طرح دو مقطع زماني را در بر ميگرفت. در مرحله اول (از شروع نخستوزيري مصدق تا قيام 30 تير 1331 ه. ش) اگرچه دولت درآمدي از نفت نداشت، اميدوار به تحصيل آن بود. اما در مرحله دوم (از قيام 30 تير تا كودتاي مرداد 1332) مصمم بود كه حتي اگر درآمدي از نفت هم به دست آيد، روي آن حساب نكند. در مرحله اول نيز دو دورة متمايز از هم مشاهده ميشد. در نخستين چهار ماه حكومت دكتر مصدق (تا اواخر مرداد 1330) همزمان با خلع يد از انگلستان، دولت سياستهاي غلط مالي و اقتصادي غرب را ادامه داد. در چهار ماه دوم (از اواخر مرداد تا اواخر آذر 1330) سياستها صحيح و اصولي شد كه مرداد 1330 نقطه عطفي در سياستگذاريهاي اقتصادي محسوب ميشد. دست دكتر مصدق در دورة دوم براي انجام اصلاحات بازتر بود و كارهاي جامعتري انجام داد، اما در هر دو دوره خطوط اصلاحات در يك جهت بود.
مشكلات دولت عبارت بودند از:
- قطع درآمد ارزي كشور از محل عايدات نفت كه موجب كمبود ارز و عدم تعادل موازنه پرداختهاي كشور شده بود.
- بحران بازرگاني خارجي، افزايش بيرويه واردات كالاهاي غيرضروري
- كسري روزافزون بودجه دولت
- تورم و افزايش قيمتها
- مهاجرت عظيم كشاورزان به شهرها و ...
بنابراين برنامه دولت در يك طرح هدفمند آغاز به كار كرد كه به طور خلاصه از اين قرار بود:
1- دعوت از مستشاران خارجي همچون دكتر شاخت اقتصاددان آلماني كه براي چهار روز به ايران آمد. و پيشنهاد او افزايش حجم اسكناسهاي در جريان با پشتوانه ثابت و به طور محرمانه همزمان با خروج اين اسكناسها به اقساط ماهانه از جريان كار بود. و نيز دعوت از كاميل گات، وزير دارايي سابق بلژيك و مدير صندوق بينالمللي پول، كه وظيفهاش بررسي كل اقتصاد ايران و امور بانك ملي بود. پيشنهاد او افزايش مالياتها و صرفهجويي تا سرحد امكان و گرفتن وام خارجي بود.
2- تشكيل شوراي اقتصاد براي مطالعه شيوههاي تز اقتصاد بدون نفت و تنظيم امور اتاقهاي بازرگاني
3- سازمان برنامه بنا به دستور دولت مأمور مطالعه در مورد اين طرح شد كه پيشنهاد داد ماشينآلات موردنياز بر اساس قرارداد پاياپاي از آلمان غربي و اروپاي شرقي در مقابل صادرات محصولات كشاورزي خريده شود.
4- بهبود وضعيت بازرگاني خارجي از طريق افزايش صادرات غيرنفتي و كاهش واردات. صادرات در طي سالهاي 32-1328 ه. ش، تقريباً 5 برابر شد. صادرات كالاهاي كشاورزي 6 برابر، پسته 2 برابر، پياز 3 برابر، سيبزميني 2 برابر شد. صادرات گندم و جو و حبوبات و برنج افزايش يافت. بر صادرات گوسفند زنده به عربستان و تنباكو به شوروي افزوده شد. قراردادهايي براي صادرات 000/60 رأس گوسفند به عربستان و 1750 صندوق ترياك و 000/50 تن غله به پاكستان منعقد شد. دكتر مصدق خود مينويسد در اين دوران صادرات بدون نفت با واردات توازن پيدا كرد كه هيچ وقت سابقه نداشت.
5- كاهش ارزش ريال در برابر دلار. نرخ برابري ريال به دلار 5/32 ريال به ازاء 1 دلار بود. نرخ دلار از 40 ريال سال 1329 ه . ش به 100 ريال در سال 1332ه. ش رسيد. و به صادركنندگان اجازه داده شد ارزي كه در برابر صادرات كالاي خويش به دست ميآورند، از طريق بانك ملي به نرخي بسيار بالاتر از نرخ رسمي دلار كه آن زمان 32 ريال و 25 دينار بود، به تجار واردكننده كالا بفروشند.
6- انتشار اوراق قرضه كه دكتر مصدق در نطقي در تاريخ 12/10/1330ه ش آن را اعلام كرد و 15 روز بعد از انتشار حدود 000/000/70 ريال فروخته شد، اما طبقات ثروتمند استقبال نكردند. در مجموع 000/000/50 ريال از اين بابت جمعآوري شد.
7- بازپسگيري املاك سلطنتي توسط دولت دكتر مصدق هدف از اين كار را عليرغم فشارهاي وارده جلوگيري از سوء استفاده و اجراي عدالت اجتماعي ميداند.
8- واگذاري زمين به مردم براي خانهسازي مثل زمينهاي منطقه شيان (نارمك) كه به ترتيب 7 و 14 ميليون متر از اراضي موات دولت، به مردم رسيد.
9- لغو بهره مالكانه، رسيدگي به وضع كشاورزان بعد از قيام 30 تير، دو لايحه تصويب شد: الف) لايحه ازدياد سهم كشاورزان و سازمان عمراني كشور، ب) الغاء عوارض مالكانه در روستاها و بيگاري از رعايا. 20 درصد سهم مالكان به كشاورز و 20 درصد به دولت حواله تا صرف عمران و آباداني روستاها شود. و سهم كشاورزان سالانه تا 15 درصد افزايش يافت. و شوراهايي در روستاها براي اجراي قانون اصلاحات ارضي به وجود آمد.
10- ايجاد تسهيلات فراوان براي فروش نفت. دولت براي درهم شكستن تحريم نفتي دست به اقدامات متنوعي زد: الف) فروش نفت به طور مستقيم با قيمتي نازل. ب) فروش نفت با تخفيف از 30 تا 50 درصد. ج) فروش نفت به صورت پاياپاي. د) فروش نفت به اقساط. ه ) پيشنهاد فروش نفت به بلوك شرق. عليرغم اعلام آمادگي ايران براي فروش نفت به اين كشورها در اواخر شهريور 1331 هركدام بهانهاي آوردند. روماني نفت مورد نيازش را از شوروي تأمين كرد. مجارستان اعلام كرد نفتكش ندارد، و با وجودي كه معاملات با شوروي دو برابر شد، اما شوروي نيز از ايران نفت نخريد.
11- اصلاحات مالياتي: ماليات غيرمستقيم افزايش يافت؛ خصوصاً بر كالاهايي چون دخانيات، چاي، قند، ترياك. مدني معتقد است قرار بود لايحه ماليات بر ثروت هم تصويب شود كه دولت اين كار را نكرد. اما كدي مينويسد براي وصول مالياتهاي معوقه ثروتمندان كميسيونهايي در سراسر كشور تشكيل شد تا اموال متخلفين را مصادره كند. سال 1952م.
جمعآوري الزامي مالياتها انجام شد. و لايحه قانوني تجديدنظر در قانون ماليات بر درآمد مصوب تير 1328 ه. ش تصويب شد.
12- تلاشهاي دولت براي كسب وامهاي داخلي و خارجي.
بر اساس اصل 4 ترومن، كه پس از طرح مارشال از سال 1941 م. / 1327 ه. ش اعلام شد، آمريكا به كشورهاي جهان سوم براي مقابله با كمونيسم كمكهاي فني و مالي ارائه ميداد. مبلغ 23 ميليون دلار پرداخت شد كه چون دكتر مصدق از عبارت «كشورهاي عقبافتاده» در متن آن ناراحت شد، به حال تعليق درآمد. كمك ديگري از بانك بينالمللي توسعه و ترميم توسط سفير پاكستان پيشنهاد شد و نمايندگان بانك به ايران آمدند، اما شرايط بانك مورد موافقت ايران قرار نگرفت. شرط بانك، بازگشت كارشناسان انگليسي و اداره معادن نفت توسط دولت و شركت بود.
13- تقاضاي بازگرداندن 11 تن طلاي ايران از شوروي؛ در جنگ جهاني دوم ايران و شوروي در قراردادي توافق كردند كه آن كشور در قبال كمكهاي ايران (حمل و نقل- اسلحه و مهمات- ريالهاي دريافتي- حقوق گمركي و...) مقدار 11 تن طلا به ايران بدهد. شوروي اين طلاها را به دولت مصدق نداد.
14- ملي كردن شيلات شمال و لغو قرارداد ليانازوف. اين قرارداد ماهيگيري بجامانده از عصر قاجار بود و سادچيكف سفير شوروي تقاضاي تجديد و تمديد آن را داشت كه مورد مخالفت قرار گرفت.
15- تقاضاي بازپرداخت مطالبات ايران از شركت سابق انگليس بابت خساراتي كه به ايران وارد كرده بودند. ايران طي يادداشتي كه از 10 مرداد 1331 ه. ش به آن سفارت داد 000/000/20 ليره عليالحساب تقاضا كرد.
16- وضع عوارض بنزين و تعديل اجارهبها و اختصاص درآمد آن به مستمندان و بيكاران به بهاي بنزين به ازاء هر ليتر 2/0 ريال افزوده شد.
17- تأسيس بانك اعتبارات، بانك بازرگاني، بانك صادرات و معادن ايران و متعاقب آن بانك ساختماني، بيمه، توسعه صادرات و ... و تعطيل كردن بانك شاهنشاهي انگليس در 29/7/1331 ه. ش
19- فروش معافيت سربازي با پرداخت 100 تومان به دولت
20- كاهش بودجه دربار و بودجه ارتش، كاهش بودجه سرويسهاي اطلاعاتي و حذف سوبسيدهاي دولتي و اختصاص آن به بخش بهداشت و آموزش و پرورش
21- منع فروش مشروبات الكلي عليرغم اعتراض دكتر فاطمي
22- تأسيس كارخانجات جديد و صنايع دستي كارخانههاي توليد خشكبار، سيمان، تصفيه شكر نساجي، دخانيات ايجاد شد. و مقدار زيادي از وامهاي اخذ شده به بخشهاي توليدي و صنعتي اختصاص يافت. هم تعداد و هم سرمايهگذاريها رشد قابل توجهي داشت.
23- اصلاحات كشاورزي و بهبود شيوه آبياري. اعطاي وام كشاورزي و دادن اعتبار به صنايع وابسته به كشاورزي، انعقاد موافقت نامه كشاورزي با امريكا، تأسيس بانك كشاورزي، تأسيس صندوق عمران و تعاون و ...
24- افزايش وام مسكن و ساخت مسكن؛ بانك رهني وامهاي زيادي به اين امر اختصاص داد. در سال 1332 وامهاي پرداختي نسبت به سال 1329، 30 برابر شد. در همين سالها 1000 واحد مسكوني توسط دولت ساخته شد. قانون تعديل اجاره بها و احداث خانههاي ارزان تصويب و قرار شد املاكي كه اجاره بهاي آن از 2000 بيشتر نباشد، 10% مالالاجاره را كاهش دهند.
25- انتشار اسكناس بدون پشتوانه. موجودي نقد خزانه دولت در ابتداي تشكيل آن (12/2/1330) 95/673/651/52 ريال و موجودي نقد سازمان برنامه 2800 ريال بوده است كه با محاصره اقتصادي، تمام مخارج به گردن دولت افتاد. بنابراين دولت تصميم به انتشار اسكناس بدون پشتوانه گرفت كه ازراهكارهاي دكتر شاخت هم بود. دكتر مصدق بر اساس قانون اختيارات، به بانك ملي اجازه داد 3 ميليارد و 210 ميليون ريال اسكناس منتشر كند كه يك باره وارد گردش نشد بلكه از طريق وام به دولت يا شركت ملي نفت يا افزايش سرمايه بانكهاي ديگر كم كم تزريق شد.
بنابراين فقط 1 ميليارد و 500 ميليون ريال آن مورد استفاده قرار گرفت. پس با عرضه پول، تعادل و موازنه مثبت ايجاد شد.
26- تأسيس پليس گمرك و جلوگيري از قاچاق. اجراي قوانين گمركي و مبارزه با قاچاق، از لوايحي بود كه به تصويب رسيد.
علل موفقيت اجراي اين طرح
اين طرح بر اساس مطالب ارائه شده و جداول ضميمه شده و همچنين استدلالهاي نويسندگاني چون جان فوران، احمد خليلالله مقدم، فخرالدين عظيمي، انورخامهاي، محمد مصدق، مصطفي علم، محمدعلي كاتوزيان و ... مثبت و شكوفا اعلام شده، البته نويسندگاني چون سيدجلالالدين مدني، مصطفي فاتح، مجله تايم لندن هم برعکس، اين دوره را از نظر اقتصادي نااميدكننده دانستهاند.
بعد از كودتا در جريان محاكمه دكتر مصدق هيچ اتهامي در خصوص تخلف اقتصادي به او زده نشد و دكتر مصدق در جلسات محاكمه اعلام كرد كه يكي از دلايل سقوط دولت او اين بوده كه مخالفان ديدند اوضاع اقتصادي ايران بهتر ميشود و دولت ميتواند بدون درآمد نفت روي پاي خود بايستد. اصل سياست موازنه منفي و اقتصاد بدون نفت از اصول مسلم در سياستهاي دكتر مصدق بود.
دلايل ديگر به اين شرح است:
- واقعگرايي و كارايي نسبي دولت
- آمادگي مردم براي تحمل سختي و روزگار بد
- عدم فساد دولت و همكاري مردم با دولت
- مبارزه سرسخت با تورم و افزايش قيمت توسط دولت
- فسادناپذيري دكتر مصدق؛ به نحوي كه هزينه مسافرت به امريكا براي شركت در شوراي امنيت سازمان ملل (000/7 تومان) را از هزينه شخصي پرداخت و ديناري حقوق از بابت نخستوزيري يا وكالت مجلس نگرفت و خرج پذيرايي دستگاه دولت و محافظين و ... را نيز شخصاً برعهده داشت. و اين بزرگترين سرمايه او در نظام دزدسالارانه آن زمان بود.
- وفاداري تجار بازار به دكتر مصدق
- گسترش توليدات داخلي و تجارت خارجي
نتیجهگیری
تحریم نفت ایران در طی دو سال و نیم (32-1330 ه. ش) تجربهای که در حال حاضر نیز مجدداً در تاریخ ایران تکرار شده است، پیامد ملی شدن نفت ایران بود. نهضتی که توسط مردم با شهامت کشور به رهبری بزرگانی چون آیتالله کاشانی و دکتر مصدق؛ به وقوع پیوست. همراهی مردم با دولت از دل و جان، راهکارهای متخصصین داخلی و خارجی و صرفهجوییهای دولت باعث شد، اجرای تز اقتصاد بدون نفت، قرین موفقیت گردد. دولت بدون توجه به گرایشهای سیاسی متخصصین از تجارب آنان استفاده کرد و خود با صرفهجوییهای جدی، الگویی برای مردم کشور گردید. مردم نیز با عملکردی مشابه، صادرات غیرنفتی را افزایش داده و با پرداخت مالیاتهای منظم و خرید اوراق قرضه، یاریرسان دولت گردیدند.
شیرازه اقتصادی مملکت نه تنها از هم پاشیده نشد، بلکه بنا به تعبیر مورخان داخلی و خارجی، به شکوفایی اقتصادی نیز منجر گردید. امید که با استفاده از تجارب آن دوران، دگرباره بر دستیابی به اهداف والای کشورمان، موفق گردیم.
منابع و مآخذ
- آبراهاميان، يرواند، ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدي و محمدابراهيم فتاحي، تهران، انتشارات ني، 1378، چاپ سوم.
- ازغندي، عليرضا، روابط خارجي ايران 57-1320 ، تهران، انتشارات قومس، 1376، چاپ اول.
- افراسيابي، بهرام، مصدق و تاريخ، تهران، انتشارات نيلوفر، 1360، چاپ اول.
- الهي، همايون، شناخت و ماهيت عملكرد امپرياليسم، تهران، انتشارات قومس، 1381، چاپ اول.
- اميني، ايرج، بر بال بحران (زندگي سياسي علي اميني)، تهران، انتشارات ماهي، 1388، چاپ سوم.
- بستهنگار، محمد، مصدق و حاكميت ملت، تهران، انتشارات قلم، 1381، چاپ اول.
- جعفري قنواتي، محمد، معرفي و شناخت دكتر محمدمصدق، تهران، انتشارات قطره، 1380، چاپ اول.
- خامهای، انور، اقتصاد بدون نفت، تهران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1369، چاپ اول.
- ذوقي، ايرج، مسايل سياسي اقتصادي نفت ايران، تهران، انتشارات پاژنگ، 1369.
- ساتن، الول، نفت ايران، ترجمه رضا رئيسي طوسي، تهران، انتشارات صابرين، 1372، چاپ اول.
- فوران، جان، مقاومت شكننده (تاريخ تحولات اجتماعي ايران از صفويه تا سالهاي پس از انقلاب اسلامي)، ترجمه احمد تدين، تهران، انتشارات رسا، 1377، چاپ اول.
- كاتوزيان، محمدعلي، اقتصاد سياسي ايران، ترجمه محمدرضا نفيسي و كامبيز عزيز، تهران، انتشارات نشر مركز، 1372، چاپ دوم.
- كاتوزيان، محمدعلي، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدين، تهران، انتشارات رسا، 1372، چاپ دوم.
- كدي، نيكي، ريشههاي انقلاب اسلامي، ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران، انتشارات قلم، 1377، چاپ دوم.
- عظيمي، فخرالدين، بحران دموكراسي در ايران 32-1320، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي، بيژن نوذري، تهران، انتشارات البرز، 1374، چاپ دوم.
- علم، مصطفي، نفت، قدرت و اصول، (پيامدهاي كودتاي 28 مرداد)، ترجمه غلامحسين صالحيار، تهران، انتشارات چاپخش، 1377، چاپ اول.
- مدني، سيدجلالالدين، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 1، قم، انتشارات دفتر انتشارات اسلامي، بيتا، چاپ سوم.
- مصدق، محمد، خاطرات و تألمات مصدق، تهران، انتشارات علمي، 1388، چاپ دوازدهم.
پی نوشت:
1. . محمدجعفري قنواتي، ص 312.
2. . بهرام افراسيابي، ص 246.
3. . نيكي كدي، ص 203.
4. . جان فوران، ص 431؛ مصطفي علم، ص 231.
5. . عليرضا ازغندي، ص 218.
6. . مصطفي علم، صص 238-237.
7. . همان، صص 239 و 423.
8. . همان، ص 240.
9. . همان، ص 241.
10. . همانجا.
11. . همان، ص 242.
12. . همان، ص 242.
13. . همان، ص 232.
14. . همان، ص 425.
15. . نيكي كدي، ص 205.
16. . محمد بستهنگار، ص 871.
17. . انورخامهاي، صص 92-91.
18. . همان، ص 103.
19. . همانجا.
20. . مصطفي علم، ص 368.
21. . محمد بستهنگار، ص 890.
22. . مصطفي علم، ص 368.
23. . همان، ص 426.
24. . همان جا.
25. . فخرالدين عظيمي، ص 401.
26. . محمد جعفري قنواتي، ص 315.
27. . انورخامهاي، صص 125-124.
28. . همان، ص 127.
29. . همان، ص 128.
30. . محمدعلي كاتوزيان، ص 329.
31. . بهرام افراسيابي، صص 225-224.
32. . محمد مصدق، ص 279.
33. . محمدعلي كاتوزيان. مصدق و نبرد قدرت، ص 277.
34. . مصطفي علم، ص 427.
35. . محمد بستهنگار، ص 770.
36. . همان، ص 428.
37. . يرواند آبراهاميان، ص 335؛ محمد بستهنگار، ص 806؛ محمد مصدق، ص 282.
38. . محمد مصدق، صص 285-282.
39. . بهرام افراسيابي، ص 242.
40. . مصطفي علم، ص 429؛ نيكي كدي، ص 206.
41. . فخرالدين عظيمي، ص 400؛ محمد بستهنگار، ص 64.
42. . يرواند آبراهاميان، ص 336.
43. . همانجا.
44. . مصطفي علم، ص 419.
45. . همان، ص 422.
46. . همان، ص 427؛ انورخامهاي، ص 129؛ سيدجلالالدين مدني، ج 1، ص 479.
47. . سيدجلالالدين مدني، همانجا.
48. . عليرضا ازغندي، صص 227-225.
49. . محمدعلي كاتوزيان، مصدق و نبرد قدرت، ص 208؛ مصطفي علم، ص 428؛ الول ساتن، ص 368؛ محمد بستهنگار، ص 37.
50. . سيدجلالالدين مدني، ج 1، ص 498.
51. . نيكي كدي، ص 207.
52. . همان، ص 208.
53. . فخرالدين عظيمي، ص 401.
54. . الول ساتن، ص 354.
55. . همانجا؛ فخرالدين عظيمي، ص 383.
56. . الول ساتن، صص 341-340؛ ايرج ذوقي، صص 353-350؛ فخرالدين عظيمي، ص 382.
57. . محمد مصدق، ص 285.
58. . همان، ص 224؛ محمد بستهنگار، ص 18؛ فخرالدين عظيمي، صص 447-446.
59. . عليرضا ازغندي، ص 219.
60. . محمد بستهنگار، ص 900.
61. . انورخامهاي، ص 178.
62. . بهرام افراسيابي، ص 242.
63. . همانجا.
64. . محمد بستهنگار، ص 812.
65. . يرواند آبراهاميان، ص 812.
66. . همان، ص 336.
67. . همانجا؛ مصطفي علم، ص 428.
68. . فخرالدين عظيمي، ص 338.
69. . همان، ص 339.
70. . فخرالدين عظيمي، ص 338.
71. . نيكي كدي، ص 208.
72. . فخرالدين عظيمي، ص 446.
73. . انورخامهاي، صص 157-156.
74. . همان، صص 155-154؛ جان فوران، ص 430؛ محمد بستهنگار، صص 67-64.
75. . انورخامهاي، ص 166.
76. . انورخامهاي، ص 167؛ محمد بستهنگار، ص 116.
77. . محمد مصدق، ص 235.
78. . انورخامهاي، ص 179.
79. . همان، ص 180.
80. . مصطفي علم، ص 427.
81. . جان فوران، صص 439-420.
82. . محمد بستهنگار، صص 767 و871.
83. . فخرالدين عظيمي، ص 400.
84. . انورخامهاي، ص 123.
85. . محمد مصدق، ص 237.
86. . مصطفي علم، ص 427.
87. . محمدعلي كاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران، ص 229.
88. . مدني، بيتا، ج 1، ص 465.
89. . بهرام افراسيابي، ص 274.
90. . محمد بستهنگار، ص 672.
91. . محمدعلي كاتوزيان، اقتصاد سياسي ايران، ص 229.
92. . همان، ص 230.
93. . محمدمصدق، صص 21 و 279.
94. . فخرالدين عظيمي، ص 457.
95. . جان فوران، ص 429؛ محمد جعفري قنواتي، ص 316.
96. . همانجا.منبع:مجموعه مقالات سومین همایش این مطلب تاکنون 3881 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|