ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 93   مرداد ماه 1392
 

 
 

 
 
   شماره 93   مرداد ماه 1392


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
انگليسيها در ايران از زبان ميلسپو

دكتر آرتور ميلسپو اقتصاددان آمريكائي در بحبوحه جنگ دوم جهاني در راس يك هيات 60 نفره از كارشناسان آن كشور براي اداره سيستم اقتصادي و امور مالي ايران استخدام شد . او در دي 1321 به عنوان رئيس كل دارايي ايران به تهران آمد و تا بهمن 1323 به انجام وظيفه در ايران اشتغال داشت . او يك بار هم در فاصله سالهاي 1301 تا 1306 همين ماموريت را در ايران بر عهده داشت . ميلسپو در پايان سفر اول خود به ايران كتابي تحت عنوان « ماموريت آمريكائيها در ايران » منتشر كرد . او پس از پايان سفر دوم خود به ايران نيز كتاب خود را اين بار با عنوان « آمريكائيها در ايران » تجديد چاپ كرد و در آن پرخاشگري فراواني از خود نشان داد . وي در اين كتاب مطالب مستندي عليه مجلس ، دولت ، رجال حكومتي ، مفاسد اجتماعي ، رشوه‌خواريها ، بدبختيهاي جامعه و فشار دولتهاي بيگانه بر ايران منتشر كرد . نوشته زير گزيده‌اي از متن كتاب وي راجع به سياست انگليس در ايران است :
.... دولت انگلستان هميشه به ايران به عنوان ناحيه‌اي كه از نزديك به امنيت و منافع حياتي بريتانيا وابستگي دارد ، نگريسته است . سياست سنتي انگليس اين بوده كه ايران را يك كشور حائل و وسيله جلوگيري از توسعه روسيه به سوي جنوب نگاه دارد و در عين حال از هر گونه مزاياي ممكنه بازار و منابع ايران استفاده كند .... قبل از جنگ جهاني اول انگلستان نيز همانند روسيه ايران را مهره‌اي در بازي امپرياليستي تلقي مي‌كرد و سياست انگليس بيشتر به منافع اقتصادي انگليس توجه داشت تا به پيشرفت ايران . انگليس نيز همانند روسيه تزاري گروه طرفدار و افراد تحت‌الحمايه خود را در ايران داشت و نسبت به روسيه فعالانه‌تر مي‌كوشيد در تهران حكومتي را حفظ كند كه بيشتر موافق انگلستان باشد .... پس از پايان جنگ جهاني اول انگليسيها به امتيازات اقتصادي خود چسبيده بودند و قرارداد شوم 1919 ايران و انگليس اين بدگماني بجا را برانگيخت كه انگلستان مايل است امتيازات خود را گسترش دهد و ايران را از لحاظ سياسي و اداري تحت اداره خود در آورد .... منافع انگلستان در جنوب ايران هم جنبه استراتژيكي و هم جنبه بازرگاني داشت . منافع استراتژيكي كلي آن از اين واقعيت ناشي مي شد كه جنوب ايران هم مرز هند و اقيانوس هند است . افزون بر آن شركت نفت انگليس و ايران را داشت كه داراي منافع حياتي بود و تركيبي از استراتژي و بازرگاني را عرضه مي‌كرد .... يكي از مسائلي كه مانع كار انگليسيها بود اين واقعيت بود كه آنها اغلب اين احساس را به وجود مي‌آوردند كه اشخاصي متكبر هستند و خودشان را برتر از ديگران مي‌شمارند .... رفتار سياسي آنان با ايرانيان بيشتر به ضرر ايرانيان بود .... سياست انگليس در ايران به طور قطع و يقين دخالت در امور داخلي يك ملت مستقل بود .... كنسولها و ماموران سياسي انگليس در سراسر جنوب و غرب ايران چنان نفوذي داشتند كه قاعدتاً خارج از حدود صلاحيت اينگونه ماموران بوده است .... (با اين همه) بسياري از نمايندگان مجلس از جنوب و غرب ايران اقرار به طرفداري از انگليس مي كردند و معمولا از توصيه‌هاي سفارت انگليس و اعضاي آن پيروي مي‌نمودند . اغلب نخست وزيران در مسائلي كه صرفاً داخلي تلقي مي‌شد با سفير انگليس مشورت مي‌كردند . مثلاً هر نخست وزيري توجه داشت كه تعدادي وزير طرفدار انگليس و نيز تعدادي وزير طرفدار شوروي را بايد به عضويت كابينه اش درآورد .... تعداد زياد انگليسيهايي كه در درون و بيرون سازمانهاي دولتي ايران و با مشاركت ما (آمريكائيها)كار مي‌كردند تبديل به مايه دردسر و ناراحتي شده بودند كه هرچه زمان مي‌گذشت جدي‌تر مي‌شد . (با اين حال) در نامه‌اي در تاريخ 25 ژانويه 1944 خطاب به سفارت آمريكا در تهران نوشتم «مساعدت انگليسيها تاثير خوبي بر حيثيت هيات آمريكايي و به طور كلي بر حيثيت آمريكائيها در ايران ندارد» ....

منبع:دكتر آرتور ميلسپو ، آمريكائيها در ايران ، ترجمه : عبدالرضا هوشنگ مهدوي ، نشر البرز ،

این مطلب تاکنون 3920 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir