تلاش اميني براي نجات سلطنت | دكتر علي اميني پس از آنكه در تيرماه 1341 از نخست وزيري بركنار شد تا امير اسدالله علم به دستور شاه جايگزين وي گردد تا مدت زيادي مورد بغض رژيم پهلوي قرار داشت . به ويژه پس از قتل كندي و روي كار آمدن جانسون و سپس نيكسون در آمريكا به شدت كنترل مي شد و حتي ممنوع الخروج شده بود .
پس از اوجگيري حركتهاي انقلابي و اسلامي براي درهم شكستن نظام شاهنشاهي بار ديگر دموكراتها به صحنه آمدند و زمينه براي فعاليت دوباره اميني فراهم شد . وي فعاليتهاي گوناگوني را براي انحراف و انهدام انقلاب آغاز كرد . پس از اعلام حكومت نظامي و كشتار 17 شهريور تهران ، وي در مصاحبه اي با بي بي سي گفت : اكنون براي حل بحران كشور بايد شخصيت مستقلي به روي كار آيد تا بتواند ميان خواسته هاي شاهنشاه و درخواستهاي رهبران مذهبي و مخالفين سياسي وجه مشتركي پيدا كند . من حاضرم اين مسئوليت را برعهده بگيرم ...! (1)
از سويي نيز خود را به شاه نزديك كرد و در راس گروه مشاورين شاه قرار گرفت . ويليام سوليوان آخرين سفير آمريكا در ايران در اين زمينه مي گويد :
« ... معروف ترين اين چهره ها كه مشاورين جديد شاه بودند ، علي اميني نخست وزير اسبق ايران بود كه در دوران زمامداري خود به روابط نزديك با آمريكايي ها و حمايت جدي از آمريكا شهرت داشت . اميني كه پيش از نخست وزيري سفير ايران در آمريكا بود در دوران كوتاه زمامداريش در سالهاي 62 – 1961 دست به اصلاحات سياسي ، اقتصادي و اجتماعي مهمي زد . اعتقاد عمومي بر اين بود كه اميني به توصيه پرزيدنت كندي به مقام نخست وزيري ايران منصوب شده و اصلاحات اقتصادي و اجتماعي او هم مورد نظر حكومت وقت آمريكا بوده است .... اميني حاضر شد براي مذاكره با آيت الله خميني يا اطرافيان او در باره اصول پيشنهادي به شاه ، به پاريس برود و براي يافتن يك راه حل سياسي بكوشد .» (2)
اما اميني اين بار با مانع خلل ناپذيري مواجه شده بود كه حمايت آمريكا و شاه و ساير قدرتهاي جهاني در برابر آن اثري نداشت .
« او داوطلب نخست وزيري شد تارژيم را حفظ نمايد و بحران را خاتمه دهد و مردم را راضي كند . وقتي كه دريافت مانع اصلي ، شخص امام است ، تصميم به ملاقات با او گرفت و بسيار اميدوار بود كه رنجشها تمام شود و لذا به كرات از امام تجليل كرد و از ملاقاتي كه در سال 40 با ايشان داشت ياد كرد . وقتي رژيم شاه و سياست آمريكا راه حل او را مناسب ديدند به او ماموريت دادند ، اما وي باز هم جواب منفي دريافت كرد و امام صريحا اعلام كردند كه هيچ شرطي قابل مذاكره نيست و هيچ مهلتي در صورتي كه نتيجه آن تضمين ادامه وضع موجود باشد قابل قبول نيست . » (3)
پيروزي انقلاب اسلامي كه براي ابرقدرتهابه ويژه امريكا بسيار شكننده بود ، براي اليگارشي حاكم بر ايران به مراتب شكننده تر بود . انقلاب مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت هيچيك نتوانسته بودند ريشه تنومند هزار فاميل و فراماسونري حاكم بر ايران را به خوبي بشناسند و به آن ضربه بزنند . ولي انقلاب اسلامي با رهبري هوشمندانه و زيركانه حضرت امام توانست بنيان اليگارشي و فراماسونري و اشرافيت حاكم را درهم بريزدو حلقه هاي پيوند اهريمني آنها را از هم بگسلد . امري كه انقلاب مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت قرباني عدم انجام آن شدند . خانواده اميني نيز در زمره اليگارشي حاكم بود كه فضاي انقلاب اسلامي را برنتابيد و به ديار اربابان خود پيوست .
اسناد لانه جاسوسي آمريكا نمايي قابل توجه از تلاش او پس از انقلاب اسلامي براي گردهم آوردن عناصر ضد انقلاب با كمك سازمان سيا ارائه مي كند :
... سند شماره 14
سري 19 مرداد 1358 اعضا
از : رئيس 493038
به : با حق تقدم به لندن رونوشت براي تهران . پاريس.
بخش خبرگيري داخلي / ستاد .
هشدار – شامل منابع و شيوه هاي اطلاعاتي است . بي . ان . سايت جي . ان . گراف .
1 – منبع بخش خبرگيري داخلي اطلاع داده است كه تيمسار بازنشسته ايراني ، حسن طوفانيان ، دستيار بلند پايه سابق شاه و وزير صنايع دفاع در حال حاضر در لندن است و در آنجا در جلسه سران نظامي ايران كه براي سرنگوني دولت فعلي ايران طرح ريزي مي كنند ، شركت دارد .
قرارگاه به ياد دارد كه اس . دي . پرتيكست را از جلسه 17 مرداد تبعيديهاي ايراني اروپا در لندن به آدليسك خبر داده بود . معناي ضمني آن اين بود كه حضور دوباره نخست وزير پيشين – شاپور بختيار – در پاريس ، فعاليتهاي تشكيلاتي در اروپا را به تحرك واداشته است .
2 – منبع ديگري به نام اس . دي . بيتل / 1 در 17 مرداد 1358 به لندن مسافرت نمود تا احتمالا در همين جلسه شركت كند . اس . دي . بيتل / 1 گفت كه در جريان يك اقدام براي تشكل دادن به قاطبه ايرانيان عليه ( امام ) خميني ، او با تبعيديان مختلف اروپايي ملاقات خواهد كرد . بين شركت كنندگان متعدد آن ، علي اميني نخست وزير پيشين و مهدي مير حسيني سرتيپ نيروي هوايي حضور دارند . اين گروه مشغول طرح ريزي براي ملاقات با بختيار در حوالي 19 تا 21 مرداد بودند .
بدون پرونده تا تاريخ 19 مرداد 58 در بايگاني ضبط شود .
تماما سري سري » (4)
علاوه بر اين وي اميد زيادي به نجات ايران داشت :
« گفته مي شود كه علي اميني وقتش را در پاريس به انتظار مي گذراند و تظاهر به داشتن نقش يك كارامانليس ايراني مي كند كه سرانجام از او خواسته شود تا كشور را نجات دهد . اميني معتقد است كه ملاها به طور تاريخي لبه تيز در انقلابات سياسي ايران بوده اند و سپس خارج شده اند و اداره امور را براي سياستمداران و متخصصين غير روحاني گذاشته اند » (5)
او در كنار جمع آوري مخالفين نظام با حمايت آمريكا ، به انتظار نشسته بود . هفته نامه لوموند در اين زمينه گزارش مي دهد : « در پاريس دكتر علي اميني نخست وزير اسبق ايران از حدود يك سال پيش بدون موفقيتي سعي در جمع كردن نيروهاي اپوزيسيون به دور خود دارد و پيشنهاد تشكيل يك دولت آشتي ملي را جهت نجات كشور از وضع فاجعه آميزي كه در آن به سر مي برد ، ارائه داده است .
وي در يك مصاحبه مطبوعاتي مشخص كرده است كه اين دولت بايد تركيبي از عناصر ميهن پرست و بصير داخل و خارج ايران باشد و براي جلوگيري از سوء استفاده كمونيستها ، با زور خود را بر كشور تحميل كند .
اميني پيشنهاد بازگشت به قانون اساسي سال 1906 را به طور موقت مطرح كرده است تا اينكه تصميمي در باره آينده ايران گرفته شود. با اين پيشنهاد ، وي ضديتي با بازگشت به مشروطه سلطنتي يا دخالت سلطنت طلبان در امر حكومت ندارد » (6)
اميني در اواخر عمر به جهت نداشتن درك درست از شرايط سياسي ايران ، براي فريب اربابان آمريكائيش ، با بهره مندي از حمايتهاي مالي آنها اقدام به تاسيس « جبهه نجات » كرد . هدف او مقابله با نظام جمهوري اسلامي بود .
احمدعلي مسعود انصاري از سلطنت طلبان برجسته در اين مورد مي گويد « اميني مدعي شده بود كه با برخي از روحانيون و دست اندركاران جمهوري اسلامي رابطه دارد و از طريق آنان مي تواند اطلاعات دست اول مورد نياز سازمان سيا را به دست آورد . البته با سوابق اميني و نزديكي اش با برخي از نيروهاي مذهبي ، اين امر تا حدي قابل قبول به نظر مي رسيد . به ويژه اينكه آمريكايي ها مثل بسياري از ايرانيان چنان با اسلام و نظام حكومتي ايران و ملاياني كه بر سر كار هستند بيگانه اندكه هركس با كمي زرنگي و رابطه به آساني مي تواند گنجشك را رنگ كند و به جاي قناري به آنها بفروشد . با گذشت زمان و آزمودن اطلاعات رسيده از سوي "جبهه نجات" آمريكاييها متوجه شدند كه اميني و يارانش از گود بيرون هستند و اطلاعاتشان غلط ، دست دوم و بي ارزش است و ادعاهايشان عموما گزافه اي بيش نيست و ماهي 180 هزار دلار كه سيا به آنها مي دهد حيف و ميل مي شود . لذا در صدد اصلاح كار برآمدند و در جست و جوي فرد مناسبي كه جانشين اميني شود ، دكتر گنجي را كه از ديرباز با آنها سر و سري داشت برگزيدند ... پس از مدتي بالاخره گنجي بساط دكتر اميني و يارانش را از خانه نجات بيرون ريخت. »(7)
درگيري هاي گنجي و اميني چنان بالا گرفت كه روزنامه لوموند در مقاله اي به تمسخر دعواي نخست وزير و وزير پيشين نظام شاهنشاهي پرداخت . از همين رو همگان دانستند كه مدعيان سلطنت چنان دست در گريبان يكديگر انداخته اند كه نمي توانند دستي به ياري سلطنت ايران دراز كنند .
علي اميني در سال 1372 با نوشتن خاطراتي كه در روزنامه "كيهان لندن" متعلق به سلطنت طلبان به چاپ رسيد سعي در اغوا و فريب مردم نمود . چاپ اين خاطرات با مشكلات و مخالفتهاي فراواني رو به رو شد ولي در همين سال ، مرگ پرونده او را بست و يكي از پايه هاي اليگارشي منهدم شده پس از انقلاب اسلامي را به ديار نيستي فرستاد .
پي نوشت :
1 – پانزده خرداد ، مجله ش 13 -12 سال سوم ، 1372 ، ص 104 .
2 – ويليام سوليوان ، ماموريت در ايران ، ترجمه محمود طلوعي ، تهران ، 1373 ، ص 172 – 173 .
3 - « تاريخ سياسي معاصر » ، سيد جلال الدين مدني ، دفتر انتشارات اسلامي ، 1361 ، ص 288 .
4 - « اسناد لانه جاسوسي » ، دانشجويان پيرو خط امام ، دفتر انتشارات اسلامي ، ج 38 ، ص 1 – 4 .
5 – همان ، ج 28 ، ص 76 ، (كريستوفر ) .
6 – هفته نامه سياسي « لوموند » ، چاپ فرانسه ، 7 فوريه 1981 .
7 - « پس از سقوط » ، احمدعلي مسعود انصاري ، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، تهران ، ص 267 - 266 .
منبع:خاطرات علي اميني ، حوزه هنري دفتر ادبيات انقلاب اسلامي ، 1377 ، به كوشش يعقوب توكلي این مطلب تاکنون 5903 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|