5 خاطره از 5 دبيركل | سازمان ملل تاكنون 8 دبير كل به خود ديده است كه به ترتيب عبارتند از تريگولي (از نروژ)، داگ هامر شولد (از سوئد)، اوتانت (از برمه)، كورت والدهايم (از اتريش)، خاوير پرز دكوئه يار (از پرو)، پطروس غالي (از مصر)، كوفي عنان (از غنا) و بان كي مون (از كره جنوبي).
هر يك از اين 8 نفر، خاطرات فراواني از مناطق بحراني جهان طي سالهاي دبيركلي خويش دارند. بعضي از اين خاطرات در ارتباط با تحولات تاريخي ايران ميباشد كه به نوبه خود خواندني است. در اين نوشتار 5 خاطره از 5 تن از دبيران كل سازمان ملل راجع به ايران را ميخوانيم:
1ـ تريگولي
تريگولي اولين دبيركل سازمان ملل در كتاب خاطرات خود كه پس از پايان رياستش بر سازمان ملل منتشر كرد مينويسد «اولين طوفان هولناكي كه در سازمان ملل با آن مواجهه شدم، تنها 17 روز پس از انتخاب من به سمت دبيركلي سازمان رخ داد و آن شكايت يك سرزمين قديمي در سر راه هند به نام ايران بود كه بيش از يك قرن صحنه رقابت شديد دو امپراطوري انگليس و روسيه بود.»
تريگولي پس از شرح دخالت روس و انگليس در ايران در سالهاي جنگ دوم جهاني و سپس خروج انگليسيها در پايان جنگ و باقي ماندن روسها در شمال ايران مينويسد «حكيمي نخستوزير پس از بيحاصل ماندن تلاشهاي سياسي براي بيرون راندن روسها به سازمان ملل متوسل شد. اين اولين جلوه از توسعهطلبي روسها با هدف نشر كمونيسم در جهان بود. اما دولتهاي غربي نيز اصرار داشتند در همين گام نخست، روسها را متوقف سازيم. سازمان ملل در آن زمان داراي مقر دائمي نبود. ساختمان سازمان در نيويورك بنا نشده بود و شكايت ايران در لندن مقر موقت اين سازمان تسليم شد. نماينده شوروي در سازمان ملل آقاي گروميكر، شوراي امنيت را تهديد كرد كه اگر موضوع در تاريخ مورد نظر آنان و مطابق خواست آنان پيگيري نشود، شورا را بايكوت خواهد كرد».
تريگولي ميگويد: «در اين اولين مأموريت، شاهد اولين جلوههاي رقابت و جنگ سرد شرق و غرب و اولين تهديد يك عضو داراي حق وتو عليه سازمان ملل و اولين تحريم شوراي امنيت بودم. سربازان شوروي سرانجام از خاك ايران خارج شدند ولي نه به خاطر دخالت سازمان ملل و نه به خاطر شكايت ايران بلكه متعاقب بند و بستها و بده بستانهاي پشت پردهاي صورت گرفت كه سازمان ملل از آنها بياطلاع نگاه داشته شد.»
2ـ اوتانت
اوتانت سومين دبير كل سازمان ملل بود كه از برمه (ميانمار كنوني) به اين سازمان راه يافت. او مورد احترام تمامي سياستمداران غربي و شرقي بود و روزنامههاي هر دو بلوك از وي تجليل ميكردند. «برايان اوكهارت» معاون انگليسي او در كتاب خاطراتش پس از اشاره به فرازهايي از عملكرد و اقدامات اوتانت اشاره كوچكي به ايران دارد كه خواندني است:
«... اوتانت دعوت شاه سابق ايران را جهت شركت در جشنهاي معروف به دو هزار و پانصدمين سال شاهنشاهي ايران نپذيرفت. در اين جشنها دهها رئيس جمهور، معاون رئيس جمهور، پادشاه و وليعهد شركت كرده بودند و ميليونها دلار با اسراف زيادي در اين مراسم هزينه شده بود. اوتانت در برابر دعوت شاه ايران جهت شركت در اين جشن اعلام كرد:
«در حالي كه نيمي از جمعيت كره زمين به سبب فقر با مرگ دست به گريبان هستند و در حال گرسنگي مطلق به سر ميبرند، اين همه اسراف معني ندارد...»
3ـ كورت والدهايم
كورت والدهايم چهارمين دبير كل سازمان ملل بود. از ديماه 1350 تا آذر 1360 عهدهدار اين سمت بود. در هشتمين سال دبير كلي وي سفارت آمريكا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، تسخير شد. والدهايم به عنوان يكي از عوامل ميانجي براي آزاد كردن گروگانهاي جاسوس آمريكا در ديماه 1358 سفري به تهران داشت. گزارش اين سفر سالهاي بعد از زبان خود وي به صورت يك خاطره در نشريه «ساندي تلگراف» چاپ لندن مورخ 3/9/1346 به چاپ رسيد، و ما بخشهايي از آن را از نظر خوانندگان گرامي ميگذرانيم:
وقتي در شب سال نو عازم تهران شدم، احساس نامطمئني داشتم... قطبزاده وزير خارجه ايران كه به استقبالم آمده بود، اوضاع كشورش را بيثبات خواند و تصريح كرد نميتواند برنامهاي براي ديدارهايم در اختيارم بگذارد. احساس ميكردم او از خودش مطمئن نيست. انقلابيون به وي اعتماد نداشتند... همزمان با ورودم به تهران، روزنامههاي ايران عكس مرا در حالي كه در برابر اشرف پهلوي تعظيم ميكردم چاپ كردند و راديو ايران مرا آلت دست شيطان بزرگ خواند... وقتي به گورستان شهر رسيدم مردم با كوفتن مشت بر اتومبيل و با شعار عليه ما تنفر خود را از ما اعلام كردند...»
كورت والدهايم در اين گزارش، مأموريت خود را «شكستخورده و بيحاصل» خواند.
4ـ دكوئهيار
خاوير پرز دكوئهيار پنجمين دبير كل سازمان ملل بود كه از آمريكاي جنوبي و از پرو به اين سازمان راه يافت. او تلاش موفق براي پايان بخشيدن به جنگ 8 ساله عراق عليه ايران را يك افتخار براي خود ميشمارد. او در خلال اين تلاش به انحاء ممكن و به صورت آشكار و نهان ايران را صاحب حق دانسته و موضوع عراق را محكوم تلقي كرده است. دكوئهيار در پايان جنگ نيز باني تصويب قطعنامهاي در متجاوز شناختن عراق گرديد. او روز 17 مرداد 1367 هنگامي كه براي انجام گفتوگوهاي سرنوشتساز راجع به خاتمه عملي جنگ ميان دو كشور عازم ديدار با وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران بود، در آسانسور سازمان ملل با خبرنگاران سرگرم صحبت بود. يكي از خبرنگاران از وي پرسيد آيا تا كنون در حين فعاليت ميانجيگرانه خود بين عراق و ايران دچار يأس و نااميدي بنبست شدهايد؟ او گفت «نه يك بار، بلكه چند بار.» سپس در همين حال آسانسور سازمان ملل بر اثر يك نقص فني به طرف پايين سقوط كرد و در يك و نيم متري زيرزمين سازمان متوقف شد. سپس با تلاش زياد مقامات امنيتي، دبيركل و همراهان از آسانسور سالم بيرون آمدند. دكوئهيار هنگام رهايي از شر آسانسور معيوب به خبرنگاري كه راجع به «بنبست دبير كل» سؤال كرده بود گفت «اين يكي از آن موارد است بنبست مذاكرات صلح ايران و عراق برطرف شده در حالي كه خود من در اينجا به بنبست رسيده بودم...»
5ـ پطروس غالي
پطروس غالي كه ششمين دبيركل سازمان ملل ميباشد، يك نويسنده و استاد دانشگاه است. او تا سالهاي دبير كلي خود بر سازمان ملل 25 جلد كتاب به رشته تحرير درآورده بود و كتابداران كتابخانههاي معتبر جهان، اساتيد دانشگاه و محققين غربي غالباً با نام پطروس غالي نويسنده قبطي (مسيحي) آشنايي دارند. او در سوم دسامبر 1991 در يك رأي گيري مخفي در مجمع عمومي سازمان ملل به عنوان دبير كل جديد اين سازمان انتخاب شد. سپس سوگند دبيركلي ياد كرد و اولين نطق خود را آغاز كرد. از نكات جالب اين سخنراني اين است كه وي در ابتداي سخنان خود نامي از ايران به زبان آورد. او پس از ابراز تشكر از شوراي امنيت و مجمع عمومي كه وي را به سمت دبيركلي سازمان ملل انتخاب كردند جملهاي در تواضع و شكستهنفسي دارد كه ترجمه فارسي آن چنين است:
«... در اينجا من نميخواهم ديدگاههايي را كه فارابي انديشمند اسلامي و ايراني آن را در شهر ناكجا آباد شرح داده بسط دهم. چراكه آن مربوط به جهان آرماني اوست. من نميتوانم قول بدهم كه توانايي آن را دارم كه وراي واقعيتها و ممكنها حركت كنم. پيوند من با واقعيتها محكمتر است و...»
منابع:
ـ زندگينامه دبير كلهاي سازمان ملل متحد و فعاليتهاي سياسي آنها، علي مير سعيد قاضي، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه.
ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 4/9/1364، بولتن ويژه شماره 250 به نقل از روزنامه انگليسي ساندي تلگراف چاپ لندن 3/9/1364.
این مطلب تاکنون 9822 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|