ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 67   خرداد 1390
 

 
 

 
 
   شماره 67   خرداد 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
لگد وزير و مرگ كارمند

روز 18 تير 1336 احمد وزير زاده خداپرست كارمند سالخورده و دون‌پاية وزارت گمركات و انحصارات پس از دريافت حكم انتظار خدمت خود كوشيد سرتيپ علي‌اكبر ضرغام وزير گمركات و انحصارات را ملاقات و از او استدعا كند در حكم انتظار خدمت وي تجديد نظر كند. وي نتوانست در محل وزارتخانه وزير را ببيند و به او وقت ملاقات نداد. از اين رو پرس و جو كنان به در خانة او رفت. وقتي ضرغام ساعت چهار بعد از ظهر با اتومبيل وزارتي از راه رسيد وزير زاده جلو رفت و مؤدبانه تقاضاي خود را مطرح كرد. ضرغام كه بسيار بي‌ادب و گستاخ بود فرياد زد: مردكه گردن كلفت حمال، برو گمشو با اين گردن كلفتش آمده تكدي مي‌كند. دورة مفتخوري تمام شد.
وزيرزاده پاسخ داد: من گدا نيستم و فقط درخواست مي‌كنم مرا سر كارم برگردانيد.
ضرغام پاسخ داد: برو پدرسوختة گردن كلفت مفتخور.
وزيرزاده گفت: گردن خود حضرتعالي هم چندان نازك نيست. ضمناً چرا اهانت مي‌كنيد؟
سرتيپ ضرغام كه زود خشم بود با مشت و لگد به جان وزير زاده افتاد و لگد محكمي به زير شكم او كوفت وزيرزاده بر زمين افتاد و آناً در گذشت.
ضرغام فوراً داخل خانه شد و به گماشتة خود دستور داد به كلانتري تلفن كند و اطلاع دهد يك نفر مجهول‌الهويه در خيابان افتاده و مرده است. از كلانتري آمدند جنازة وزير زاده را به پزشكي قانوني بردند و به عنوان مرگ بر اثر سكته جواز دفن صادر شد. دو دختر مظلوم و بي‌پناه وزيرزاده به هر كجا متوسل شدند اثري نبخشيد و وقتي قرار شد جنازه از گور خارج و تشريح شده علت مرگ روشن شود، ‌شهرداري جواب داد در روز مرگ وزيرزاده، 100 نفر مجهول‌الهويه درگذشته و در گورهاي بدون مشخصات در مسگرآباد و ابن بابويه و امامزاده عبدالله دفن شده‌اند. در صورت اصرار به نبش قبر بايد هر 100 جسد از گور خارج و به پزشكي قانوني انتقال يابند! بدين سان خون وزير زاده لوث شد البته با چند تلفن به دادستان تهران و شهرداري ماجرا لوث شد و قاتل بدون مزاحمت به وزارت خود ادامه داد.
عريضه وارث مرحوم وزيرزاده به قرار زير است:
تيرماه 1336 جناب آقاي دكتر اقبال نخست‌وزير محبوب و معظم.
محترماً ‌به عرض عالي مي‌رسانيم: اينجانبان وارث مرحوم احمد وزيرزاده خداپرست، در ساعت 4 بعدازظهر روز 18 تيرماه جاري مرحوم وزيرزاده خداپرست راجع به حقوق و جلب حس استرحام سرتيپ ضرغام وزير گمركات و انحصارات به منزل نامبرده مراجعه،‌ متأسفانه سرتيپ ضرغام به جاي پذيرايي از يك پيرمرد مفلوك بازنشستة دولت، نامبرده را به سختي مضروب و در نتيجه وارد آوردن لگد به شكم او در جلوي منزل ضرغام فوت كرده و اين افسر محترم كه به علت ارتقاء به مقام وزارت خود را گم كرده دستور مي‌دهد گماشتگان جسد بي‌روح آن مرحوم را به وضع رقت‌آوري در وسط كوچه انداخته و به كلانتري 4 تلفن مي‌كنند كه يك نفر در وسط كوچه فوت نموده است و با اعمال نفوذ نزد مقامات قضايي و پزشك قانوني علت فوت را سكتة قلبي قلمداد كرده‌اند در صورتي كه شخص ضرغام در نتيجه وارد آوردن ضربات سخت به اين پيرمرد مهجور و محجوب منجر به فوت او گرديده و چون با بودن نامبرده در مقام وزارت، تظلم اينجانبان را مسلماً به نتيجه منتهي نخواهند كرد؛ لذا بدين وسيله توجه مخصوص آن جناب را براي رسيدگي و اجراي قانون و عدالت به موضوع جلب و استدعا داريم جريان را رسيدگي و شخص خاطي را به مجازات قانوني خود رسانيده روح آن مرحوم را شاد و قاطبة ملت را به اجراي قانون و عدالت اميدوار فرماييد.»

منبع:يكصد سال فراز و فرود نيروي انتظامي

این مطلب تاکنون 3764 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir