سلاطين پول | اين افراد چه در حوزههاي اقتصادي و پولي و چه در عرصههاي سياسي و اجتماعي، از امكانات و امتيازات منحصر به فردي برخوردار بودند كه توانستند از آنها در خدمت به آرمان قومي خود به خوبي بهره گيرند. آن چه مسلم است، نقش اين جريان در تحولات بزرگ جهان، به ويژه اروپا و سهم آن در پيدايش و رشد و گسترش تفكر صهيوني، در حد لازم و كافي مورد بررسي قرار نگرفته و آشكار نشده است.
علاوه بر اين، ثروتاندوزان و زرسالاران بزرگ يهودي نقش اساسي و بنيادي در تحولات و تغييرات چند قرن اخير، به خصوص انديشة صهيونيستي در جهان غرب به ويژه اروپا و آمريكا ايفا كردهاند. اشخاص، كانونها و بنيادهاي بزرگ مالي يهودي، در چند قرن گذشته، نه تنها در همة حوزههاي فعال سياسي، اجتماعي و فرهنگي اروپا و آمريكا حضور و نفوذ چشمگير داشته، بلكه از راه نفوذ و حضور در دربار سلاطين و حضور در كاخهاي سلطنتي، فرمانرواي پنهان و غيررسمي دولتها و حكومتها بودهاند. آنها از طريق اعطاي وام به شاهان و شاهزادگان اروپايي، آنان را زير نفوذ خود گرفته بودند. همة اينها اهرم قدرتمندي در دستان يهود بود كه با تكيه بر آن، ميتوانستند مسير حوادث و رويدادها را در چارچوب خواستها و آرمان خود به چرخش دربياورند.
در سراسر سدههاي شانزده، هفده، هجده و نوزده ميلادي اشرافيت يهودي، «سلطانِ پول» در اروپا بود. همانگونه كه اجداد و پدران آنها در قرون وسطي از قدرت و نفوذ مالي و پولي اعجابآور به خصوص در شبه جزيره پيرنه برخوردار بودند و خزانه شاهان را در اختيار و عهدة خود داشتند، در دوران ياد شده، يا عصر جديد هم يهوديان از نفوذ و قدرت فراوان در دربار پادشاهان و شاهزادگان برخوردار بودند. علاوه بر اين، ثروتمندان يهودي به عنوان مشاور مالي پادشاه يا شاهزادگان در دربار سلاطين اروپا حضور و آمد و شد داشتند. و نيز در بعضي كشورهاي اروپايي مثل اتريش و آلمان، سمتهاي ويژهاي چون «مقام يهودي دربار» را عهدهدار بودند. در دورههاي يادشده، يهوديان تأمينكنندگان منابع و نيازهاي مالي شاهان و شاهزادگان، دربار و دستگاه سلطنت و حتي ارتش اين حكومتها بودند.
سيطره يهوديان بر بازار بورس و سهام در آمستردام هلند در سدههاي يادشده، حداقل تا اوايل قرن هجدهم كاملاً بديهي و آشكار بود. البته در قرن هجده، لندن به تدريج جاي آمستردام را گرفت. زيرا كوچ تدريجي سرمايهداران يهودي هلند و اسپانيا به انگلستان، سبب شد تا لندن بزرگترين و مهمترين مركز مالي اروپا شود. تا جايي كه سيطره يهوديان بر بازار سهام لندن از سالهاي اواخر سده هفده به بعد، آشكارتر و علنيتر از سلطه آنها بر بازار سهام هلند بود.
«مقام يهودي دربار» منصب رسمي و آشكار يهود در دستگاه سلطنت و در قلمرو حكومتي آلمان در آن دوران بود. براي نمونه، خانواده يهودي اپنهايمر نه فقط در ميان بانكداران و بازرگانان اروپا بلكه در كل جهان در عرصه مناسبات پولي و اقتصادي شهرت و جايگاه داشت.
خانواده يهودي وُلف شلزينگر نيز موقعيتي مشابه در آلمان و بلكه كل اروپا به دست آورده بود. يهوديان آلمان، تأمينكنندگان جواهرات و لباسهاي فاخر بانوان و شاهزادگان درباري بودند. يهوديان هامبورگ و فرانكفورت وامدهندگان به حكومت، دربار، شاهزادگان و حاكمان مناطق گوناگون بودند. بازار سهام برلن از بدو تأسيس به يك نهاد يهودي معروف بود. در قرن هفده و هجده، اكثر مديران و رؤساي بازار سهام و اعضاي كميتههاي مديريتي و سرپرستي بازار سهام و دلالان بازار و معاملات بورس آلمان يهودي بودند. در قرون شانزده تا هجده ميلادي در آلمان پولداران قدرتمند يهودي، طرف قرارداد ارتش براي تأمين مواد موردنياز از وسايل و ادوات جنگي مثل توپ، باروت تا لباس نظاميان و مواد غذايي، بودند. امور مالي در سده هفده و هجده در اين كشور، تحت اختيار يهود و متكي به آنها بود. يهوديها در اين دوران در اغلب رويدادها و تحولات مهم و عمده در آلمان سهم و نقش اصلي را به عهده داشتند. اين واقعيت در سالهاي بعد نيز استمرار پيدا كرد. آنچنان كه در اواخر قرن نوزده و سالهاي اوليه قرن بيست، با اين كه مطابق مستندات موجود، يك درصد جمعيت آلمان يهودي بود، سي تا شصت درصد شركتها، كارخانهها و مراكز عمده بازرگاني و پولي در دست آنها بود.
فرانسه از ديگر ممالك اروپايي بود كه يهوديان، به خصوص سرمايهداران و اشراف يهودي در آن از موقعيت ممتاز و برجستهاي برخوردار بودند. در طي قرون ياد شده، يهوديان اصليترين طرف قرارداد با ارتش فرانسه در زمينه تأمين تمام احتياجات جنگي، غذايي، تداركاتي، مالي و پشتيباني آن بودند. در سال 1716م، ساموئل برنارد يهودي از بزرگترين زرسالاران فرانسوي طرف قرارداد لويي چهاردهم براي تأمين نيازهاي ارتش فرانسه، از مواد غذايي تا تسليحات و اطلاعات نظامي بود. بعد از برنارد، يك سرمايهدار يهودي ديگر به نام يعقوب وُرْمْز اين نقش را عهدهدار شد.
در قرن هجده، يهوديان نقش برجسته و چشمگيري در حيات سياسي و نظامي فرانسه به عهده داشتند. در جنگهاي فرانسه در آلزاس در سالهاي 1171-1170، سِرْف بير يهودي در رأس آن دسته از يهودياني قرار داشت كه طرف قرارداد با ارتش فرانسه در جهت تأمين نيازهاي جنگي، خدماتي و پشتيباني و تداركاتي آن بودند. وي حتي از ناحيه دربار و شخص پادشاه مورد تقدير و تشويق قرار گرفت. ساموئل برنارد يهودي را بزرگترين بانكدار نه فقط در فرانسه، بلكه بزرگترين در كل اروپا در زمان لويي چهاردهم دانستهاند كه صرفنظر از ارتش، نياز حكومت و دربار را نيز تأمين ميكرد. موقعيت او به حدي بود كه در فرانسه اولين نمونههاي اسناد اعتباري را به نام او برناردين ميگفتند. البته در دوران انقلاب فرانسه و در جنگهاي ناپلئون در فرانسه نيز يهوديان از چنين موقعيتي برخوردار بودند و در تأمين نيازمنديهاي ارتش نقش اساسي را بر عهده داشتند. در قرن نوزده نيز موقعيت يهود در فرانسه بسيار ممتاز و برجسته بود. يهوديان نفوذ و موقعيت بسيار مهم در محافل مالي و پولي فرانسه داشتند. از يهوديهاي سرشناس و ذينفوذ در فرانسه در دوران يادشده ميتوان به خانوادههاي، هِلْپرن، فولد، سِرف بير، گودشو، دوپان، دالِنبر، پريه، روچيلد و... اشاره كرد. علاوه بر اين، شماري از يهوديان مخفي، اما در ظاهر مسيحي، نيز بودند كه در تار و پود امور اقتصادي و مالي فرانسه نفوذ و حضور داشتند. در اين دوران در سرزمينهاي تحت استعمار قدرتهاي اروپايي نيز يهوديان در بخش تجارت و توليد و استخراج محصولات و اقلام مورد تقاضاي بازار قدرت منحصر به فردي داشتند. تجارت سنگهاي قيمتي، طلا و نقره به خصوص در برزيل در سدههاي شانزده و هفده و نيمه اول قرن هجده، يعني در حدود دويست و پنجاه سال، در انحصار يهوديان بود. تجارت شكر كه ستون فقرات كل اقتصاد مستعمرات را تشكيل ميداد (در زماني كه سرمايهداري امروزي در آمريكا شكل ميگرفت) در مستعمرات انگلستان مثل جامائيكا در قرن هفده و هجده و در مناطق و ممالك مستعمره تحت استيلاي فرانسه و هلند نيز در انحصار يهود قرار داشت. تجارت صنعت نيشكر در برزيل و مناطقي از آمريكا در قرن شانزده و هفده و نيمه اول قرن هجده در سلطه بلامنازع يهوديان بود. قدرت مالي در جنگهاي داخلي و به اصطلاح دوران انقلاب و استقلال آمريكا نيز در دست يهوديان بود. آنها نه فقط آذوقه و مهمات و نياز مالي و پولي به اصطلاح جنگجويان را تأمين ميكردند، بلكه دوش به دوش پيوريتنها نقش اساسي و اصلي را در تحولات آن دوران آمريكا به عهده داشتند. با استناد به همين واقعيتهاي تكاندهنده بود كه انديشهمندان، تاريخنگاران و جامعهشناسان در همان دوران، اذعان و اعتراف كردند كه يهوديان به دليل آشنايي با ويژگيها و قدرت اسرارآميز پول، «سلطان پول و از خلال آن سلطان جهان شدند.»
قدرت اقتصادي و پولي يهوديان در قرن هجده يا نوزده نه فقط به پايان نرسيد، بلكه با ورود به قرن بيستم به شكل پيچيدهتر و اسرارآميزتري شدت و گسترش پيدا كرد. به طوري كه در اين دوران گذار، از ميان صدها كارخانه، بانك، مركز توليدي و مؤسسات صنعتي و بازرگاني در اروپا بين نصف تا دو سوم مديران و صاحبان و سهامداران اصلي و عمده يهودي و شماري نيز يهودي مخفي (مسيحيان يهودي تبار و در باطن يهودي) بودند. براي مثال، در همين دوران، در آلمان، از جمع صدها سنديكاي بزرگ معدن، شركت خط آهن، بانكهاي بزرگ فعال، شركتهاي بزرگ توليد آب جو، ماشينسازي، شركتهاي بزرگ گاز، كارخانههاي بزرگ كاغذسازي، كارخانههاي نساجي، شركتهاي شيميايي و بنگاههاي بزرگ فعال در امر معاملات زمين و مسكن و بورس و سهام، بيش از دو سوم تا نصف بنيانگذاران و گردانندگان آنها يهودي بودند. بر اساس مستندات موجود، در سالهاي نزديك به آغاز جنگ جهاني اول، يهوديان اگر چه يك درصد جمعيت كل امپراتوري آلمان بودند اما بخش بسيار مهم مشاغل مديريتي مؤسسات و مراكز مهم ياد شده را در انحصار خود داشتند.
در انگلستان نيز وضع به همين منوال بود. براي مثال، در سالهاي آغازين قرن بيستم، مطابق آمار و مستندات موجود، حدود سي و سه بانك عمده و فعال انگلستان متعلق به يهوديان و يا دست كم تحت نفوذ يهود بود. كه از ميان آنها، سيزده بانك، از بانكهاي بسيار بزرگ و رده اول كشور به حساب ميآمدند. آمريكا نيز از قاعده يادشده مستثني نبود. از دو دهة پاياني قرن نوزده و دهة اول قرن بيستم در حدود دو ميليون يهودي به آمريكا كوچ كردند. استقرار اين جمعيت قابل توجه در يك مقطع زماني سي تا چهل ساله در آمريكا، نه فقط فضاي اقتصادي و سياسي بلكه ماهيت فرهنگي آمريكا را نيز دستخوش تحولات جديد كرد. آنها صنعت و تجارت گسترده مشروبات الكلي و مواد مخدر در آمريكا را پايهگذاري كردند و شبكههاي مافيايي بزرگ و سازمان يافته را در ايالات متحده به وجود آوردند. به دست گرفتن مالكيت كمپانيهاي بزرگ نفتي تا شبكه بسيار گسترده و پيچيدهاي از قمارخانهها و فاحشهخانهها در اين كشور، سبب گرديد تا يهوديان به پادشاهان پشت پرده پول و اقتصاد آمريكا تبديل شوند.
ناگفته نماند كه يهوديان پيش از اين نيز در ايالات متحده، قدرت بلامنازع داشتند. اما با ورود سيل مهاجران جديد، اين نفوذ و سيطره شدت و گسترش يافت. به طوري كه به خصوص در مقطع تاريخي دو جنگ جهاني اول و دوم، نه فقط صنعت، تجارت، پول، بانك، بازار سهام و بورس به طور كامل در انحصار يهود بود، بلكه قدرت سياسي و نظامي آمريكا نيز تحت فرماندهي و فرمانروايي يهوديان قرار داشت. تا جايي كه كاخ سفيد، وزارت جنگ يا پنتاگون، سيا، وزارت امور خارجه، كنگره و سناي آمريكا به عنوان اركان قدرت اجرايي ايالات متحده بدون دستور صادره از حكومت و حاكمان پنهان يهودي آن كشور، جرأت هيچگونه موضعگيري و اتخاذ تصميم را نداشتند. حتي ارتش آمريكا بدون اذن و اجازه آنها، حق و مجوز تصميمگيري درباره ورود يا عدم ورود ايالات متحده به جنگ را نداشت و تا زماني كه آنها صلاح و صواب تشخيص ندادند و مجوز صادر نكردند، ارتش آمريكا وارد جنگ نشد. اين مسئله هم در زمان جنگ جهاني اول و هم جنگ جهاني دوم واقعيت و مصداق داشت.
شكي نيست كه در جنگهاي يادشده اين مردم فرانسه، انگلستان، روسيه و آمريكا نبودند كه فاتح جنگ بودند، زيرا اين دو جنگ خانمانسوز خسارات و ضربات مهلك و غيرقابل جبران به همه آنها و منافع و امنيت مليشان تحميل كرد. بلكه فاتحان اصلي اين دو جنگ، صاحبان يهودي كمپانيهاي بزرگ و زرسالاران يهودي پشت پرده قدرت در ايالات متحده، فرانسه و انگلستان بودند كه پس از فاجعه بر روي ويرانههاي شهرهاي عمده اروپا چون كركس فرود آمدند و چنگالهاي خود را بر پيكر نيمه جان آن مناطق فرو بردند و در مسير تحكيم و توسعه نفوذ و سيطره خويش برنامهريزي، سرمايهگذاري و تلاش كردند.منبع:ايران و اسرائيل در دوران سلطنت پهلوي ، محمدتقي تقيپور ، مؤسسة مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، تهران، بهار 1390 ، ص 37 تا 44 این مطلب تاکنون 3923 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|